پارس ناز پورتال

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

مجموعه : اخبار سینما
دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی 

ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی خبری بود که در سراسر رسانه هاي مجازی ایران منتشر شد و با سکوت هر دو طرف مواجه شده هست. شایعه ازدواج سحر دولتشاهی , یکشنبه این هفته خبری مانند بمب شبکه های مجازی را ترکاند.ابتدا همۀ چیز از چند مزاح شروع شد که محتوای آن‌ها به ازدواج دوم سحر دولتشاهی با همایون شجریان مربوط می‌شد.

 

خیلی‌ها اینشایعه را یقین نمیکردند و معتقد بودند این دو هنرمند وجه اشتراکی ندارند ولی هر چه زمان گذشت منابع معتبری به پوشش این خبر پرداختند. اما واکنش دولتشاهی و شجریان به این موضوع سکوت بود.

 

این ماجرا به این علت غوغایی شد که سحر دولتشاهی همسر سابق رامبد جوان مرد عدد یک خندوانه تلویزیون ایران هست. هنگام جدایی این زوج هم کمتر کسی این موضوع را یقین می کرد ولی همان زمان هم دولتشاهی هیچ واکنشی نشان نداد.

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

چندی قبل هم رامبد جوان درمورد حضور همایون شجریان در خندوانه گفته بود که بارها از او خواسته تا به برنامه بیاید اما او به تلویزیون نمی آید.همایون شجریان از چهره‌هاي هنری بدون حاشیه هست اما بعد از این حکایت تقریباً برای همۀ مسلم شد که وی از همسر سابق خود جدا شده هست. همسر سابق همایون شجریان, گیتا خوانساری,

 

خواهر کتایون خوانساری همسر دوم محمدرضا شجریان هست و در واقع پدر و پسر هنرمند همریش میباشند. حاصل ازدواج همایون شجریان و گیتا خوانساری دختری به نام یاسمین شجریان هست.احتمالا حضور همایون شجریان بعنوان خواننده و سحر دولتشاهی بعنوان بازیگر در کنسرت نمایش “سی” باعث این آشنایی شده هست.

 

چه این موضوع شایعه باشد و چه رنگ واقعیت بگیرد, ما برای این دو هنرمند پرطرفدار کشور آرزوی سعادت داریم.از همراهی شما مخاطبان عزیز با سوژه داغ این هفته متشکریم.

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

سحر دولتشاهی
اساس فعالیت تئاتر, سینما, تلویزیون
تولد 16 مهر 1358 «36 سال»
شهر تهران, ایران
پیشه بازیگر
سال‌هاي فعالیت از سال 1380 تا کنون
همسر«ها» رامبد جوان «سابق»
مدرک تحصیلی لیسانس ادبیات نمایشی و لیسانس مترجمی زبان فرانسه

 

سحر دولتشاهی «متولد 16 مهر 1358 شهر تهران» بازیگر سینما, تئاتر و تلویزیون ایران هست.او فارغ‌التحصیل رشته‌هاي ادبیات نمایشی و مترجمی زبان فرانسه میباشد.بازی در فیلم طلا و مس به کارگردانی همایون اسعدیان در سال ۱۳۸۸ برایش نامزدی پاداشٔ برترین بازیگر نقش دوم زن از چهاردهمین جشن منزل سینما را در پی داشته هست.

 

سحر دولتشاهی توانست در سی و سومین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر, سیمرغ بلورین برترین بازیگر نقش مکمل زن را برای بازی در فیلم عصر یخبندان به دست بیاورد.شروع فعالیت هنری وی با تئاتر بود, که گرچه بازی در تئاتر, موقعیت‌هاي خوبی پیش روی او گذاشتو وی را با سینما و تلویزیون آشنا کرد.همین حضور در صحنهٔ تئاتر بود که منجر به آشنایی او با رامبد جوان شد.دولتشاهی در 27 اسفند ۱۳۸۷ با رامبد جوان ازدواج کرد و در 93 از وی جدا شد.

