این ستاره های مشهور چندین بار از مرگ نجات یافته اند 

برخی از ستاره هاي معروف سینما و دنیای سلبریتی ها بوده اند که در زندگی هنری و شخصی خود با خطر مرگ مواجه شده اند. اگر چه رخدادهای بد و ناخوشایندی که برای سلبریتی ها رخداد میوفتد برای مدتی نقل محافل خبری می‌شود اما خیلی زود نیز از یاد می‌روند. اما گاهی اوقات برخی از سلبریتی ها بیش از یکی دو بار خود را در چنبره مرگ می‌بینند اما به هر ترتیب می‌توانند جان تندرست به در ببرند و ماجرای آنها تا ماه ها در رسانه ها خبرساز می‌شود.

جانی دپ

در سر صحنه فیلمبرداری فیلم ناموفق «خاطرات عجیب‌وغریب» «The Rum Diary» چیزی نمانده بود که جانی دپ با زندگی خداحافظی کند. آنها در مکانی در پورتوریکو در حال فیلمبرداری بودند و یکی از روزها که جانی دپ همراه با کارگردان فیلم سوار بر هواپیمایی کوچک از زیبایی هاي این کشور از نمای بالا لذت می بردند

و در مورد پروژه گفتگو می‌کردند ناگهان موتور هواپیما از کار افتاد. بسیاری معمولا در چنین شرایطی جیغ میزنند یا خود را خیس میکنند یا شروع به نیایش و طلب توبه می‌کنند. اما هیچ نشانی از ترس در چهره دپ دیده نمی شد و با گفتن عبارت «یعنی کارمون تمومه؟!!» رو به کارگردان کرد و خنده اي هیستریک سر داد.

زمانی که این دو داشتند خود را برای مرگی دلخراش حاضر میکردند ناگهان موتور در کمال ناباوری روشن شد و آنها توانستند فرود بدون مشکلی داشته باشند. اما این پایان ماجرا برای جانی دپ نبود. رخداد بعدی زمانی به وقوع ضمیمه که دیگر خبری از هواپیما نبوده و دپ در فیلم «رنجر تنها» «Lone Ranger» سوار بر اسب بود.

در یکی از صحنه ها که جانی دپ همراه با آرمی همر در حال سوارکاری با سرعت بسیار چندان بودند ناگهان دپ بعد از جدا شدن از زین اسب نزدیک بود از روی اسب به زمین بیفتد در ابتدا وی که کاملاً از زین جدا شده بود کوشش کرد به روی زین برگردد اما در نهایت دستش رها شده و به زمین افتاد. در کمال ناباوری و در حالی‌که دپ در مسیر دیگر اسب ها به زمین خورد اما توانست خود را از لگدکوب شدن زیر زهر اسب هاي دیگر نجات دهد.

لئوناردو دی کاپریو

به نظر می‌رسد که لئوناردو دی کاپریو استعداد بالایی در انداختن خود در دردسر و گرچه رهایی از آن دارد. وی نه از یک و نه از دو، بلکه از سه پیشامد ي مرگبار جان تندرست به در برده هست که بعدها خود در برنامه هاي زنده تلویزیونی حکایت آنها را بازگو کرده هست.

نخستین رخداد زمانی افتاد که همراه با کوسه ها در حال شنا در آفریقای جنوبی بود. در واقع دی کاپریو در داخل قفس مخصوصی قرار گرفته و به آب انداخته شد سپس اطرافش را با ماهی تن بعنوان طعمه پر کردند تا دقت کوسه ها را جلب کنند. در یک رخداد غیر قابل یقین یکی از طعمه ها در اثر موج دریا به هوا پرتاب شد و کوسه اي برای گرفتن آن به هوا پرید و روی سقف قفس دی کاپریو فرود آمد.

