پارس ناز پورتال

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

بیوگرافی و تصاویر خصوصی مهسا علافر

 

امروز بیوگرافی  مهسا علافر همراه با تصاویر این بازیگر جوان را برایتان تقدیم میکنیم .مهسا علافر متولد 24 آذر 1366 در تهران، بازیگر است

 

فارغ التحصیل لیسانس رشته عکاسی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است، به جز بازیگری و عکاسی علاقمند به هنرهای تجسمی و موسیقی می باشد

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

شروع با فیلم کوتاه

مهسا گلی علافر فعالیت خودرا به‌صورت جدی با فیلم کوتاه تولدت مبارک و سپس فیلم دوچرخه سواری شروع کرد، و نقش متفاوتی در فیلم کوتاه حذف اضطراری داشت این فیلم مسیر زندگی اش را تغییر داد.

 

نخستین تجربه و جایزه

نخستین بازی جدی اش جلوی دوربین با فیلم سینمایی گس به نویسندگی و کارگردانی کیارش اسدی‌ زاده درسال 91 شروع شد با این فیلم موفق به گرفتن جایزه بهترین بازیگر به صورت مشترک از جشنواره فیلم رم شد

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

دیده شدن

درسال 1393 به دعوت بهرام توکلی کارگردان فیلم من دیه گو مارادونا هستم در نقش اصلی مهشید بازی قابل قبولی از خود به نمایش گذاشت، توکلی با دیدن فیلم کوتاه حذف اضطراری از او برای بازی دراین فیلم دعوت کرده بود.

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

بازیگری بدون تجربه تئاتر

من اصلا تجربه اي در بازیگری تئاتر ندارم بهمین خاطر کدهایی که بچه هاي تئاتری در فیلم ها میدادند بلد نبودم و اوایلش خیلی گیج و گنگ بودم

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

ازدواج مهسا علافر

مهسا علافر هنوز ازدواج نکرده و مجرد است.

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

عکاسی حرفه اي

رشته اصلی و تحصیلی من عکاسی است و به این رشته علاقمندم، هر چند بازیگری برایم الویت دارد اما بدلیل علاقه ام به عکاسی در جشنواره هاي هنری شرکت می کنم

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

تاثیر عکاسی در بازیگری

رشته اصلی من عکاسی مستند است که متاسفانه در ایران به آن بها داده نمیشود، اما قصد دارم به صورت شخصی اینکار رو ادامه دهم حتی فکر می کنم نگاهم به دوربین در بازیگر ام تاثیر گذار بوده است.

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

گفتگو با مهسا علافر بدلیل بازی در فیلم گس نخستین تجربه بازیگری اش

پس از فیلم «گس» این‌بار شما را در فیلم «من دیه‌گو مارادونا هستم» دیدیم که باوجود هم‌بازی شدن با بازیگران با تجربه‌اي که سالیان سال است دراین عرصه فعالیت می کنند، پا به پای آن‌ها حرکت کردید و به خوبی از عهده ایفا نقش‌تان بر آمدید. درباره ورودتان به این پروژه برایمان بگویید.

 

دستیار آقای توکلی با من تماس گرفتند و پیشنهاد بازی در کار جدید ایشان را دادند. آقای توکلی از قبل کارهای من را در جشنواره‌هاي فیلم کوتاه دیده بودند. کمی با ایشان درباره فیلمنامه «من دیه‌گو مارادونا هستم» صحبت کردیم. من همیشه به کارهای ایشان علاقه داشتم و آثارشان را دنبال می کردم. البته متوجه شدم که این فیلم با فیلم‌هاي قبلی ایشان لحن متفاوتی دارد ولی برایم جذابیت داشت که این فیلم رابا ایشان کار کنم.

 

کاراکتر «مهشید» را چگونه میدیدید و فکر می کردید این کاراکتر چقدر به مهسا علافر نزدیک یا دور است؟

 

من معتقدم که یک بازیگر زمانی می تواند نقشش را واقعی و قابل باور اجرا کند که بتواند آن حس و حال را در کاراکتر خودش پیدا کند. تمامی رفتارها و عکس‌العمل‌ها در همه ی ما آدم‌ها یافت می شود. فقط باید بتوانیم نسبت به وجوه مختلف خودمان آگاهی پیدا کنیم و از رفتارهایی که درون ما نهفته است برای خلق شخصیت‌هایي جدید کمک بگیریم. من نه می توانم بگویم مهشید مثل من است و نه می توانم بگویم مثل من نیست.