 

ازدواج و طلاق از رامبد جوان
خبر حضور وی در خندوانه با شیطنت دوستانی مواجه هست, سحر دولتشاهی همسر سابق رامبد جوان هست انها در ۲۷ ماه اسفند ۱۳۸۷ با یکدیگر ازدواج کردند و در نهایت در سال ۱۳۹۳ از بکدیگر جدا شدند طولی نکشید رامبد جوان با همسر سوم خود نگار جواهریان ازدواج کرد اما سحر دولتشاهی هم چنان مجرد هست.

 

من نخستین بار تو را در نمایش خبرهایی از استان تهران آیت نجفی دیدم.با امیر رضا کوهستانی آمدیم و نمایش را دیدیم.بعدش تو با امیر رضا حرف زدی و اصلا به من نگاه نکردی.این را مفید یادم هست.

 

* واقعا؟

 

اصلا یادم نیست که تو آمده بودی. نخستین باری که تو را دیدم, یعنی مفید یادم هست,وقتی بود که فری لیسون مدیر فستیوال «Kunsten festival des arts» از بلژیک آمده بود ایران و می‌خواست چند کارگردان تئاتر را ببیند و من مترجمش بودم.من آن موقع دستیار امیر رضا کوهستانی بودم.آمدیم هتل هویزه فری لیستون را دیدیم. بعدش در بروکسل همدیگر را دیدیم.

 

تو با نمایش آیت نجفی آمده بودی و ما با رقض روی لیوان ها.یادم هست همان سال وقتی آتیلا پسیانی توصیه اجرای نمایش تجربه هاي جدید را در بخش جنبی جشنواره فجر داد و گروه اصلی نیامد, من, تو و فواد دهقانی را به کوهستانی توصیه دادم.

 

* چه بینظیر اصلا نمی‌دانستم.

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

نُه روز تمرین کردیم و دو اجرا رفتیم در کارگاه نمایش در تئاتر شهر که اجرای اول آقای فرهادی آمد نمایش را دید.

 

* بله, آقای فرهادی باترانه علیدوستی و هدیه تهرانی آمدند.

 

در مرحله پیش فرآوری فیلم “چهارشنبه سوری” بودند.تا جاییکه یادم هست اجرای قبلی را دیده بودند و آمدند که بازی من را ببینند و همانجا من را برای بازی در چهارشنبه سوری انتخاب کردند.با اینکه با چهارشنبه سوری قدم خیلی ارتفاع در سینما برداشتی, بعد از آن باز هم تئاتر کار کردی.

 

* هیچ وقت ارتباط ام با تئاتر قطع نشد.

 

سالی یک یا دو تئاتر کار کرده ام, بعنوان دستیار, مترجم و بازیگر و عضو اثبات گروه تئاتر “بازی” بودم.خیلی با اجراها سفر رفتم و در فستیوال هاي گوناگون اجرا کردم.

 

ولی فکر میکنم با سریال مسافران خیلی شناخته شدي.

 

بعد هم که سیمرغ گرفتی و درست و حسابی شدي یک سلبریتی! سلبریتی بودن وحشتناک نیست؟

 

* هنوز نمیدانم هستم یا نه. ولی هنوز گاهی که من را می شناسند, خیلی سورپرایز می‌شوم.گاهی فکر می‌کنم نکند این آشناست و من یادم نمی آید؟ و برای همین آمده برای درود و علیک.مدام دنبال این هستم که یک وقت دوست یا فامیل دوری نباشد و من به جا نیاورده باشم! از طرفی هم یک بخشی اش وحشتناک هست.

 

دقیقا چه چیزش وحشتناک هست؟ اینکه انسانها از تو توقعاتی دارند که در حوصله تو نیست؟

 

* ببین من همه ي وقت شاگردی بودم که وقتی سر کلاس انشا می خواندم صدایم آنقدر می لرزید که چند بار باید نفس می‌گرفتم که بتوانم ادامه بدهم.

