پارس ناز پورتال

بزرگ ترین نگرانی های مادران باردار

بزرگ ترین نگرانی های مادران باردار

بزرگ ترین نگرانی های مادران باردار 

مادران باردار از وضعیت سلامت خود و جنین نگرانی هایي دارند، در دوران بارداری باید آگاهی هاي لازم به مادران داده شود. از لحظه‌اي که متوجه بارداری‌‎تان میشوید تا ماه‌هاي بعد که نخستین تکان‌هاي فرزندتان را حس میکنید همه ي چیز تغییر میکند.آدم اول انگار در خواب و خیال هست اما خیلی زود متوجه میشود موجودی

 

که در شکم دارد واقعا زنده هست و به محض این که به جهان بیاید، نیازهایی دارد که مادر و پدرش وظیفه‌ برآورده کردنشان را برعهده میگیرند. از این جا به بعد قضیه، ترس‌هایي برای والدین و به خصوص مادران جوان پیش می آید که اتفاقا بین خیلی‌ها مشترک هست. مشاهده نمایید شما کدام یک از این ترس‌ها را دارید و چطور میتوانید از پسشان بربیایید.

 

ترس اول: نکند ازدواجم خراب شود

از تغییرات فیزیکی بعد از بارداری و زایمان گرفته، تا کم شدن زمان عاشقانه‌هاي دو نفره، همه ي چیز برای تهدید یک ازدواج کافی به نظر میرسد و همین مسئله وحشت بزرگ تعداد زیادی از زنان هست. مسئله‌ اول این هست که در این مواقع به هیچ عنوان نباید به انکار کردن رو بیاورید؛ مثلا به خودتان نگویید همه ي چیز مانند سابق هست. تمام تغییرات را مشاهده نمایید و با دقت به آن‌ها عمل کنید، درست مانند یک موج سوار.

 

بعد از به جهان آمدن بچه، احتمال این که به علت کم‌خوابی و مراقبت از او، شما و همسرتان دیگر همان زوج شاد سابق نباشید بالا می رود اما این مسئله موقتی هست و بعد از گذشت یک سال، متوجه خواهید شد خیلی اکثر از قبل قوی شده‌اید و عشقتان هم نیروی بیشتری گرفته هست.

 

طی این زمان به همدیگر فرصت بدهید تا زمانی برای تنهایی‌هایتان داشته باشید و حتما هرازگاهی، مثلا هر هفته یک شب، طوری برنامه‌ریزی کنید که تنها بمانید و بتوانید حداقل یک شام عاشقانه کنار هم داشته باشید.

 

ترس دوم: نکند بچه‌ام را دوست نداشته باشم

خیلی از پدر و مادرها به محض این که بچه به جهان می آید عاشقش می شوند. برخی از مادرها بعد از چند بار بغل کردن و شیر دادن نسبت به فرزندشان احساس پیدا میکنند اما در این میان مادرانی هم میباشند که برای پیوند برقرار کردن با فرزندشان دچار مشکل میشوند. این مادران معمولا دوران بارداری سختی را تجربه کرده‎‌اند و یا دچار افسردگی پس از زایمان شده‌اند.

 

خبر مفید برای آن‌ها این هست که تنها نیستند و حدود 70 تا 80 درصد زنان دیگر هم افسردگی بعد از زایمان را تجربه می کنند و گمان می کنند این حالت در آن‌ها ماندگار هست در حالیکه با کمی مراقبت زودگذر خواهد بود. بعد از زایمان از لحاظ تغذیه به خودتان برسید، سعی کنید از اطرافیان‌تان کمک بگیرید

 

و حتما ساعت‌هایي را مفید بخوابید و در رابطه‌‌تان را با دنیای حقیقی بیرون قطع نکنید. به دوستانتان زنگ بزنید، از آن‌ها بخواهید به شما سر بزنند و خلاصه یک حلقه‌ حمایتی برای خودتان درست کنید تا کم‌کم روحیه‌تان به وضعیت عادی برگردد. اگر متوجه شدید وضعیت درست نشده هست، دست دست نکنید و حتما با یک متخصص مشورت کنید.

 

ترس سوم: اگر نتوانم به او شیر دهم!

برخی از مادران، به خصوص آن‌هایي که حلقه‌هاي حمایتی مناسبی ندارند از مشاهده نوزادی که به جهان آمده اما بروشوری ندارد که توضیحات لازم را به آن‌ها بدهد، وحشت می کنند. یکی از بزرگ ترین دغدغه‌هاي آن‌ها این هست که چطور به بچه‌ام شیر بدهم؟ اگر شیر کافی برای سیر کردنش نداشته باشم چه؟

 

اگر شیر داشته باشم اما او سیر نشود چکار کنم؟ اگر این‌ فکرها به ذهن شما هم میرسد به جای استرس گرفتن فوری دست به کار شوید، با دکتر اطفال حرف بزنید، کتاب بخوانید و از دوستانی که قبلا تجربه‌ شما را از سر گذرانده‌اند، کمک بگیرید.

 

بدانید که برای برخی از مادرها، مدتی طول میکشد تا شیر به سینه‌هایشان بیاید و بتوانند به فرزندشان غذا بدهند. این مسئله طبیعی هست و نباید باعث نگرانی شود. بهره گیری از دکتر، حلقه‌ حمایتی و مطالعه کمکتان می کند بی‌خودی دلشوره نگیرید و به فکر اعصاب محترمتان باشید.

 

ترس چهارم: اگر نتوانم بغلش کنم

یکی دیگر از ترس‌هاي متعارف بین پدر و مادرها این هست که موقع بغل کردن بچه، به او آسیب برسانند. این مسئله هم خیلی طبیعی هست به خصوص که بچه‌ها تا چهار ماهگی نمی توانند گردنشان را نظارت کنند و ناحیه‌ سر و گردنشان نیاز به مراقبت بیشتری دارد. اگر شما هم از آسیب زدن به سر و گردن فرزندتان وحشت دارید،

 

برای یاد گرفتن نحوه‌ در آغوش گرفتنش از یک پرستار راهنمایی بگیرید و هربار که خواستید وی را بغل کنید با دست، حمایت مناسبی از سر و گردن به عمل بیاورید.

 

ترس پنجم: اگر به او آسیب بزنم

از این که بچه از دست‌تان بیفتد می‌ترسید؟ نگرانید به او زیادی دارو داده باشید؟ این ها فقط ترس‌هاي شما نیستند، مادران زیادی این وضعیت را تجربه می کنند. در چنین شرایطی نگذارید شک، مانند خوره به جانتان بیفتد. زمانی که از کاری مطمئن نیستید می توانید از پزشکتان کمک بگیرید. باور کنید پزشکتان بارها و بارها این ترس‌ها را شنیده و میتواند به خوبی راهنمایی‌تان کند.