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

من در زندگی شخصی‌ام مثل مهشید رفتار، صحبت و نگاه نمیکنم و جهان‌بینی من با این کاراکتر کاملاً متفاوت است ولی ممکن است بخشی از عصیان‌گری و سرکشی کاراکتر مهشید، به شکل دیگری درمن وجود داشته باشد. سعی کردم بر اساس رفتارهای مشترکی که درمن و مهشید وجود داشت این کاراکتر را بشناسم و اجرا کنم. فکر میکنم اگر هر کس دیگری ایفا این نقش را بر عهده داشت بر اساس اشتراکاتی که می‌توانست میان خودش با مهشید پیدا کند، کاراکتر متفاوت‌تری را خلق میکرد. بهرام توکلی فیلم کوتاه «حذف اضطراری» را از من دیده بود که من در آن فیلم نقش کاملاً متفاوتی را بازی میکردم.

 

من تا قبل از «من دیه‌گو مارادونا هستم» اکثر نقش‌هایي که بازی کرده بودم مربوط به شخصیت‌هایي افسرده، آرام و کم‌حرف بود. یکی از نگرانی‌هاي آقای توکلی این بود که میگفتند: من تا به حال صدای تو را در فیلم نشنیدم. تو می تواني با این حجم بالا و آن قدر سریع و پشت سر هم دیالوگ بگویی؟ البته راستش را بخواهید برای خودم هم تعجب‌برانگیز بود که توانستم از عهده این نقش متفاوت بربیایم و مهشید رابه گونه‌اي بازی کنم که هر شخصی فیلم را می بیند، فکر کند خود من هم مثل این کاراکتر آدم شارلاتان و دغل‌بازی هستم«می خندد»، ولی حقیقت این است که من با مهشید خیلی فرق دارم.

 

بهرام توکلی چه تعریفی از این کاراکتر داشت؟

ما در صحبت‌هایي که باهم داشتیم این کاراکتر را یک کاراکتر شارلاتان می دانستیم. من سعی کردم از این کد کمک بگیرم و به این کاراکتر نزدیک بشوم. نمی دانم تا چه اندازه موفق بودم.

 

بنظر می آید این فیلم برای همه ی بازیگرانی که در آن حضور دارند یک چالش بازیگری اساسی بوده است. چراکه فیلم تا حد زیادی متکی بر بازی بازیگران و اتحادی است که آن‌ها در گفتن دیالوگ‌هایشان دارند.

 

همه ی بازیگران اینکار از من با تجربه‌تر بودند و خیلی تئاتر کار کرده بودند. تمرین‌هاي تئاتر خیلی به آن‌ها کمک کرده بود تا بتوانند این گروهی کار کردن و اتحاد در بازیگری را در کارشان پیاده کنند. برای من همراه شدن با آن‌ها چالش‌برانگیز بود. البته آن‌ها خیلی من را حمایت میکردند و هوای من را داشتند. به محض اینکه یکی از ما دیالوگ‌هایمان را طوری ادا میکردیم که از ریتم خارج میشد، این موضوع رابه هم یادآوری می کردیم تا دیالوگ‌ها به درستی ادا شود.

 

البته مهم ترین نقش را دراین مورد بهرام توکلی ایفا میکرد که با هدایت درست و تسلط جامعی که نسبت به بازی بازیگران داشت همه ی ما رابه درستی راهنمایی و هدایت می کرد. ایشان با جدیت و حوصله و بسیار دقیق تمام پلان‌ها را برای ما توضیح می‌دادند و آن قدر قبل از برداشت تمرین می کردیم که بتوانیم به بهترین شکل آنرا در برداشت نهایی اجرا کنیم.