 

برای همین همه ي وقت چیزی که بازیگری را برایم زیبا و آسان می‌کند این هست که احساس می‌کنم آنجا دیگر من نیستم.آنجا, جایی هست که در آن احساس امنیت می‌کنم.

 

یعنی چی؟ چون از درون خودت بیرون نمی آید احساس امنیت میکنی؟

 

* حتماً که از درون خودم می‌آید ولی انگار قرار نیست بابت آن عکس و آن لحظه پاسخ پس بدهم.

 

وقتی بعنوان سحر دولتشاهی در جایی حاضر می‌شوم, خیلی همۀ چیز برایم سخت می‌شود.تازگی ها در جاهای شلوغ خیلی وحشت زده میشوم یا جلوی دوربین هاي عکاسی.واقعیت این هست که وقتی در جمعیت حاضر می‌شوم و همۀ توجهات به سمت من می‌رود, آنقدر پریشان میشوم که این پریشانی تا دو روز در من می‌ماند. 

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

فکری نمیتوانی برایش بکنی؟ هیچ چاره اي ندارد؟

 

* حتماً دارد.

 

سال جاری کوشش کردم تا جاییکه می‌توانم اجتناب کنم و کمتر حضور پیدا کنم.واقعیتش این هست که وقتی از جمعی بیرون می‌آیم احساس میکنم خالی شده ام.احساس می‌کنم دیگر چیزی ندارم. اما سرانجام من هم دوست دارم بروم تئاتر و کار همکارهایم را ببینم.باید این را حل کنم. گاهی محبت هایي که بهم میشود در دلم می‌نشیند.

 

در عین حال بعضی وقت ها فکر میکنم کاش می شد واقعا کارم را میکردم و بعد در لحظه غیب می‌شدم و از منزل سر در می آوردم؛حتی فاصله تئاتر تا منزل را هم طی نمیکردم!

 

چقدر از این محبت ها حقیقی هست؟

 

چقدرش از یک جور جوزدگی می‌آید؛ چیزی مربوط به زندگی شخصی ات که خیلی ربطی به تو ندارد و رخداد هایي هست که افتاده و مردم نسبت به آن کنجکاو میباشند؟

 

* من کوشش میکنم باورش کنم.این جوری اکثر بهم خوش می گذرد.خودت می فهمی و حسش می کني.بعضی لحظه ها هست که احساس می کني طرف از ته دلش میگوید که فلان فیلم را دیده و خیلی دوستش دارد و تو و کارت را دوست دارد.
خیلی هم می چسبد. بعضی افراد هم دوست دارند از حواشی وارد شوند.

 

تلاش می‌کنی که این محبوبیت را حفظ کنی؟یعنی خودت را مجبور میکنی که حفظش کنی؟

 

* واقعیتش این هست که از جایی فهمیدم این به گفته مشهور شو بیزینس قوانین خودش را دارد.تا مدت ها فکر میکردم من فقط باید کارم را مفید انجام بدهم و آدم خوبی باشم ولی نمی‌دانستم که مفید یا بد ضوابط و روابطی هست.تازه شروع کردم با قواعد آشنا شدن و فکر کردم باید با آن ها کنار بیایم.نمیشود هر کاری که دلم میخواهد بکنم یا نکنم.

 

تو باید به هر حال پشت فیلمت بایستی و به همین دلیل باید خیلی جاها حضور پیدا کنی.هم اکنون خیلی روزها که انرژی ندارم, حتی کوشش میکنم تلفنی با کسی حرف نزنم.حس هایم خیلی رو هست و خیلی وقت ها اصلا در برخوردهایم خیلی رو هست و خیلی وقت ها اصلا در برخوردهایم سیاست ندارم.برای همین کوشش میکنم دور باشم.

