افراد باهوش چون سعی در دریافتن حقیقت همه ي چیز دارند معمولا اصل همۀ ماجراها را میدانند، و این منجر به ناراحتی آنان خواهد شد. شاید شنیده باشید که “اغلب افراد باهوش و دانشمند کمتر خوشحال میباشند”.چه خاطرهایي موجب عدم نشاط و کامیابی در این افراد میشوند؟
افراد باهوش ممکن هست که خانواده، پول و کار خیلی خوبی داشته باشند، اما گاهاً دچار انزوا و اندوه بشوند. همانگونه که “ارنست همینگوی” میگوید: “شادی کمترین چیزی هست که در افراد باهوش یافت میشود”.گرچه این موضوع را نمی شود به کل افراد باهوش تعمیم داد؛ با این حال عوامل احتمالی که موجب عدم نشاط در افراد باهوش می شوند را در زیر لیست کردهام:
1- هرچیزی را بیش از حد تحلیل می کنند!
باهوشها overthinker هاي خوبی میباشند؛ یعنی به هر اتقاقی که در زندگیشان میافتد بیش از حد فکر می کنند. حالا فرض کنید این اتفاق، ناخوشایند باشد و در حل کردنش هم دچار مشکل بشوند!
2-استانداردها و آرمانهاي بزرگی دارند.
اغلب افراد باهوش به آرمانهاي بزرگی فکر میکنند و با دستاوردهای کوچک در زندگیشان قانع نمیشوند. شاید دارای نوعی نگرش کمالگرایی در جنبههاي گوناگون زندگی میباشند.
3-بر خودشان خیلی سخت میگیرند!
افراد باهوش معمولاً بهسادگی از کنار رفتار خود نمیگذرند؛ با هر اشتباه یا شکست، خودشان را سرزنش میکنند.مثلاً کافیه شبهنگام، موقع خواب یاد یک کاری بیافتند که درست انجام ندادهاند! احساس گناه، کلافگی و مرور افکار منفی، خواب را بر چشم آن ها حرام می کند!
4- ضعف در ارتباطات عمیق
معمولاً افراد باهوش احساس تنهایی میکنند و می گویند کسی ما را درک نمیکند و آنطور که باید، از زحمات ما قدردانی نمیشود. تحقیقات علمی بر این مسئله تاکید دارند که افراد با ضریب هوشی بالا در مقایسه با افراد با ضریب هوشی متوسط دچار ضعف بیشتری در ارتباطات اجتماعی میباشند.
باهوشها معمولاً در حال زندگی نمیکنند؛ اتفافات کوچک، جذاب و سادهي زندگی شاید موضوع جالبی برای گفتگوهای و تعاملات خانوادگی و اجتماعی آنها نباشند و حتی در لحظات زیبای زمان “حال” خود، به برنامهها و تصمیمات خود در “آینده” فکر می کنند.در آخر این نکتهٔ مهم را بگویم که “خوشحال بودن” خودش یه نوع هوشمندی هست. باهوش باشید!