آل پاچینو بازیگر نامدار سینمای جهان به سن 77 سالگی رسید در حالیکه در طی این سال ها توانست با بازی هاي خیره کننده خود نامی در دنیای سینما از خود بر جای بگذارد. آل پاچینو بازیگری را با عشق به تئاتر شروع کرد، اما در سینما و با ایفای رشتهاي از نقشهاي کاملا متفاوت بود که بعنوان بازیگری قدرتمند شناخته شد. این بچهي ایتالیاییتبار نیویورک ۷۷ سال پیش پا به جهان گذاشت.
آل پاچینو از کودکی میدانست که باید هنرپیشه شود. در مدرسه بازیگوش و سر به هوا بود. در ولگردیها و شیطنتهایش در جنوب نیویورک «منهتن»، یا در تفریح و بازی با بر و بچههاي برونکس و “ایتالیای کوچک”، تمام فکر و ذکر او این بود که در بزرگی هنرپیشه شود.
آل پاچینو، فرزند سیسیلی هالیوود
اوایل تنها به تئاتر فکر می کرد، که زرق و برق تماشاخانههاي آن «در برادوی» از دور پیدا بود. چند سالی در عالم کودکی دور و بر سالنها و هنرپیشهها پرسه زد، تا سرانجام تصمیم خود را گرفت و راه خود را از کلاس درس به طرف مدرسۀ هنرپیشگی کج کرد.
در کلاس بازیگری تمام توش و توان خود را به کار انداخت، و مانند اکثر استعدادهای بزرگ نیویورک، عاقبت روی نیمکت کلاسهاي “اکتورز ستودیو” نشست که با مدیریت لي ستراسبرگ برجستهترین بازیگران سینما و تئاتر ایالات امریکا را پرورش داد.
زیر سایهي «پدرخوانده»
هنگامی که آل پاچینو در ۲۵ آوریل ۱۹۴۰ در نیویورک به جهان آمد، پدر و مادرش در منزل هنوز ایتالیایی حرف میزدند. نسل قبلی خانواده از آبادی کورلئونه در سیسیل به کشور آمریکا مهاجرت کرده و عرف و رسوم سیسیلی هنوز در خانواده زنده بود.آل پاچینو هر شب روی صحنۀ تئاتر میرفت و در دو فیلم نقش ایفا کرده بود، اما هنوز نام و آوازهاي نداشت. کوپولا پس از مشاهده بازی او مصمم شد که نقش مایکل را به این جوان ریزنقش و کله سیاه و پرموی نیویورکی بدهد.
مشهور هست که وقتی فرانسیس فورد کوپولا در سال ۱۹۷۱ برای شخصیتهاي حماسۀ مافیایی بزرگ خود در جستجوی هنرپیشه بود، نقش مایکل پسر کوچک “دون کورلئونه” را به جک نیکلسون توصیه کرد. اما نیکلسون رد کرده و گفته بود: «این نقش را باید یک ایتالیایی بازی کند».
آل پاچینو در هر سه بخش پدر خوانده با مهارتی بینظیر در قالب مایکل کورلئونه فرو رفت، و به سیر شخصیت این فرزند خلف خانوادهي مافیایی، از جوانی ساده و آرام و مرموز تا رئیس مقتدر و بیرحم “خانواده” جسم و جان داد.جنبه اساسی در شخصیت پیچیدهي مایکل، ذات دوگانهي اوست: نوعی قدرت و شرارت باطنی که زیر پوستهاي ساکن
از وقار و آرامش مخفی شده هست. او مانند آتشفشانی خاموش از درون در جوشش و غلیان هست و هر آن احتمال دارد که منفجر شود. آل پاچینو با بازرسی استادانهي میمیک چهره و حرکات صورت به ما از فشار عصبی درونی خبر می دهد، بی آنکه هرگز آن را کاملا نشان دهد.