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

چیزی که من از تو یادم هست, این هست که تو همه ي وقت یک کاری داشتی روی خودت انجام می دادی.مثلاً همه ي وقت دنبال یوگا بودی یا دوره تراپی می گذراندی.از این دوره ها می گذاشتی که خب مثلاً امروز روز فکر منفی نکردن هست یا چیزهایی از این قبیل… هنوز هم این کارها را می‌کنی؟

 

* هنوز هم از این بازی ها با خودم دارم. به نظر خودم این اصلی ترین مسیرم هست.هیچ وقت متوقف نشده هست.همه ي اش دارم کارهایی می‌کنم. همه ي اش دوست دارم در خودم یک چیزهایی کشف کنم.

 

آخرش چی؟ میخواهی به چه برسی؟

 

* دنبال پاسخ خاصی نمیگردم.تجربه جدید برایم خوشگل هست.دوست دارم فکر کنم آدمی هستم که خودم را توی موارد گوناگون محک می‌زنم.به تغییر اعتقاد دارم و دلم می‌خواهد در ابعاد انسانی رشد کنم.

 

خودت فکر می کني چقدر تغییر یا رشد کردی؟

 

* فکر می‌کنم کردم. ماهیت من عوض نشده.شخصیتم عوض نشده.فقط یک ذره بهتر شناختمش.و یک ذره اعتقاد دارم که میشود روی چیزهایی کار کرد.ولی مطمئن نیستم چقدر نتیجه گرفتم.

 

آیا بازیگری شغل اصلی ات هست؛ آن چیزی که دوست داشتی باشی؟

 

* بازیگری از بچگی برایم خوشگل بود اما واقعیتش این هست که من ادبیات نمایشی خوانده ام و هنوز هم بخشی از دغدغه ام نوشتن هست.در دوران دانشجویی همان موقع که سر کلاس می‌نوشتم, از شاگردان مفید بودم یا وقتی ترجمه میکردم.خیلی غبطه می‌خورم اگر هم چنان برای نوشتن وقت نگذارم. نوشتن همه ي وقت پس ذهن من هست.نمی‌دانم باید زمانش برسد یا من زمانش را برسانم!هنوز هم فکر میکنم یکی از شغل هاي ایده آلم نویسندگی هست.

 

برای مترجمی هیچ وقت برنامه اي نداشتی؟

 

* دو ترجمه حاضر به چاپ اززبان فرانسه دارم.یک ترجمه مشترک از یک نمایشنامه انگلیسی دارم که نصفه رها کردم.کارهای نصفه این جوری چندان دارم که باید سر یک فرصتی بهشان برگردم,چون علاقه اش هم چنان درمن هست.

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

پس اگر به قبل نگاه کنی تصور نمی کني که زمانت هدر رفته؟

 

* هدر ندادم. من آن جوری بودم که بودم.بعضی وقت ها فکر میکنم بهتر بود اگر جسورتر بودم.بهتر بود اگر با خودباوری بیشتری این مسیر راشروع و طی میکردم وبه خودم مطمئن تر بودم.

 

تو هم از آن بازیگرهایی هستی که خواب می بیني پرتت کرده اند روی صحنه و تو نمی‌دانی کجای نمایش هستی و اصلا چه نقشی قرار هست بازی کنی؟

 

* خواب چندان میبینم. مثلاً خواب میبینم دیالوگم روی صحنه یادم نمی آید!بامزه هست.به کار که نزدیک میشوم یادرپروسه ساخت که هستم, از این خواب ها چندان می‌بینم.

 

نقشی بوده که در تئاتر یا سینما دلت بخواهد بازی کنی؟هیچ وقت فکر نکردی برای خودت نقش بنویسی؟

 

* خیلی چندان.

 

فکر کردم خودم باید دست به کار شوم!همه ي وقت کوشش می‌کنم تا جاییکه از من خواسته می‌شود و تا جاییکه اجازه می‌دهند بهم, چیزهایی به نقشی که بازی میکنم اضافه کنم, ولی سوای آن, به این فکر می‌کنم که اصلا مسیر را برعکس بروم.آن چیزهایی راکه آرزویم هست, خودم بنویسم. 

