پارس ناز پورتال

اشعار زیبا و خواندنی عباس معروفی

اشعار زیبا و خواندنی عباس معروفی

اشعار زیبا و خواندنی عباس معروفی 

عباس معروفی شاعر مشهور و نامداری ایرانی هست که اکثر در اساس سرودن اشعار عرفانی و عاشقانه شهرت دارد. عباس مشهوری «متولد 27 اردیبهشت 1336 سنگسر» نویسنده, نمایش‌ نامه‌ نویس, ناشر و روزنامه‌ نگار معاصر ایرانی مقیم کشور آلمان هست. او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری نخست کرد

 

و در دهه شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید.مشهوری به دلیل موضع گیری علیه حکومت ایران بارها بازجویی شد و بالاخره زیر فشار سیاسی از ایران خارج شد و به کشور آلمان رفت.

 

چرا وقتی میروی
همۀ جا تاریک میشود؟
انگار از اول مرده بودم
و ترسیده بودم
و تو هم نبودی…
نه این که گریه کنم, نه
فقط دارم تعریف میکنم چرا بغض کرده بودم
و آرام نمی‌گرفتم

 

چه آرزوی دل انگیزی ست*
نوشتن افسانه اي عاشقانه
بر پوست تنت
و خواندن آن
برای تو …
چه آرزوی شورانگیزیست*
تملّک قیمتی ترین کتاب خطی دنیا
ورق زدنش,
دست به آن کشیدن,
و همین نوازش ساده
که زیر نگاهم تبسم بزنی …
چه افسانه ي قشنگی
به تنت مینویسم
بانوی من *
چه قشنگ به تنت افسانه می‌خوانم.

 

میدانی؟
حتا صدای قلبم هم نمی آمد
انگار همۀ اش را برای نفس هات شمرده باشم
اکنون پایان یافته بود …
نه این که ترسیده باشم, نه
فقط می خواستم بگویم چرا نصف شب پاشدم
و رفتم زیر تخت خوابیدم
که خدا مرا
بی تو نبیند*

 

دست هاي تو
مرا به خدا میرساند
و دستهای من
مرا به تو
پله پله پُر میشوم
از خودم, از تنم
ساغری می‌شوم به دستت
نگاهت را بر تنم بریز …
و بنوش.

 

نه این که دلتنگ نشده باشم, نه
فقط می خواستم بدانی
آره آقای من*
انگار که ساعت از همان اول
بی قرارتر از من بود
که نفهمیدم چرا یک باره
معنی‌اش از زندگی من افتاد
نه این که تقصیر من باشد
نه به خدا
از همان اول هم که آمدی
روزها را رنگی رنگی می کردم
که زودتر بیایم توی بغلت

 

میخواهی با خیالت زندگی کنم؟
دستت را بگیرم
ببرم رستوران مکزیکی؟
چی سفارش بدهم
که اکثر از من دوست داشته باشی؟
یک لقمه بگذارم دهن تو
یک لحظه نگاهت کنم؟
چی می‌نوشی؟

 

می داني؟
هیچ کدام از این‌ها راکه گفتم
اصلاً نمی‌خواهم
فقط باش
همین.