«پدر خوانده» فیلمی بزرگ بود که می داني گسترده از چالشهاي بازیگری را در برابر آل پاچینو قرار داد، تا چهرههاي بیشمار و ماندگاری از خود به نمایش بگذارد: در ظاهر بیگناه و خونسردش در مهمانی خانوادگی، در انفجار خشم در دعوا با همسر و در هدایت “تصفیه” رقیبان و…
مبارز سرسخت
آل پاچینو پس از بازی در قسمت اول «پدرخوانده» در سه فیلم ایفای نقش کرد که در آن ها به ویژه قدرت خود را در نمایش هیجان و تنش درونی نشان داد: فیلم «مترسک» «از جری شاتزبرگ»، «سرپیکو» و «بعد از ظهر نحس» یا «بعد از ظهر سگی» «هر دو از سیدنی لومت».
آل پاچینو در کنار جین هاکمن در مترسک، با مهارت دو سبک متفاوت از بازیگری را عرضه کردند. آل پاچینو در فیلم سرپیکو یک مأمور جوان هست که با تمام رؤسای فاسد پلیس نیویورک در میافتد. در این فیلم و در «بعد از ظهر نحس» «سیدنی لومت» تمام التهاب درونی وی را می بینیم که با حرکات ریز و چابک و عصبی او القا می شود. هنر او در کار با رگهاي گردن و اعصاب صورت یادآور برترین کارهای همفری بوگارت هست
در فیلم مافیایی «صورت زخمی»، که بازسازی مدرنی هست از فیلم درخشان هوارد هاکز توسط براین دی پالما، ال پاچینو در قالب یک سردستهي مافیایی فرو میرود. در این جا نیز حرکات فرز و چابک او به خوبی کوچکی اندامش را جبران می کند.آل پاچینو به یمن همین اندام چست و چالاک تا بالای پنجاه سالگی نقشهاي رومانتیک را ایفا کرده هست.
مثلا در فیلم «فرانکی و جانی» در کنار میشل فایفر یا در «دریای عشق» در کنار الن برکین. او نشان میدهد که نقشهاي احساسی و رومانتیک را نیز با بیشترین ظرافت و حساسیت عاطفی مجسم میکند.بحبوحه این قابلیت را در سال ۱۹۹۳ شاهد بودیم که او با ایفای نقش افسری نابینا در فیلم «بوی خوش زن» جایزه اسکار برترین بازیگر سال را به دست آورد.
با پشتوانهي تئاتر
تعداد زیادی از مهارتهاي بازیگری آل پاچینو، قدرت او در نظارت حرکات صورت و اعضای بدن، بازیهاي متضاد با عواطف و… به تجارب تئاتری او بر میگردد. آل پاچینو در حرکات چشم و حالات نگاه کمنظیر هست. در سکوتی مرموز، با برق چشم و حالت نگاه گویاترین احساسات را به تماشاگر منتقل میکند.
در فیلم «وکیل مدافع شیطان» «۱۹۹۷» از این توانایی بیشترین بهره را برده هست. همین جا باید به فیلم «تاجر ونیزی» «۲۰۰۴» اشاره کرد که آل پاچینو نقش دشوار “شایلوک”، شخصیت یهودی داستان را در این نمایش شکسپیری ایفا کرده استآل پاچینو در فن بیان نیز از سرآمدان صحنه هست و صدای گرم و دلنشین وی را با صدای مارلون براندو مقایسه کردهاند.
چنین بیانی را تنها در صحنۀ تئاتر میتوان پرورش داد؛ و آل پاچینو عشق به تئاتر را هنوز با خود دارد. این دلبستگی را در اولین فیلمی که کارگردانی کرد به نام «آل پاچینو در جستجوی ریچارد» «۱۹۹۶» میتوان به روشنی دید. این فیلم در واقع روایت کارگردانی هست که قصد دارد نمایشنامه «ریچارد سوم»، اثر ویلیام شکسپیر را به روی صحنه بیاورد.
آل پاچینو امروزه یکی از درخشانترین ستارههاي هالیوود به شمار میرود، اما خود او به خوبی می داند که هنر جای دیگر هست: «همه ي وقت دوست داشتم یک بازیگر باشم، نه ستاره.»