 

تا اکنون اشتباه کرده اي؟ بزرگترین اشتباه زندگی ات؟

 

* اشتباه چندان کرده ام.

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

اما به دلیل اینکه ریسک پذیری بالایی ندارم, خیلی کج دار و مریز پیش رفتم.آنقدر ترس از اشتباه داشته ام که تلاش کرده ام اشتباه کنم.اشتباه کرده ام ولی نه اشتباهی که نتوانم خودم را ببخشم.

 

پس در ارزیابی کلی از وضعیتت خوشنود هستی؟

 

* از خودم توقعاتی داشته ام که بر آورده نشده ولی از خودم هست. مشکلی با کسی ندارم.مشکلی با اینکه فلان چیز شانس من نشد یا … ندارم, خیلی عجیب استاما برترین رخداد ها آنجایی میوفتد که من تلاش زیادی برایش نکردهام. خودشان سراغم می‌آیند.روی هم رفته این بحث گزینه شدن و انتخاب کردن توی این شغل هست دیگر, ولی من فک رمی کنم که خود کاراکتر انسانها کارساز هست توی رخداد ها و انتخاب ها.

 

و توی همین گزینه ها تو جزو آنهایی هستی که کوشش می کني نقش مفید را انتخاب کنی. خیلی برایت فرق نمیکند که نقش اول باشی یا دوم.

 

* بله, واقعا کوشش کردم این طوری باشد.

 

واقعا هم یک خودخواهی هایي وجود دارد. در بازیگری که من خیلی کوشش می‌کنم حواسم را بهش جمع کنم.حتماً یک تاثیراتی دارد این اندازه ها و میزان دیده شدن, ولی راستش را بخواهی من درگیرش نمی‌شوم.چون بعضی وقت ها تو توی یک سکانس هستی برای اینکه پاس گل بدهی, چه نقش اول باشی, چه دوم فرقی نمی‌کند.

 

چقدر از بیرون به خودت نگاه می‌کنی موقع بازیگری؟

 

* خیلی نگاه می‌کردم و از این نظر داشتم ضربهِ هم می خوردم ولی تمرین کرده ام که کمتر اینکار را بکنم.

 

تا قبل شروع کار همه ي چیز را باید سنجیده و آنالیز کرده باشم ولی توی لحظه اي که دارد رخداد میوفتد برای خودم خیلی بهتر هست اگر از بیرون نگاهش نکنم و توی خود لحظه باشم.در هر لحظه چه کسی قرار هست چقدر دیده شود.

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

چه چیزی در حال حاضر حالت را مفید میکند؟

 

* کار مفید.

 

فرقی نمی‌کند تئاتر باشد یا فیلم. مانند اعتیاد هست.آن لحظه بازیگری یکبار برایت رخداد میوفتد و تو ده سال کار می‌کنی که باز آن لحظه رخداد بیفتد. احتمالا واقعا در ده سال دفعات کمی این رخداد بیفتد. خیلی وقت ها مانند این صندلی که توی کادر هست تو هم صرفا توی کادری.

 

آن لحظه مال تو نیست.

 

ولی یکهو لحظاتی هست که مال تو می‌شود و آن‌قدر لذت بخش و عجیب و باشکوه هست, آن‌قدر یکی می شوي با همۀ اطرافت که هی می روي تا آن را باز تجربه کنی. 

