اجابت دعا در ماه رمضان چگونه ممکن اسـت؟ خدا در ماه میهمانی خود چگونه بندگان نیازمند را حاجت روا می کند؟ مسلما خداوند مهربان دست بندگان خودرا رد نمیکند، او بی نیاز از هر چیز اسـت و بخشنده بر همه ی چیز و همه ی کس، تا بحال شده دانه اي بکارید، بـه آن آب بدهید اما جوانه نزند؟ خداوند بخشنده اسـت، مشکل گاهی اوقات مـا هستیم. در ادامه با پارس ناز همراه باشید.
خداوند کلید گنجینه ها«ي رحمتش» را در دستان تـو قرار داده اسـت، کـه بـه تـو اجازه داده از او تقاضای کنی تا هر گاه بخواهی، درهای نعمتش رابا دعا بگشایی و بارش باران رحمتش را طلب نمایی؛ پس اگر اجابت دعایت بـه تأخیر افتاد، این تأخیر تـو را ناامید نسازد.
گفتیم دعا یک پرستش اسـت ، عبادتی از روی عجز و نیاز ، اما این پرستش مراتبی دارد ، کـه اگر مـا بدانیم، باعث رشد معنویمان خواهد شد، وقتی مـا بیاموزیم کـه دراین عالم برگی بدون اجازه خداوند از جای خود نمی جنبد، و هیچ مخلوقی توان این را ندارد کـه بدون خواست و اراده خداوند برای مـا قدمی بردارد ، این نخستین مرتبه ایمان اسـت، کـه مـا از خلق بر میگردیم و بـه سوی آفريننده رو میکنیم.
مرتبه بالاتر این اسـت کـه مـا از حاجت خواهی هاي مادی فراتر میرویم و از خداوند طلب معنویات میکنیم، طلب معرفت و بینش میکنیم، این خواسته ها یعنی مـا رشدکرده ایم و دنیا و مـا فیها برای مـا کوچک شده اند. نه این کـه نخواهیم، بلکه ارزش دلبستگی برای مـا ندارند مـا میخواهیم بـه بالاتر از دنیا برسیم، میخواهیم خودرا و خدای خودرا بشناسیم. این دعا ارزشمند ترین دعاهاست.
ماه رمضان ماه گشوده شدن درهای رحمت خداوند اسـت، در ماه رمضان دعاها مستجاب می شود، ماه رمضان ،ماه هم صحبتی عبد با معبود اسـت، ماه خواستن ها و اجابت هاست، هنگامه اي کـه حجاب ها و موانع میان مـا و خدایمان برداشته می شود. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: درهاى آسمان در شب اوّل ماه رمضان گشوده مى شود و تا آخرین شب این ماه بسته نمى شود. «بحار الأنوار:96/344/8 »
تمام حجب از طرف خداوند نسبت بـه بندگانش برداشته می شود ، هیچ حجابی نیست ، تمام درب ها باز اسـت، هر تقاضایی کـه متناسب با دری باشد، بـه خداوند متعال میرسد، چـه مادی چـه معنوی ….و نتیجه آن اینست کـه این تقاضاها بی جواب نمیماند، بـه تعبیری امروزی بـه بایگانی نمیرود، مستقیم بخود خداوند میرسد. …»
در شرح این حدیث فرمودند: «…در روایت تعبیر بـه “ابواب “شده اسـت … یعنی تمام حجب از طرف خداوند نسبت بـه بندگانش برداشته می شود، تمام درب ها باز اسـت، هر تقاضایی کـه متناسب با دری باشد، بـه خداوند متعال میرسد، چـه مادی چـه معنوی ….و نتیجه آن اینست کـه این تقاضاها بی جواب نمیماند، بـه تعبیری امروزی بـه بایگانی نمیرود، مستقیم بخود خداوند میرسد…».
اعمال شـما در آن «ماه رمضان» پذیرفته اسـت و دعاهای شـما مستجاب، پس، از پروردگار خویش با نیت هاي راستین و دلهای پاک، بخواهید كه توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن رابه شـما عنایت فرماید. دراین خطبه رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب بـه مـا می فرمایند دعای شـما مستجاب اسـت، بنابر مقدماتی کـه گفتیم نتیجه میگیریم کـه ماه مبارک رمضان، فرصت طلایی دعا کردن و جواب گرفتن اسـت.