 

بهرام توکلی به خوبی می تواند از بازیگر بازی بگیرد. آیا برای شما هم چنین تجربه‌اي وجود داشت که با هدایت توکلی به خلق شخصیت مورد نظر او برسید؟

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

بله دقیقاً چون من اصلاً تجربه‌اي در بازیگری تئاتر نداشتم و کدهایی که بچه‌هاي تئاتری میان هم دارند را بلد نبودم. اوایلش من خیلی گیج و گنگ بودم که این کاراکتر باید دقیقاً چگونه اجرا شود ولی آقای توکلی با نشانه‌هایي که می‌داد بسیار در شناخت این شخصیت به من کمک می کرد. مثلا اینکه به من گفت: مهشید منقطع صحبت نمی کند و به حرفی که می زند هیچ فکری نمیکند. این راهنمایی‌ها در اجرای نقش بسیار به من کمک می کرد.

 

به نظرم واقعاً حرفی که درباره بهرام توکلی زدید، حقیقت دارد. همین حالا که فیلم را می بینم، با خودم فکر می کنم اینکه ایشان توانسته از من چنین کاراکتری را بیرون بکشد، نشان ‌دهنده تسلط، مهارت و شناخت بالایی است که نسبت به کارش دارد.

امیدوارم حضور شما در نقش این کاراکتر باعث نشود از این به بعد همه ی نقش‌هایي که بشما پیشنهاد میشود در همین سبک و سیاق باشد.

 

اگرهم این‌گونه باشد، من قبول نمیکنم چون بازیگری برای من خیلی تقدس دارد و حاضر نیستم این حس رابا حضور در هر نقشی از بین برم.

 

بنظر میرسد بازی در «من دیه‌گو مارادونا هستم» نیازمند تمرکز بالایی برای بازیگران بوده باشد. چون تم اصلی داستان بر اساس حرف زدن کاراکترها شکل گرفته و همه ی حرف میزنند بدون اینکه حرف هم دیگر را بشنوند. آیا تمرکز درباره ادای دیالوگ‌ها در همان مرحله دورخوانی برایتان شکل گرفت یا پیچیده‌تر از این بود؟

 

این اتفاق در مرحله دورخوانی نیفتاد چون وقتی وارد لوکیشن می‌شدیم تازه می‌فهمیدیم که کارمان سخت‌تر از این حرف‌هاست. تمرکز اصلی برای من در تمرین‌هایي که قبل از برداشت انجام می‌دادیم، شکل میگرفت. البته همه ی بازیگران آدم‌هایي حرفه‌اي بودند و کمتر پیش می‌آمد که مشکلی در تمرکز و ادای دیالوگ‌ها داشته باشند. من هم خیلی سعی می کردم خودم رابه پای آن‌ها برسانم تا چرخ لنگ گروه نباشم. خدا را شکر با تمرین‌هایي که دراین‌باره انجام شد، می‌توانستیم به تمرکز لازم در اجرای نقش‌ها برسیم.

 

یکی از بخش‌هاي مهمی که در بازی بازیگران «من دیه‌گو مارادونا هستم» وجوددارد، پایان‌بندی دوم کار است که بازیگران باید با آگاهی کامل، دیالوگ‌هایشان رابه صورت کلیشه‌اي و بیش از حد تلویزیونی ادا میکردند تا با اینکار به گونه‌اي بازی‌اي راکه تا آن لحظه ازآن‌ها دیده‌ایم، هجو میکردند. درباره اینبخش از بازی‌تان برایمان بگویید.

بیوگرافی مهسا علافر و تصاویر خصوصی و زندگی شخصی

اینبخش یکی از سخت‌ترین بخش‌هاي کارم بودو همین حالا که فیلم را میبینم حس میکنم از بازی خودم راضی نیستم. مطمئناً اگر به عقب برگردم اینبخش را طور دیگری بازی می کنم. دراین زمینه هم بچه‌هایي که تجربه بازی در تئاتر را داشتند، موفق شدند رهاتر عمل کنند.

 

مثلا من عاشق آن قسمت از بازی پانته‌آ پناهی‌ها هستم که می گوید: «آخه چرا مهشید… چرا؟» وقتی آقای توکلی به من گفتند باید چنین بازی‌اي در آن سکانس داشته باشی، با خودم فکر کردم چطور بیایم بازی‌اي راکه همیشه برایم مسخره بودو ازآن دوری می کردم ارائه دهم؟ نمی‌توانستم به درستی این نوع بازی را برای خودم هضم کنم. فکر میکنم اینبخش را آن قدر که باید بد بازی می کردم، نکردم.