از آن جاییکه قسمتی از سقف قفس باز بود کوسه تا نیمه بدن وارد داخل قفس شده بود. کوسه که متوجه گوشت لذیذ بازیگر معروف هالیوود شده بود تلاش می‌کرد وارد قفس شود و شکمی از عزا دربیاورد و دی کاپریو نیز که خطر مرگ را در چند سانتیمتری خود حس میکرد به ته قفس چسبیده بود. اما در نهایت کوسه ترجیح داد از قفس دور شود و دی کاپریو نفس راحتی بکشد.

در موردی دیگر وقتی که وی سوار بر یک هواپیما به سمت روسیه می رفت ناگهان متوجه شد که موتور هواپیما آتش گرفته هست. به همین علت خدمه پرواز تصمیم گرفتند برای دقایقی تمامی موتورها را خاموش کنند. پس از چند دقیقه موتورها روشن شده و آنها توانستند

با فرود اضطراری در فرودگاه جان اف کندی از مرگ نجات پیدا کنند. در مورد پایان نیز دی کاپریو همراه با یک استاد چتربازی از هواپیما بیرون پرید اما وقتی زمان باز کردن چترها رسید، طناب چترهای این دو به هم گره خورده و آنها با سرعت چندان شروع به سقوط آزاد کردند. در نهایت گذشته از آن که این دو به زمین برخورد کنند چترهایشان باز شده و ماجرا تنها با چند کبودی و برآمدگی به علت فرود سریع برای دی کاپریو به پایان رسید.

شارون استون

تنها چند روز پس از پایان فیلمبرداری فیلم «تذکر کامل» «1990» در سال 1990، استون از مرگ در نتیجه ي برخورد شاخ به شاخ با خودرویی که در مسیر خلاف بلوار حرکت میکرد جان تندرست به در برد. وی در این پیشامد جراحاتی برداشت، چند دنده اش شکست، استخوان فکش از جا در رفت

و کمرش نیز رگ به رگ شد. ماه ها طول کشید که وی سلامت کامل خود را به دست آورد. یکبار دیگر نیز خطری کوچک اما مرگبار از درون نزدیک بود جان شارون استون را بگیرد و این بار دیگر خبری از تصادف و خطری بیرونی نبود بلکه نزدیک بود که اتساع عروق مغزی جان شارون استون را بگیرد.

11 سال بعد از اینکه استون از تصادف مستقیم با ماشین جان تندرست بدر برد، سکته کرد و به جای اینکه به محض مشاهده علامت هاي آغاز به دکتر مراجعه کند وی آن را سردردی ساده و عادی انگاشته و سه روز را با همان شرایط بردباری کرد تا اینکه شرایط بدتر شده و استون تصمیم گرفت

به بیمارستان مراجعه کند. وی به سرعت تحت عمل جراحی قرار گرفت اما نتوانستند دشوار عروقی که باعث سکته شده بود را در مغز او بیابند. نه روز بعد بار دیگر او مورد عمل جراحی قرار گرفت و این بار پزشکان پیروز شدند علامت اي از خونریزی خفیف را در رگ هاي سر او بیابند. به همین سادگی نزدیک بود که یکی از معروف ترین بازیگران هالیوود جانش را در اثر سهل انگاری از دست بدهد.

هریسون فورد

هریسون فورد معمولا بعنوان بازیگری شناخته میشود که در فیلمهای اکشن نقش بازی کرده و در این فیلم ها از هر پیشامد ي مرگباری جان تندرست به در میبرد. اما حتی هریسون فورد شکست ناپذیر هم وقتی که در زندگی حقیقی با خطرات حقیقی روبرو می‌شود، تنها شانس به کمکش می‌آید.

در سال 1999 وی درون هلی کوپتر شخصی اش نشسته و بر فراز لس آنجلس پرواز می‌کرد و یک استاد خلبانی نیز که وی را تعلیم می داد همراهش بود. در کمال ناباوری مشکلی برای هلی کوپتر رخ داده و در کف یک رودخانه ي خشک شده سقوط کرد. در واقع پیشامد زمانی به وقوع ضمیمه که فورد در حال یادگیری کارهایی بود که در زمان سقوط کردن باید انجام می داد.

