شاید تعداد زیادی از ما هنگام مهمانی رفتن یا قرار گرفتن در محیط هاي شلوغ احساس خجالت کنیم، اما ما بشما خواهیم گفت که چطور این خجالت را رفع کنید. اگر شما هم یکی از افرادی هستید که در میهمانی ها احساس خجالت دارید، پس مطلب زیر را بخوانید تا نکات سادهاي را برای مقابله با ترس و خجالت خود در محیطهاي اجتماعی یاد بگیرید.
مهمانی جایی است که باید خوش بگذرد اما برای خیلیها مهمانی یک مقولهي وحشتناک است! زیرا باعث میشود احساس خجالت کند و آسان نباشند. ترس از قرار گرفتن در محیطی پُر از غریبهها مشکلی است که بیشتر از آنچه فکرش را بکنید شایع است اما میتوان بر آن غلبه کرد.
سخت نگیرید
سعی کنید آرام باشید، به خودتان فشار نیاورید و فقط خودتان باشید. اگر به موقعیتی که می خواهید در آن قرار بگیرید بیش از حد فکر کنید و به این بیندیشید که چطور رفتار کنید، حرف بزنید، غذا بخورید و …، فقط خودتان را مضطربتر خواهید کرد. اگر در مهمانی نتوانستید با کسی سر صحبت را باز کنید مهم نیست، سراغ یک نفر دیگر بروید ودر لحظه باشید.
لبخند بزنید
با اخم و جدیت و دست به سینه گوشهي اتاق ننشینید. لبخند بزنید و وضعیت بدنی اسانی بخود بگیرید که مناسب مهمانی باشد، شانهها را عقب بدهید و دستها را آزاد بگذارید. این طور صمیمیتر و دوستانهتر بنظر می رسید و دیگران بیشتر مشتاق میشوند با شما ارتباط برقرار کنند.
وسوسه نشوید لباسهایي را بپوشید که شاید خیلی مناسب مهمانی باشند اما شما در آن ها آسان نیستید و به انها عادت ندارید. اگر با کفشهاي پاشنه بلندی که به آن ها عادت ندارید تلوتلو بخورید یا با دامن کوتاهتان معذب باشید و مدام دامنه آنرا پایین بکشید باعث می شود در تمام مدت مهمانی احساس ناراحتی کنید و این احساس در چهره و رفتارتان بروز کند.
دنبال آدمهای مثل خودتان بگردید
شما تنها کسی نیستید دراین مهمانی که این احساس را دارید، پس به دنبال آدمهای شبیه خود بگردید. احتمالا انها نیز در جستجوی کسی هستند که یک گفتگوی دو نفره باهم داشته باشند، پس میتوانید حداقل دراین مورد به هم دیگر کمک کنید!
سعی کنید وارد گفتگوهای دیگران شوید؛ این کاملا قابل قبول است
این که دریک مهمانی یا اجتماع کوچک سعی کنید در گفتگوهای گروهی وارد شوید یا با یک فرد کاملا غریبه سر صحبت را باز کنید کاملا پسندیده و ایده آل است. حتی ممکن است یک گفتگوی گروهی کاملا داغ در جریان باشد، وارد شدن به این بحث و گفتوگو نیز بیادبی حساب نمیشود و قابل قبول است.
با یک دوست به مهمانی بروید
اگر می دانید قرار است به مهمانی بروید که با هیچ کس آشنا نیستید و این امکان وجوددارد که دوستی رابا خود همراه کنید، حتماً اینکار را بکنید. او می تواند مثل حامی شما عمل کرده و همدم شما باشد، اما تمام وقت خودرا با او نگذرانید و با آدمهای جدید هم ملاقات کنید.
لازم نیست مرکز توجه قرار بگیرید
در تلهي این تصور نیفتید که برای این که مهمانی بشما خوش بگذرد حتماً باید ادا و اطواری در بیاورید که کانون توجه باشید. همین که با یکی دو نفر یا گروه کوچکی گفتوگو کنید کافیست. باور کنید بقیه هم مثل شما هستند!
در گفت و گو ها آسان باشید و حرفهايتان را آنقدر تجزیه و تحلیل نکنید
دیگران قرار نیست هر کلمهاي راکه می گویید محاسبه یا قضاوت کنند، این جا یک مهمانی است، فقط همین! همه ی جمع شدهاند تا گپ بزنند و خوش بگذرانند. پس لازم نیست کلمه به کلمهي حرفهايتان را بررسی کنید و دنبال واکنشهاي دیگران نسبت به حرفهايتان نباشید، چون باعث می شود بیشتر احساس خجالت و ناراحتی بکنید.
زیاد سوال بپرسید
از دیگران سوال پرسیدن، ساده ترین راه شروع مکالمه است. مردُم دوست دارند در مورد خودشان حرف بزنند و جوابهای آن ها می تواند گفتگوهای جالبی پیش بیاورد. می توانید از آن ها در مورد کارشان، این که لباسشان را از کجا تهیه کردهاند یا هر موضوع جذاب دیگری که پیش بیاید سوال کنید.
میتوانید الگویی در ذهن خود داشته باشید
اگر احساس خجالت میکنید و آسان نیستید میتوانید به یک دوست یا یک سلبریتی که وی را میپسندید فکر کنید و تصور کنید اگر او این جا بود چکار میکرد. این تصورات باعث نمی شود شما تغییر کنید، بلکه بشما ایده می دهد که چه بگویید و چگونه رفتار کنید.