حاجات مـا بـه آسمان میروند و مستجاب شده بر میگردند، اگر تأخیری در استجابت دیدیم ناامید نشویم چرا کـه خداوند حکیم بهتر می داند کـه صلاح مـا چیست، بـه هرحال چک دعا امضا شده اسـت، استجابت دعاها حتمی اسـت، پس دراین ماه عزیز، از هر فرصتی برای دعا کردن استفاده کنیم، چـه در طلب حاجات مادی چـه معنوی.
خداوند کلید گنجینه ها«ي رحمتش» را در دستان تـو قرار داده اسـت، کـه بـه تـو اجازه داده از او تقاضای کنی تا هر گاه بخواهی، درهای نعمتش رابا دعا بگشایی و بارش باران رحمتش را طلب نمایی؛ پس اگر اجابت دعایت بـه تأخیر افتاد، این تأخیر تـو را ناامید نسازد».« نهج البلاغه ، نامه 31»
میرزا جوادآقا ملکی درباره دلیل مستجاب نشدن برخی دعاهای بـه ظاهر خیر می گوید: عنایت خدا نسبت بـه بندگان شایسته، اقتضا می کند انچه بـه زیان بندهاش اسـت از او برگرداند، هر چند اعتقاد بنده آن باشد کـه سعادتش در همان نهفته اسـت. ماه مبارک رمضان، ماه دعا و بندگی در درگاه خداوند متعال اسـت و این ماه بزرگ، بهترین فرصتی اسـت کـه انسان می تواند حوائج و خواستههاي خویش را خالصانه از خدای منان طلب کند.
بعضی از شرایط دعا بـه دلایل عقلی، نقلی و یا هردو باهم بـه وجود می آید.
دعا در اصل طلب کوچک از بزرگ، با فروتنی و خضوع اسـت. پس، ازآنرو کـه حقیقت دعا طلب و آن امری اسـت نفسانی، روشن میشود کـه دعا از قلب بیتوجه بیفایده اسـت و معلوم میشود کـه در تحقق آن خضوع و استکانه شرط اسـت و از آنجا کـه «طلب» جز با «امید» محقق نمی شود، معلوم می شود کـه امید نیز از شروط طلب اسـت.
اما وقتی مقصود ازآن دعا خدا باشد، پس باید خودش – راکه دعا کننده اسـت- بشناسد و چون تحقق امید، منوط بـه قدرت خوانده شده نسبت بـه اجابت و اطلاعش از حال دعاکننده و امر محتاج الیه اوست، اعتقاد بـه قدرت و علم حضرت حق نیز جزو شروط دعاست.
فایده دعا، صرفاً در تصحیح حُکم حکمت الهیه اسـت، زیرا حال بنده، از جنبه اقتضای احوال و اعمال، بـه وجهی اسـت کـه مقتضی حکمت الهی اسـت تا او را از خیری خاص باز بدارد و زمانی کـه دعا بـه حالات او ضمیمه شود، اجابتش در همین خیر ناموافق مطابق با حکمت اسـت و دعا، در رسیدن خیر او – بـه او- البته مۆثر میافتد. اضافه بر این کـه: دعا غیر از اجابت، دارای فوائد بزرگ دیگری نیز هست.
و ازآنرو کـه خضوع نسبت بـه هر شخصی فرق میکند و یک درجه از خواری نسبت بـه بعضی از آن ها خضوع محسوب نمی شود و خداوند متعال نیز بالاتر از اهالی اسـت و خواندنش بدون اذن و اجازه او مخالف خضوع و اذنش اسـت، از اینرو ثابت میشود کـه طلبش طبق دعای خودش اسـت، همانطور کـه از آیه مبارکه ظاهر می شود.
و بـه درستی کـه طلب حقیقی تحقق نمییابد، مگر برای خیر واقعی. و بنده بـه خیر خود از شرش عالم نیست، چنانکه خداوند متعال میفرماید: و يَدْعُ الْإنْسَانُ بِاْلشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ کَانَ ألإْنْسَانُ عَجُولاً. و انسان را دعایش بـه خیر، بـه شر می خواند و انسان عجول بوده اسـت. و خیر حقیقی – عاری از گونههاي شرّ – منحصر در «قرب» و «لقای» حضرت باری تعالی اسـت.
پس بر دعا کننده لازم اسـت کـه بداند دعایش باید خیر باشد و از خداوند چیزی کـه برایش «شر» و «زیان» محسوب میشود، نخواهد و هرگاه اثرات اجابت شدن دعایش ظاهر نشد، مأیوس نشود و چنین احتمال دهد کـه آنچه در دعایش طلب کرده اسـت، برایش «شر» بوده و خداوند آن رابه خیرش تبدیل کرده اسـت.