در آن لحظه وی موتور هلی کوپتر را خاموش کرده و در حال فرود اجباری بود اما زمانی که باید موتور را روشن کرده و از برخورد با زمین امتناع کند پیروز به اینکار نشد. هلی کوپتر واژگون شده و صدمات شدیدی دید. اما وی حتی پس از این پیشامد نیز هم چنان به سوار شدن بر هواپیما و هلی کوپتر ادامه داد.

در یکی از این موارد وی با هواپیمای سبک تک موتوره خود از فرودگاه سانتا مونیکا بلند شد که ناگهان موتور آن دچار نقص شده و خاموش گردید. وی به سرعت با برج مراقبت تماس گرفته و اعلام شرایط اضطراری کرد. وی در ابتدا کوشش داشت به فرودگاه بازگردد اما موتور دیگر روشن نشده

و هواپیما به سرعت در حال از دست دادن بلندی بود. در نهایت وی نرسیده به فرودگاه سقوط کرده و در مسیرش به یک درخت برخورد کرد. فورد در این پیشامد به شدت صدمه دید اما به سرعت توسط تعدادی گلف باز از هواپیما بیرون کشیده شده و به بیمارستان منتقل گردید و بعد از چند هفته درمان به منزل بازگشت.

سیلوستر استالونه

بر زمینه ظاهر و جثه به نظر می‌رسد که وی بتواند در برابر چندین نفر از خود دفاع کند اما مشخص شده که این موضوع تنها در فیلمهای سیلوستر استالونه رخ می‌دهد. یک‌بار در سال 1985 که در فیلم راکی 4 صحنه ي مبارزه ي او و دولف لاندگرن فیلمبرداری می شد، قرار بود در یکی از صحنه ها

ضرباتی به سینه ي استالونه وارد شود و اگر چه انها در حال بازی بودند اما مشخص شد که لاندگرن کمی سهل انگاری کرده و سه ضربه نسبتا محکم به سینه استالونه می‌خورد.بعد از سومین ضربه استالونه اعلام میکند که در سینه اش احساس درد میکند و آن شب این درد به دشوار تنفسی شدید منجر میشود.

وی به سرعت با هواپیما به بیمارستان سانتا مونیکا منتقل می‌شود و در آن جا وی به مدت هشت روز در بخش مراقبت هاي ویژه بستری می‌گردد. در واقع قلب وی در اثر ضربات لاندگرن دچار التهاب شده بود.25 سال بعد در صحنه ي فیلمبرداری فیلم «بی مصرف ها» بار دیگر در یک صحنه ي مبارزه استیو آستین ضربه ي محکمی

به صورت استالونه وارد میکند که نزدیک بود به شکستن گردن او منجر شود. وی بعدها تحت عمل جراحی قرار گرفته و در قسمتی از پیشانی او صفحه اي فلزی کار گذاشته میشود.

کیت ریچاردز

همۀ وقت} گفته شده که کیت ریچاردز هر روز با مرگ دست و پنجه نرم میکند و این موضوع اگر چه در ظاهر به جوک شبیه هست اما با دقت به اینکه وی ید طولایی در مصرف مواد مخدر دارد این موضوع رنگ واقعیت به خود میگیرد. در یکی از این موارد وی بسیار اکثر از انچه که فکر میکرد زهر وارد بدن خود کرد.

در واقع در یکی از سال هاي دهه ي 1970، کیت ناگهان تصمیم میگیرد که مواد مصرف کند. اما وی نمیدانست که کسی در هروئین او استریکنین ریخته هست. در واقع استریکنین ماده اي سمی هست که از آن برای کشتن آفات حیوانی بهره گیری می‌شود.

وی پس از مصرف این مواد کاملاً فلج میشود هرچند بیدار بوده و همه ي چیز را در اطرافش حس می‌کند. اما وی از این موضوع نیز عبرت نگرفته و در سال 2006 در جزیره اي نزدیک فیجی با نامزدش به سر می‌برد و بعد از مدتی آب تنی برای خشک شدن تصمیم می‌گیرد از درختی در آن نزدیکی ها بالا برود.

