اگر میخواهید از سلامت روان خود مطمئن شوید باید روشهای زیر را عملی کنید تا بدانید روان شما در چه سطحی از سلامت قرار دارد. فردی که از لحاظ روانی نرمال هست در وهله ي اول، فقط دریافتکننده محبت نیست و خود نیز به دیگران مهر میورزد، بنابراین فردی که همنوعش برایش مهم نیست و روابط عاطفیاش با فرزند، همسر، دوست، خواهر و برادر و… کند یا ضعیف هست یا برعکس آن قدر روابط عاطفیاش بیش از حد می شود که به وابستگی میانجامد نرمال نیست.
سلامت روان یکی از حائز اهمیتترین نعماتی هست که انسان ها میتوانند از آن برخوردار باشند، زیرا سلامت فرد، اضافه بر سلامت جسمانی در گرو حالت کامل آسایش روانی و کامیابی روانی و اجتماعی فرد هست. به راستی صرف این که یک فرد از نظر جسمانی کسالتی ندارد دال بر سلامت او نیست.
فردی که دارای سلامت روان هست به علت وجود انگیزه هاي فراوان قابلیت تاثیرگذاری بر خویش و محیط پیرامون خویش را دارد و به راحتی میتواند در هر مقام و جایگاهی تاثیرگذار باشد. در ادامه به معرفی ده ویژگی برتر افراد با سلامت روان می پردازیم که با بررسی انها میتوانید به میزان سلامت روانتان پی برید و در صدد بهبود کیفیت زندگی بربیایید.
بخشندگی و دست و دلبازبودن:
فردی که از لحاظ روانی نرمال هست در وهله ي اول، فقط دریافتکننده محبت نیست و خود نیز به دیگران مهر میورزد، بنابراین فردی که همنوعش برایش مهم نیست و روابط عاطفیاش با فرزند، همسر، دوست، خواهر و برادر و… کند یا ضعیف هست یا برعکس آن قدر روابط عاطفیاش بیش از حد میشود که به وابستگی میانجامد نرمال نیست.
داشتن هوش اجتماعی:
فرد نرمال باید هوش اجتماعی داشته باشد تا بتواند به دنبال فعالیتهاي شغلی و عملکردی برای بروز و ایجاد یک فعالیت مولد باشد. فعالیتهاي غیرمولد و بیفایده و بیارزش، مثل تعداد زیادی از فعالیتهایي که در جهت خلاف هست یا انجام انها فایدهاي برای فرد یا افراد جامعه ندارد، فعالیت غیرمولد شناخته می شود
قدرت حل مساله:
فردی که قدرت حل مساله دارد، در برابر مشکلات تسلیم نمی شود و سعی می کند برای مشکلات خود راهحل پیدا کند. طبیعی هست برای رسیدن به این هدف باید واقعیتهاي موجود را درک کرد. افرادی که از این درک عاجزند و تفکرات سحرآمیز دارند، به رمل و اسطرلاب، جادو و سحر و دعانویسی و کفبینی
و موضوعات خرافی می پردازند، قدرت حل مساله ندارند زیرا نمیتوانند واقعیتهاي موجود را قبول کنند. نکته قابل دقت این که حتی در حل مساله، تکرار مکررات هم طبیعی نیست بلکه فرد باید برای حل مشکلاتش ابداع و تنوع در تصمیمگیری داشته باشد.
گذشت، بخشندگی و مروت:
فرد نرمال باید گذشت و بخشش داشته باشد و سخت و غیرقابل انعطاف نباشد و در عین حال بتواند خشم خود را بروز دهد. فردی که مدام خشمش را فرومیخورد و جرأت ابراز احساسات خود را ندارد، نرمال نیست. گرچه بروز خشم باید بدون صدمه و اهانت به خود و دیگران باشد و فرد نباید ذرهاي به شخصیت خود یا دیگران لطمه بزند.
قدرت مقابله با استرس:
واقعیت این هست که ما در فضایی از استرس و اضطراب به سر میبریم. فرد نرمال باید بتواند با این استرسها مقابله یا از مکانیسمهاي مقابلهاي برای رفع استرسها بهره گیری کند تا خود را با هر استرسی انطباق دهد و با آن مقابله کند. متاسفانه ما با تعداد زیادی از فقدانها، مشکلات مالی و اقتصادی، مسایل اجتماعی و محیطی،
مسایل سیاسی و… روبرو هستیم. فرد باید بتواند با این استرسها کنار بیاید. کسی که زود میشکند و در برابر اندک استرسی کمر خم می کند، نرمال نیست. هرکس ممکن هست یک عزیز، مال یا شغلش را از دست بدهد، اما باید بتواند محرومیتها را تحمل کند و در برابر این فقدانها قدرت مانور و سوگواری داشته باشد و به پذیرش نهایی واقعیت برسد.
قدرت مدیریت:
فرد نرمال باید قدرت مدیریت محیط اطرافش و محیطی که در آن زندگی یا کار می کند، داشته باشد و این به یک مدیریت ذاتی نیاز دارد.
در نظر گرفتن جوانب احتیاط:
فرد نرمال باید همۀ جوانب احتیاط را رعایت کند و به اصطلاح خود را ارزان نفروشد. گرچه منظور این هست که بدبین باشد زیرا بدبینی خود غیرطبیعی هست اما احتیاط، وجه مهمی از نرمال بودن هست. فرد باید برای انجام معاملات اقتصادی، روابط بین فردی، امور اداری و شغلی و… محتاطانه عمل و رفتار خود را نظارت کند.
کنجکاوی و علاقهمندی:
انسانهاي بیتفاوت، بیاحساس، غیرکنجکاو و غیرعلاقهمند به موضوعات روزمره، انسانهاي نرمالی نیستند بنابراین فردی که زیباییها را تقدیر و تحسین نمی کند و نسبت به آن ها کنجکاو نیست طبیعی و نرمال نیست.
آیندهنگر بودن:
فرد نرمال باید در مورد آینده خود جهتگیری داشته باشد و بداند چه آیندهاي برای فردا و فرداهایش در نظر دارد، بنابراین باید برای سنین جوانی، میانسالی و سالمندی خود برنامهریزی کند.
خلاقیت و نوآوری:
به گزارش پارس ناز فرد نرمال باید خلاق باشد و ایده داشته باشد و به دیگران و محیط کار و زندگی خود ایده بدهد. از سوی دیگر باید استقلال داشته باشد و اهداف مناسبی در سر بپروراند. فردی که وابسته هست، نمی تواند اهداف درستی را برای آینده خود برنامهریزی کند.
شور و هیجان:
افراد نرمال باید در انجام امور از خود شوق و حرارت نشان دهند. افراد بیحال و بیاحساسی که از خود شوق و شوری نشان نمیدهند، به خصوص در مسایل خانوادگی و اجتماعی، افرادی سرد و بیاحساس میباشند نه نرمال.