و حال کـه او این را نمی داند، بـه وعده خداوند – کـه صادقالوعد اسـت – سوءظن پیدا نکند. و بـه جان خودم قسم! سرّ عدم استجابت دعای عده اي از امور بـه ظاهر خیر، این اسـت کـه خداوند متعال نسبت بـه بندگان شایسته خود غایتِ عنایت را دارد و عنایتش اقتضا می کند انچه راکه بـه واقع بـه زیان بندهاش اسـت، از او برگرداند، هرچند اعتقاد بنده آن باشد کـه خیر و سعادتش در همان نهفته اسـت.
این قضیه، مثل کشته شدن آن شخص بـه دست حضرت خضر «علیه السلام» اسـت، هر چند پدر و مادرش از روی جهل چنین معتقد باشند کـه خیرشان در بودن و دیدن پسرشان اسـت و آنگاه دراین خصوص بـه درگاه خداوند دعا کنند، ولی خداوند متعال می داند کـه «کفر» و «هلاک» آنان در بقای فرزندشان اسـت و واقع این اسـت کـه اجابت شدن دعای آنان مبنی بر باقی ماندن فرزندشان، همان قتل اوست.
چـه دعاکننده، دعا کرده دوست میدارد بـه مقصدش برسد، از اینرو کـه اعتقاد دارد خیرش در آن اسـت و دعایش بـه امور مخصوص از جهت اعتقادی اسـت کـه بـه خیر بودن آن دارد و خداوند متعال چون می داند او دراین باب جاهل اسـت و خیرش در خلاف آن اسـت، از اینرو، اجابت نمودن واقعی او، عطاء همان چیزی اسـت کـه خیر واقعیاش اسـت، نه انچه کـه او خود خیرِ خود می داند و هلاکش در آن اسـت.
بعنوان مثال، اگر تصور کنی زهری کـه در بسته وجوددارد، تریاک اسـت و تریاکی کـه در جام وجوددارد، سم اسـت و آنگاه از پدرت بخواهی از چیزی کـه در بسته اسـت، برایت بدهد تا تناول کنی و شفایابی، در حالیکـه پدرت می داند آن سم اسـت، پس اگر او بخواهد خواسته تـو را بپذیرد، باید از تریاکی کـه در جام قرار دارد – و تـو فکر می کني سم اسـت- برایت داده و از زهری کـه در بسته اسـت – و تـو آنرا می خواهی – ندهد!
مـن از پدرم تریاک خواستم، او بـه مـن سم داد! بهمین منوال، خداوند متعال نیز با علم ذاتی خویش کـه بـه تمام جزئیات و خصوصیات حالات بندگانش احاطه دارد، بـه خوبی میداند کـه حال فلان بندهاش آن گونه اسـت کـه اگر بعنوان مثال مال و دارایی راکه خواسته، اگر برایش بدهد، او را از مقام قرب و رضای خداوندی دور خواهد نمود ولی آن بنده، این موضوع را ندانسته، از خداوند همان را طلب میکند!
از اینرو، لازمه عنایت الهی این اسـت کـه او را ازآن امر بازداشته، بـه فقری کـه ازآن میگریزد مبتلایش کند، ازآنرو کـه مال و دارایی کـه فقیر طلب کرده و از روی نادانی خودگمان می کند سعادتش در آن اسـت، مثل گمان کسی اسـت کـه انچه را دربسته بود، تریاک میداند ولی خدای متعال بـه درستی میبیند کـه سعادت او در فقر و بدبختی و هلاکتش در مال و دارایی اسـت.
بر دعا کننده لازم اسـت کـه بداند دعایش باید خیر باشد و از خداوند چیزی کـه برایش «شر» و «زیان» محسوب میشود، نخواهد و هرگاه اثرات اجابت شدن دعایش ظاهر نشد، مأیوس نشود و چنین احتمال دهد کـه انچه در دعایش طلب کرده اسـت، برایش «شر» بوده و خداوند آن رابه خیرش تبدیل کرده اسـت.
پس اگر خداوند متعال با علمش بـه این کـه بدبختی او در آن قرار دارد و وی از جهل بـه امر «سعادت» و «شقاوت» آنرا طلب کند، هرگاه برایش مال عطا کند، این عطا در اصل اجابت دعای او نیست، ولی اگر برایش فقر عطا کند، دعایش بـه حقیقت اجابت شده اسـت، چـه مصداق اول هر چند درصورت اجابت محسوب میشود، ولی روح اجابت ازآن فاقد اسـت، ودر دومی امر برعکس اسـت.