 

خصوصیت این لحظه چیست؟ از خودت رها میشوی؟

 

* لحظه خلق هست.لحظه اي که تو فکر می کني همه ي چیز درست هست. همۀ سلول هایت درست هست.همه ي حس هایت درست هست. همۀ چیز به موقع و سر جاست. احتمالاً نتوانم درست تعریفش کنم.مثلاً در تئاتری توی همان تجربه مشترکی که با امیر رضا کوهستانی داشتیم من یک لحظه دارم که همه ي وقت بهش فکر می‌کنم

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

آنجا که با خواهرت حرف می زني؟

 

* خواهرم مرده هست و من رو به تماشاچی می‌گویم;”من خواهرم رو دوست داشتم”.فقط این جمله را میگویم. همه ي وقت با خودم فکر میکنم وقتی همۀ چیز دارد درست پیش می‌رود, وقتی تو سر جایت هستی به لحاظ متن, به لحاظ کارگردانی و درک درستی از آن لحظه داری, پنجاه درصد ماجرا رفته جلو و دیگر فقط باقیمانده یک ذره باهوش باشی؛

 

و خب برای این لحظه ها دلم می‌رود. برای این لحظه هاست که اصلا بازیگرم.یا در سکانس پایانی فیلم “شکاف” هست که یکهو فکر می‌کنم من بازیگرم و هیچ شغل دیگری نمی‌خواهم داشته باشم. میخندد

 

چه چیزی حالت را بد می‌کند؟

 

* مناسبات یک چیزهایی را نمی فهمم.

 

هنوز در این سن نمی فهمم مثلاً آن لحظه تصمیم درست چیست, حرف درست چه بوده که من باید می زدم و نزدم.این سوء تفاهم ها, این پیچیدگی روابط انسان‌ها, این‌ها خیلی حال من را بد می‌کند.خیلی دوست داشتم که این قدر همۀ چیز پیچیده نبود.سرراست بود همه ي چیز.خیلی دلم می‌خواست لزومی نداشت اصلا با خیلی ها وارد دیالوگ شوم.دوست داشتم همدیگر را آسان تر می فهمیدیم.به جای اینکه این قدر توضیح بدهیم خود ما را. یا توجیه کنیم.

چه چیزی می ترساندت؟

 

* اشتباه کردن و آینده, وقتی خیلی بهش فکر میکنم.

دلیل جنجالی شدن شایعه ازدواج همایون شجریان و سحر دولتشاهی

یادم می‌آید خیلی قبل ترها میگفتی تنهایی هم از آن چیزهایی هست که نمی‌توانی باهاش کنار بیایی.

 

*میخندد

 

آره, یادم هست تو همۀ وقت} می‌گفتی تنهایی را دوست داری و من میگفتم نه من نمی‌توانم.واقعیت این هست که من وقتی با تنهایی مواجه شدم پیدایش کردم و هم اکنون برایم خیلی لذت بخش هست.هم اکنون اگر نداشته باشمش خل می‌شوم.

 

اینکه فرصت داشته باشی با خودت باشی. پس تو هم همین اکنون…

 

* بله همین اکنون مشکلی ندارم.می‌خندد حرف هامان تدریجی دارد شبیه روانکاوی میشود.

 

من هیچ وقت از تو نشنیدم بگویی “بدترین”, “برترین”. به “ترین” اعتقاد داری اصلا؟

 

* نه. همۀ چیز برایم خیلی نسبی هست.

 

همه ي دنیا برایم نسبی هست. متر و معیار مشخصی ندارم که همۀ چیز را با آن بسنجم.

 

این یک کم آینده را وحشتناک میکند.

 

* مشاید. احتمالا مال همان هست که از آینده می ترم.ولی فکر می‌کنم این جوری منعطف تر هستم و آسان تر میتوانم رخداد ها را بپذیرم و کمتر دستور صادر کنم.احتمالا هم یک چیزی توی من هست که دوست دارم همین قدر انعطاف پذیر باشم نسبت به جریانات.

 

این انعطاف پذیری باعث نمیشود بترسی که اشتباه کنی یا چیزی را از دست بدهی؟

 

* نه. چون به هر حال به یک چیزی اعتماد دارم و آن حال و هوایم هست. همۀ وقت} به حس خودم اکثر از هر چیزی رجوع می‌کنم.

