در کسب و کار و تجارت رقابت خیلی مهم هست،رقابت بین افراد میتواند درصد مالکیت بازار را تعیین کند که مستقیما با پیشرفت آلبوم مرتبط هست.پژوهشی که به تازگی نتایج آن منتشر شده هست نشان میدهد بازار کسبوکار دیگر همچون سالهاي دور در حالت سکون قرار نداشته و به سرعت در حال تغییر هست.
شرکتها برای آنکه بتوانند در بازار کسبوکار حضور دائمی داشته باشند، باید خود را با تغییرات بازار هماهنگ سازند؛ در غیر این صورت در یک چشم برهم زدن از گردونه رقابت خارج خواهند شد.این پژوهش از سوی شرکت KPMG انجام شده هست؛ شرکتی که در اساس ارائه سرویسهاي مشاوره، مالیات و حسابرسی به فعالیت اشتغال دارد. در این نظرسنجی بیش از 900 شرکت فراملیتی که در ایالات متحده مستقر میباشند، شرکت داشتند
گزارشی که از سوی این موسسه منتشر شده نشان میدهد بیش از 90 درصد از شرکتهاي کوچک و بزرگ مستقر در ایالات متحده به طور مداوم در حال تغییر استراتژیهاي کسبوکار خود میباشند. این تغییرات راهبردی به منظور پاسخگویی به تقاضای روبهرشد مشتریان، به کارگیری فناوریهاي نوظهوری که تحولآفرین میباشند و در نهایت به منظور حضور در بازار کسبوکار جهانی و ارائه چشمانداز رقابتی شکل می گیرند.
استیون جی هاستی، کارشناس مسائل کسبوکار و از همکاران شرکت KPMG در این ارتباط گفته هست: « امروزه شرکتهاي بزرگ به بازبینی مدل کسبوکار و تغییر در استراتژیهاي خود روی آوردهاند. بهطوری که تغییر مداوم مدلهاي کسبوکار در دستور کار شرکتها قرار گرفته هست. در مقطع کنونی شرکتها با چالش کم سابقه توسعه مدلهاي تجاری روبرو میباشند.
مدلهایي که به آنها کمک میکند به شکل درستی به فشارهای بازار پاسخ داده و این فشارها را به مزیت رقابتی تبدیل کنند. اگر شرکتها بتوانند فرآیندهای کاری خود را به شکلی دقیق و هدفمند طراحی کنند، آنگاه چالاکی و پویایی لازم را به منظور مدیریت چالشهاي اخیر و غیرمنتظرهاي که در آینده با آنها روبرو خواهند شد به دست خواهند آورد.»
پژوهش انجام گرفته از سوی این موسسه نشان میدهد تغییر ذائقه و الگوی خرید مشتریان، فناوریهاي اخیر، رقابت داخلی، تغییر الگوی جهانی، متعادل نگه داشتن پیشرفت کسبوکار از طریق بودجه محدود و بهبود راندمان و کارایی از مهمترین دلایل تغییر مدل کسبوکار میباشند. با وجود آنکه بخش زیاداي از کسبوکارها تغییرات متناوب را تجربه میکنند،
با این حال تنها نیمی از آنها اعلام کردهاند این تغییر و تحول هم سو با مدل کسبوکار و استراتژی آنها بوده هست. همین طور نزدیک به 45 درصد از افراد اعلام داشتهاند سازمان مطبوع آنها هیچگونه فرآیند رسمی برای اولویتبندی طرحهاي تغییر و تحول مدل کسبوکار در اختیار ندارند.
هاستی در این ارتباط گفته هست: «اگر استراتژی کسبوکار و مدل عملیاتی سازمان همسو با یکدیگر باشند، آنگاه چالاکی لازم را در اختیار سازمان قرار می دهد تا در زمان رویارویی با چالشهاي اخیر بازار به سرعت و سادگی هر چه تمامتر مدل تجاری خود را تغییر دهند.» KPMG به رهبران کسبوکار توصیه داده هست در هنگام تصمیمگیری در مورد تغییر مدل کسبوکار سوالات زیر را از خود بپرسند:
برای حفظ موقعیت رقابتی خود کارآمدترین و برترین مدل عملیاتی که در آینده میتوانند از آن بهره گیری کنند چه مدلی هست؟از طریق چه اهرمهایي می توانند ریسک فزاینده را مدیریت کرده، جایگاه مالیاتی خود در مقیاس کلان را بهینه کرده و به تغییرات در چهارچوب قوانین و مقررات پاسخ دهند.تجارت و صنعت آنها در رویارویی با فناوریهاي نوظهور و تحولآفرینی که در پنج سال آینده به وجود خواهند آمد چه تصویرالعملی از خود نشان میدهد.
با دقت به تغییر الگوهای درخواست محصول و سرویسها، نیازها و درخواستهاي متشریان در آینده با چه تحولاتی همراه خواهد بود؟
رقبای فعلی کسبوکار چه شرکتهایي میباشند و در آینده چه رقبای جدیدی به بازار وارد خواهند شد؟
نقاط قوت و ضعف کسبوکار من در مقایسه با رقبا در چیست؟