شاخه اي که ریچاردز روی آن قرار داشته حدود دو متر از زمین فاصله داشته هست و وقتی که زمان صرف ناهار فرا میرسد وی کوشش میکند با گرفتن یک شاخه دیگر و آویزان کردن خود پایش را روی زمین بگذارد.

اما به علت خیس بودن دست هایش سر خورده و ریچارد به زمین می‌خورد. در این پروسه سر وی با ساقه ي درخت برخورد می‌کند و علی رغم اینکه در آن زمان ناراحتی زیادی حس نمیکند اما بعد از مدتی دچار سردردهای شدید می‌شود و پس از مراجعه به دکتر می فهمد که دچار شکستگی جمجمه شده هست. بدین ترتیب وی با هواپیما به نیوزیلند منتقل شده و تحت عمل جراحی مغز قرار میگیرد.

الیزابت تیلور

الیزابت در تمام طول عمر با بیمارستان غریبه نبود اما اگر چه دلایل مراجعه ي او به بیمارستان همواره جدی بود اما در یکی دو مورد شرایط برای او طوری پیش رفت که نزدیک بود جانش را از دست بدهد. در اوایل سال 1961، تنها چند روز گذشته از اینکه فیلمبرداری فیلم «کلئوپاترا» شروع شود مشخص شد

که به آنفلوانزا مبتلا شده هست. ماه بعد وی به ذات الریه مبتلا شد و پزشکان برای وی بهره گیری از کپسول اکسیژن را تجویز کردند اما وی به کما رفت. تیلور به سرعت به بیمارستانی در لندن منتقل گردید و بر زمینه گفت و گو اي که خودش بعدها کرد 4 بار اعلام شد که وی مرده هست که یکی از انها زمانی بود که وی 5 دقیقه نفس نکشد.

زمانی که پزشکان نای وی را مورد جراحی قرار دادند شرایطش بهتر شد و جای جراحی برای همۀ وقت} روی گردن او باقی ماند. وی بار دیگر در سال 1997 تحت عمل جراحی قرار گرفته و توموری به اندازه ي توپ گلف از مغزش برداشته شد. ظاهرا وی به سردردهای میگرنی شدیدی مبتلا بوده

و به گزارش پارس ناز بعد از آزمایش ها روتین سالانه مشخص شد که توموری در مغز او رشد کرده هست که بعدها به کمک جراحان چیره دست و با بهره گیری از اسکن ام آر آی از مغز او برداشته شده و مشخص گردید که تومور خوش خیم بوده هست.

باب دیلان

باب دیلان اسطوره موسیقی سنتی دنیا اضافه بر موسیقی در زندگی شخصی اش نیز معجزه ها کرده هست. در سال 1966، که شهرت او به سرعت در حال افزایش بود، وی به شدت زیر فشار قرار داشته و گفته شد که برای بردباری این شرایط به خوردن مقادیر زیادی آمفتامین در روز روی آورده هست. یک روز در ماه ژوئن که وی سوار بر موتور از منزل ي مدیر برنامه هایش خارج می شد با یک اتومبیل تصادف می‌کند.

در کمال ناباوری همسرش در تعقیب او از منزل خارج شده بود و وی را به بیمارستان منتقل میکند. در این تصادف تعدادی از دنده هاي او شکسته و حتی دچار شکستگی جمجمه می‌شود. اما این پیشامد باعث شد که وی برای مدتی از فشار خارج شود که به شدت به آن نیاز داشت.

در سال 1997 نیز رخداد دیگری به وقوع ضمیمه که باعث متوقف شدن فعالیت هاي هنری وی برای مدتی شد. در این سال وی به علت کم خونی و تب مجبور گردید مدتی در بیمارستان بستری شود. مریضی دیلان باعث شده بود که قلب او دچار تورم شده بود و اگر چه به راحتی قابلیت درمان داشت اما اگر درمان نمی شد عواقب خطرناکی در پی داشت. به هر ترتیب وی درمان شد و تور اروپایی اش را ادامه داد.