خجالتی بودن و کمرویی یک عیب و اشکال نیست یک عارضه است از رخ دادهای قدیم که ایجاد یک حس سرخوردگی و بیانگیزگی شده ودر فرد حالت یاس و خستگی روحی غالب گشته است که با تمرین و مخصوصا ورزش می توان اعتماد به نفس خودرا دوباره بالا برد ولی توجه باید داشت که باید برنامه داشت و از انجام کارهای هیجانی و غیر اصولی خودداری کرد تا به شکست نیانجامد و بدتر ایجاد حس منفی و افسردگی نماید.
۱- روی یک هنر متمرکز شوید و آنرا خوب یاد بگیرید.
موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفستان رابه وضوح افزایش خواهد داد.
۲- به دیگران کمک کنید.
منتظر نشوید که از شما کمک بخواهند. به دنبال کمک کردن به این و آن، باید بدوید. این یک دستورالعمل است؛ اتومبیل یک نفر وسط خیابان خراب شده و روشن نمیشود و حالا راننده منتظر است کسی بیاید کمکش کند و خودرو را هُل بدهد. همسایهتان از بازار برمی گردد و دستش حسابی پُر است و زنبیل دارد از دستش میافتد. پیرمرد مغازه دار، زورش نمیرسد که به تنهایی، کرکره مغازه را بدهد بالا. خب، چرا معطلید؟
مگر نمی خواستید تمرینهاي ضد خجالتتان را شروع کنید؟ چه بهتر از این؟ با این تیر، خیلی بیشتر از یکی دو نشان را خواهید زد. مطمئن باشید. خرجش فقط دو کلمه است: کمک نمی خواهید؟ «البته لبخند و ارتباط چشمی را هم هنگام ادای این دو کلمه فراموش نکنید». نمیدانید چقدر موثر است!
۳- دلتان میـــخواهد وقتی وارد یک جمع میشوید، با شما چطور برخورد کنند؟
دوست دارید با لبخند به استقبالتان بیایند؟ بشما توجه کنند؟ به حرفهایتان صمیمانه گوش کنند و صمیمانه با شما هم کلام شوند؟ و چیزهایی از این قبیل؟ بسیار خب. میگویند خجالتیها، خجالتیها را خوب میشناسند. خجالتیهاي جمع را پیدا کنید و با آنها همان طوری رفتار کنید
که دلتان می خواهد با شما رفتار شود. با سوالهاي صمیمانهتان، آنها رابه صحبت کردن مجبور کنید و جوابهایشان رابا رغبت بشنوید. اینکار، هم برای معاشرتیتر شدن آنها مفید است، هم برای خودتان یک تمرین تمام عیار مجلس آرایی است. شروع کنید و ببینید که چه قدر روی خودتان تاثیر می گذارد!
۴- وقتی به یک محفل رودربایستی دار، مثلاً به یک مهمانی رسمی، دعوت میشوید، وقت تان را طوری تنظیم کنید که زود برسید. این نکته در عین سادگی، بسیار مهم است. حداقل فایدهاش این است که با سنگینی فضای جلسه، زودتر آشنا میشوید و کم کم ترستان ازآن جمع میریزد. امتحان کنید! وقتی یک جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ میشود، حس خجالتتان خیلی کمتر است
نسبت به وقتی که ناگهان به یک مجلس شلوغ وارد میشوید. طبق معمول آنهایي که دیرتر به چنین محافلی وارد میشوند، استرس بیشتری را پشت سر میگذارند و آنهایي که زودتر میرسند، آسانتر با تازه واردها ارتباط برقرار می کنند.
۵- از هم صحبت خود تعریف کنید. این که دیگر کاری ندارد. هم آسان است، هم فوق العاده موثر. اغلب آدمها وقتی ازشان تعریف میکنید، ذوق میکنند و بیشترشان آنقدر ذوق میکنند که به هیچ قیمتی حاضر نمیشوند هم صحبتی با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجرای این تکنیک باید مواظب مغزتان هم باشید؛ چرا که ممکن است جای دندانهاي کسیکه از او تعریف کرده اید، رویش باقی بماند. ضمنا هنگام تعریف و تمجید از این و آن،
به هیچ عنوان لازم نیست دروغ بگویید. اگر کمی دقت کنید، مطمئنا در هر آدمی بالاخره یک چیزی پیدا میکنید که قابل تعریف باشد. البته تعریفهایتان هم نباید خیلی بیربط باشد. مثلاً وقتی کسی دارد درباره یک موضوع فلسفی با شما صحبت می کند، خیلی بیربط است اگر بگویید: پیراهنتان چقدر قشنگ است! مثلاً بهتر است خودتان رابه موضوع مورد بحث، علاقهمند نشان بدهید و از جالب بودن آن موضوع صحبت کنید.
۶- نقش آفرینی کنید. نقش آفرینی، یک اسلحه مخفی است که حتی مطمئنترین و با اعتماد به نفسترین آدمهایي هم که شما سراغ دارید، ازآن بهره می گیرند. شما دل تان میـــخواهد وقتی به یک جمع وارد می شوید، چگونه رفتار کنید؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟
خوش برخورد؟ و…؟ خب، همه یٔ این ها را می توانید در خلوت خودتان ودر مقابل آینه تمرین کنید. همه یٔ ما آدمها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش آفرینی جلوی دوربین شاید کار سهولت نباشد «من واقعا نمی دانم سخت است یا آسان»؛ ولی نقش آفرینی در خلوت ودر مقابل آینه را مطمئن هستم که کار سهولت است. تمرینهاي مکرر این چنینی، ناخودآگاهتان رابه همان سمتی میبرد که بیشتر تمرینش را می کنید و کم کم شما همانی خواهید شد که دل تان میـــخواهد.