آنجلینا جولی که اکنون با 6 فرزندش جدا از برد پیت زندگی میکند اخیرا اظهارات غوغایی درمورد سلامت بدنش داشته هست و به مریضی فلج صورت پس از طلاق اشاره کرد. آنجلینا جولی بعد از طلاق , بعد از گذشت تقریبا یک سال از زمانی که آنجلینا جولی از برد پیت طلاق گرفت، او درمورد این تجربه در گفت و گواي با مجله ونیتیفر صحبت کرده هست.
او در همان گفت و گو آشکار کرد که از فلج بِل رنج می برد، وضعیتی که به دلیل آسیب عصبی به وجود می آید و باعث میشود یک سمت صورت سست شود.
جولی دقیقا نگفت چه چیزی باعث شد از پیت طلاق بگیرد، اما گفت نقلمکان کردن به منزل جدیدش در لوسفلیز بعد از گذراندن ۹ ماه در یک منزل اجارهاي باعث شد فرزندانش بتوانند بهتر کنار بیایند. او گفت:«آنها خیلی شجاع بودهاند. در حال بهبود از طلاق نیستند…در حال بهبود از زندگی میباشند، از اتفاقهایي که در زندگی میافتد.»
جولی اضافه کرد که سبک زندگی جهانی این زوج سابق یکی از دلایل جداییشان نبوده و گفت:«سبک زندگی ما به هیچ عنوان منفی نبود. مشکل این نبود.این یکی از فرصتهایي بود و هست که ما توانستیم به فرزندانمان بدهیم…آنها شش انسان با ذهنهایي قوی و افرادی جهانی میباشند. من خیلی به آنها افتخار می کنم.»او همین طور در مورد اوضاع پزشکیاش صحبت کرد، اما دلیلش را نگفت
آنجلینا جولی
او گفت طب سوزنی توانسته در بهبودی او نقش قابل توجهی ایفا کند. او اضافه کرد:«در حقیقت حس زنانگی بیشتری میکنم چون حس میکنم دارم گزینههاي هوشمندانهاي انجام می دهم و خانوادهام را در درجه اول قرار می دهم، بازرسی زندگی و سلامت خودم را در اختیار دارم. به نظرم دقیقا این همان چیزی هست که باعث میشود یک زن کامل باشد.»
جولی سال قبل را صرف کار کردن روی فیلم «اول پدرم را کشتند» کرد؛مستندی درمورد لانگ اونگ، یکی از اولین دوستان جولی در کامبوج.جولی اولین فرزندش مدوکس را از کامبوج به فرزندخواندگی پذیرفت و شهروند این کشور شد. تجربههایي که او آنجا داشت باعث شد کارهای بشردوستانه بسیاری انجام بدهد. این فیلم حول محور تجربههاي اونگ تحت رژیم خمرهای سرخ می گردد.
به گزارش پارس ناز در حالیکه جولی شش فرزند دارد و «اول پدرم را کشتند» هم همین ماه از نتفلیکس اکران میشود، او می گوید برنامه دیگری برای به دست گرفتن یک پروژه سینمایی اخیر ندارد. او می گوید: «فقط می خواهم یک صبحانه مفید درست کنم و حواسم به منزل باشد. اشتیاق من این هست.
به خواسته فرزندانم، دارم به کلاس آشپزی می روم.وقتی شبها میخواهم بخوابم، با خودم فکر میکنم که کار خوبی بعنوان یک مادر انجام دادم یا فقط یک روز معمولی دیگر بود؟».