شعرهای خواندنی و جذاب از عمان سامانی شاعر مشهور و نامدار شهرکرد را در این مقاله قرار داده ایم. وی ذوق شاعری بسیار خوبی دارد. میرزا نوراﷲ بن میرزا عبداﷲ بن عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی ملقب به تاج الشعراء مشهور به عمان سامانی از شاعران مشهور شهر سامان از توابع شهرستان شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری ایران هست.
وی از شاعران صاحب نام و پر آوازه سالهای ۱۲۵۸ تا ۱۳۲۲ قمری هست، نیاکان او همه ي از دری سرایان، پارسی گویان و آذری سرایان اعصار خود بودهاند.
بزرگ مایهي ایجاد قادر ازلی
ز نور پاک جمال محمدست و علی
ز نور پاک جمال محمد و علیست
بزرگ مایهي ایجاد قادر ازلی
دو دست کار کنند این دو دستیار وجود
از این دو دست قوی، دستگاه لم یزلی
بصورتند دو، لیکن بمعنیاند یکی
مبینشان دو، که باشد دوبینی از حولی
بکوب حلقهي طاعت، در مدینهي علم
کنندهي در خیبر ببازوان یلی
چو در گشوده شد آنگه بشهر، یابی راه
بلی، بری به نبی راه، با ولای ولی
نبی کند زولی قصه، چون گلاب از گل
ببو بصدق و رها کن طبیعت جعلی
زمانه البته سر ابتذال دین دارد
چگونه غیرت حق تن دهد به مبتذلی
گرفتم آنکه شود در زمانه منکر نور
عنان دل سوی ظلمت کشاند از دغلی
چو آفتاب فروزان ز شرق کرد طلوع
شود چه عاید خفاش غیر منفعلی؟
بود محال کزین بادها فرو میرد
چراغ طلعت حق، با کمال مشتعلی
خدیو آئین یعسوب دین که چرخ برین
بر رهیش ز خورشید دوخته حللی
نسیم تربیت او بود که در مه سال
کند بباغ گهی عقربی گهی حملی
شراب تقویت او بود که در شب و روز
کند بکام گهی حنظلی گهی عسلی
چوب بندگی طلبید از فلک، دو دست قبول
بسینه زد که: لک الحکم و الاطاعة لي
کنند هر دو ز یاقوتی ادعا لیکن
چه مایه فرق که از اصلی هست تا بدلی
دو کوکبند، فروزنده لیک چندین فرق
میان عالم برجیسی ست با زحلی
بجز ولایت او قصد حق نبد ز الست
بکاینات که گفتند در جواب: بلی
شها مدیح تو واجب شدهست عمان را
ز جان ودل، نه بذکر خفی و بانگ جلی