 

چگونه با شبکه های مجازی کنار می آیي؟ می پرسم چون می‌بینم حضور داری. مشکلی نداری با آن؟ هیچ وقت فکر نکردی از این فضا بکنی؟

 

* نه. فکر میکنم باید تحملش کنم. جزو همان قواعد بازی هست که گفتم.بله چرا, از بعضی حرف ها غمگین میشوم ولی خب حجمش این قدر چندان هست که تاثیرش کم میشود به تدریج.فکر میکنم قبلا انسان ها راجع بهمان هر فکری می‌کردند نمی شنیدیم, زندگی مان را می‌کردیم.همین اکنون بدبختانه میشنویم.

 

ولی این قضاوت همۀ وقت} بوده به هر حال.

 

* همۀ وقت} بوده, ولی همین اکنون یک تریبونی دارند که بگویندش.به نظرم بد هم نیست و احتمالا لازم هست که همه ي این ها را بگویند که یک ذره برای شان عادی شود.همانطور که ما همه ي انها را میشنویم تا برای مان عادی شود. شبیه یک بازخورد رسمی نیست برای من.

 

مسئله اي که این روزها به آن فکر می کني چیست؟ من خیلی به آلودگی هوا, به “وارونگی” فکر میکنم. تو چگونه؟

 

* من هم به وارونگی فکر می‌کنم…بگویم که من فیلم “وارونگی” را خیلی دوست دارم.برای من خیلی بازی سختی بوده, ریزه کاری زیادی داشت. بازی اش روی مرز باریکی بود. نگه داشتن اندازه اش خیلی سخت بود.من حرف فیلم را هم دوست دارم. سادگی و بدون ازدحام بودنش را دوست دارم.اینکه رخداد هاي عجیبی در آن نمی افتد, جدال هاي غریبی ندارد. 

 

تجربه کار با بهنام بهزادی چگونه بود؟

 

* یک ذره دیکتاتور هست که برای من خیلی مفید بود.خیلی به من سخت گرفت. من هم خودم را حاضر کرده بودم که کاری راکه او می‌خواهد انجام بدهم.خودش به این کاراکتر نیلوفر یک دلبستگی داشت. برای همین خیلی دقیق میدانست چه جور آدمی هست.کار من فقط این بود که مفید گوش بدهم.

 

تمام تلاشم را می‌کردم. یک جور دقتی داشت که من خیلی کیف میکردم که دارد با این توجه چیزی راکه میخواهد پیدا می‌کند.مثلاً خیلی جاها اکثر بازی میکردم, نه به معنای خیلی غلو شده, بلکه در ابعادی خارج از ابعاد فیلم. ولی خب برای من لحظه مهمی بود در بازی ام که او آن را نمی‌خواست.

 

و تو خیلی باید از خودخواهی ات کم میکردی تا به چیزی که او میخواست نزدیک شوی.هم اکنون می فهمم که چقدر کمک کرد به اینکه چهره متفاوتی از خودم ببینم.و در پایان به هنرجویانت در مدرسه بازیگری چه درس می دهي؟ کلاس تو چه کمکی به انها میکند؟

 

* نام کلاس من “بازی هاي خلاق” هست.اوایل فکر میکردم کمکی نمیکنم ولی اتمام ترم قبل که بچه ها اجراهای تک نفره انجام دادند دیدم در سنجش با روز اولی که آمده بودند ,فرآیند عجیبی را طی کرده اند.همۀ آن ها بلاء استثنا با خودباوری تر شده اند, آسان تر حرف میزنند, قشنگ تر راه میروند.برای من خیلی مهم بود که خودشان را اکثر دوست داشته باشند.

 

مهم نیست که بعدها چه شغلی داشته باشند چون در هر شغلی که باشند, این صلحی که بتوانند با خودشان داشته باشند, بهشان کمک میکند. اینکه خودشان را دوست داشته باشند, اینکه کیف کنند…من کوشش کردم روی این ها کار کنم.