در بعضی روایات آمده اسـت کـه خداوند متعال بدلیل عنایتش بـه بندگان با ایمان، اي بسا انها رابه گناهان صغیره مبتلا می کند، تا بـه «عجب» و «خودپسندی» کـه گناهی بزرگ تر ازآن وجود ندارد، گرفتار نشده و هلاکت نیابند. بـه هر روی، هرآنچه کـه خداوند در حق بنده مۆمنش بـه انجام می رساند، خیرش همان اسـت.
میگویم: فایده دعا، صرفاً در تصحیح حُکم حکمت الهیه اسـت، زیرا حال بنده، از جنبه اقتضای احوال و اعمال، بـه وجهی اسـت کـه مقتضی حکمت الهی اسـت تا او را از خیری خاص باز بدارد و زمانی کـه دعا بـه حالات او ضمیمه شود، اجابتش در همین خیر ناموافق مطابق با حکمت اسـت و دعا، در رسیدن خیر او – بـه او- البته مۆثر میافتد. اضافه بر این کـه: دعا غیر از اجابت، دارای فوائد بزرگ دیگری نیز هست.
بـه هرحال، از جمله شرایط روایت شده برای دعا عبارت اسـت از: قطع طمع از غیر خدا و امید داشتن بـه خداوند اسـت همچنانکه در آیات الهی آمده اسـت: «وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ؛ و با بیم و امید او را بخوانید کـه رحمتخدا بـه نیکوکاران نزدیک اسـت».
اجابت دعا در ماه رمضان از جمله موقعیتهاي خاصی اسـت کـه این ماه را از سایر ماههاي سال متمایز می کند. در احادیث بـه وفور دیده می شود کـه ماه رمضان را ماه استجابت دعا می دانند. حال بهترین زمان اجابت دعا در ماه رمضان چـه وقتی اسـت؟ ماه رمضان ماه مهمانی خداوند اسـت و مسلما میزبان دست رد بـه خواسته میهمانش نخواهد زد.
بر اساس روایتی کـه درباره پیامبر اکرم «ص» نقل شده اسـت، ایشان بـه امام علی «ع» فرمودند: اي ابوالحسن! این ماه رمضان اسـت کـه آمده؛ دعای خودت را پیش از افطار قرار ده، زیرا جبرئیل نزد مـن آمد و گفت: اي محمد! هر کس در ماه رمضان پیش ازآن کـه افطار کند این دعا زیر را بخواند خداوند دعایش را مستجاب میکند، حوائجش را برآورده کرده و او رابه خواستهاش میرساند:
اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْکُرْسِيِّ الرَّفِیعِ
خدایا! اى پروردگار روشنى بزرگ و اى پروردگار تخت بلند
وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ رَبَّ الشَّفْعِ الْکَبِیرِ وَ النُّورِ الْعَزِیزِ
و اى پروردگار دریاى جوشان و اى پروردگار شفع بزرگ و نور محترم
وَ رَبَّ التَّوْراةِ وَ الْإنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ، وَ الْفُرْقانِ الْعَظِیمِ
و اى پروردگار تورات و انجیل و زبور و قرآن عظیم
أَنْتَ إِلهُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ إِلهُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لا إِلهَ فِیهِمـا غَيْرُکَ
توئى معبود هر کس کـه در آسمانها ودر زمین اسـت و جز تـو معبودى در بین آنها نیست
وَ أَنْتَ جَبَّارُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ جَبَّارُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لا جَبَّارَ فِیهِمـا غَيْرُکَ
و توئى قاهر و مسلط بر هر کـه در آسمانها ودر زمین اسـت و جز تـو قاهرى در بین آنها نیست
أَنْتَ مَلِکُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ مَلِکُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لا مَلِکَ فِیهِمـا غَيْرُکَ
و توئى پادشاهى در هر کس کـه در آسمانها ودر زمین اسـت و جز تـو پادشاهى در بین آنها نیست
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْکَبِیرِ وَ نُورِ وَجْهِکَ الْمُنِیرِ وَ بِمُلْکِکَ الْقَدِیمِ
از تـو میخواهم بـه حق نام بزرگت و بـه نور ذات بزرگوارت و عظمت و پادشاهى دیرینه ات
یا حَيُّ یا قَيُّومُ، یا حَيُّ یا قَيُّومُ یا حَيُّ یا قَيُّومُ.
اى زنده و اى پاینده…
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي أَشْرَقَ بِهِ کُلُّ شَيْءٍ
و از تـو می خواهم بـه حق آن نامت کـه هر چیز بدان پرتو گرفت
وَ بِاسْمِکَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَ الْأَرْضُ
و بدان نامت کـه آسمانها و زمین بدان روشن گشت
وَ بِاسْمِکَ الَّذِي صَلُحَ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ بِهِ يَصْلُحُ الآخِرُونَ
و بدان نامت کـه پیشینیان بدان شایستگى یافتند و پسینیان بدان شایسته گردند
یا حَيّاً قَبْلَ کُلِّ حَيٍّ وَ یا حَيّاً بَعْدَ کُلِّ حَيٍّ وَ یا حَيُّ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ
اى زنده پیش از هر زنده و اى زنده پس از هر زنده واي زندهاي کـه معبودى جز تـو نیست
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي
بر محمد و خاندان محمد سلام فرست و گناهان مرا بیامرز
وَ اجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي يُسْراً وَ فَرَجاً قَرِیباً
ودر کار مـن آسانى و گشایشى نزدیک مقرر فرما
وَ ثَبِّتْنِي عَلى دِینِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلى هُدى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
و مرا بر دین محمد و خاندان محمد و بر هدایت محمد و خاندان محمد
وَ عَلى سُنَّةٍ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ
و بر سنت «و روش» محمد و خاندان محمد کـه سلام بر او و آنان باد پا بر جا و ثابت قدم بدار
وَ اجْعَلْ عَمَلِي فِي الْمَرْفُوعِ الْمُتَقَبَّلِ
و عمل و کردار مرا در فراز جایگاه پذیرفته قرار ده
وَ هَبْ لِي کَمـا وَهَبْتَ لأَوْلِیائِکَ وَ أَهْلِ طاعَتِکَ
و بـه مـن ببخشاى چنانچه بدوستان و فرمانبردارانت بخشودى
فَانِّي مُؤْمِنٌ بِک وَ مُتَوَکِّلٌ عَلَيْکَ
زیرا کـه مـن بـه تـو ایمان دارم و بر تـو توکل کنم
مُنِیبٌ إِلَيْکَ مَعَ مَصِیری إِلَيْکَ
بـه درگاه تـو انابه کنم با این کـه «میدانم» بازگشتم بـه سوى تـو اسـت
وَ تَجْمَعُ لِي وَ لِأَهْلِي وَ لِوَلَدِي الْخَيْرَ کُلَّهُ
و هر انچه خیر و خوبى اسـت همه ی را براى مـن و پدر و مادر و خاندان و فرزندانم گرد آورى
وَ تَصْرِفُ عَنِّي وَ عَنْ وَلَدِي وَ أَهْلِي الشَّرَّ کُلَّهُ
و هر انچه بدى اسـت همه ی را از مـن و پدر و مادر و خاندان و فرزندانم بازگردانى
أَنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ.
و توئى مهر پیشه و نعمت بخش، پدید آرنده آسمانها و زمین
تُعْطِي الْخَيْرَ مَنْ تَشاءُ وَ تَصْرِفُهُ عَمَّنْ تَشاءُ
عطا فرمائى خیر «و خوبى» رابه هر کـه خواهى و بگردانى آنرا از هر کـه خواهى
فَامْنُنْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
پس بـه مهر و رحمت خویش بر مـن منت بگذار اى مهربانترین مهربانان
«بحار الأنوار، ج ۹۵، ص. ۱۰»
طبق حدیثی از پیامبر «ص» شبهاي استجابت دعا پنج شب هستند:
شب اول ماه رجب
شب نیمه شعبان
شب جمعه
شب عید فطر
شب عید قربان
«ألا و إنَّ هذا الیومَ یومٌ جَعَلَهُ اللَّهُ لَکُم عِیداً و جَعَلَکُم لَهُ أهلاً، فَاذکُرُوا اللَّهَ یذکُرکُم وَ ادْعُوهُ یستَجِب لَکُم». «امروز روزی اسـت کـه خداوند آنرا برای شـما عید قرار داد و شـما را نیز شایسته آن ساخت؛ پس بـه یاد خدا باشید تا او نیز بـه یاد شـما باشد و او را بخوانید تا خواسته هایتان را اجابت کند.»