در اینبخش بیوگرافی مینو غزنوی دوبلور مشهور و محبوب کشورمان را مرور میکنیم. خانم مینو غزنوی دوبلور کاراکتر یانگوم « لي یونگ آئه » هستند. مینو غزنوی بـه حدی در دوبله این شخصیت مهارت داشت کـه وقتی خانم لي یونگ آئه صدای دوبله اش را شنید لب بـه تحسین گشود. امروز از 0 تا 100 با خانم غزنوی دارنده این صدای ماندگار و دوبلوری در سطح 1 جهان آشنا میشویم. با پارس ناز همراه باشید.
مینو غزنوی، از جمله دوبلورهای پیشکسوتی اسـت کـه علاوه بر انواع و اقسام فعالیت هایي کـه دراین عرصه انجام داده، در اکثر سریالهـای ژاپنی و کره ای مطرح، صدای وی را روی شخصیتهـای اصلی سریالها بـه یاد داریم. شخصیت بـه یاد ماندنی «هانیکو» و «یانگوم» با صدای این شخصیت در ذهن مخاطبان نقش بسته اند و شاید یکی از دلایل اثرگذاری و جذابیت این نقشها هنر صدای غزنوی باشد.
مینو غزنوی «متولد ۱۳۳۱» گوینده و دوبلر ایرانی اسـت. وی خواهر منصور غزنوی دیگر دوبلر ایرانی اسـت. وی از هشت سالگی فعالیت خودرا در زمینه دوبله بطور حرفهای آغاز کرد. غزنوی تا کنون بجای شخصیت هایي چون یانگوم «سریال یانگوم بزرگ»، هانیکو «داستان زندگی»، کایو «سال هـای دور از خانه» و هوسن نیان «جنگجویان کوهستان» صحبت کرده اسـت.
وی در مجموعه «امام علی«ع»» بـه انتخاب مدیر دوبلاژ، کارگردان و تهیه کننده بجای ویشکا آسایش گوینده نقش قطام بود. غزنوی هم چنین در کارتون هایي نظیر ماجراهای گالیور «فلرتیشیا»، معاون کلانتر «ماسکی»، با خانمان «مادر پرین» و بل وسباستین «خواهر سباستین» گویندگی کرده اسـت.
نخستین ویژگی مهم برای یک دوبلور صدا اسـت. فردی کـه علاقهمند بکار دوبله اسـت باید بـه سازمان صدا و سیما رفته و تست دهد سپس اساتیدی کـه مسئولیت آزمون را برعهده دارند از آنان آزمون می گیرند و چنانچه قبول شوند برایشان دوره آموزشی می گذراند و دوبله رابه انها یاد می دهند. دراین راه موفقیت فرد بستگی بـه صبر و تحمل و توانایی فراگیری او دارد.
عده ای از افراد فکر میکنند کـه صدای خوبی دارند و برای ورود بـه عرصه دوبله آزمون هم می دهند اما معلوم می شود صدای خوبی ندارند و حتی در بیانشان لهجه نیز وجوددارد کـه با توجه بـه استفاده از زبان پارسی در عرصه دوبله کشور لزوم نداشتن لهجه ضروری اسـت مگر اینکه در آثار برون مرزی و یا آثاری با همان لهجه بـه دوبله مشغول شوند.
هر شخصی جایگاه خودش را دارد
او میگوید: هر نیرویی در عرصه دوبله جایگاه خودرا دارد و نمیتواند جای دیگری باشد یا جای وی را بگیرد. یقیناً هیچ دوبلوری نمیتواند جای احمد رسول زاده و عطاء الله کاملی را بگیرد. در عرصه دوبله جای گزین نداریم، هر شخصی می تواند جای خودش باشد و هر نقشی کـه بـه او داده می شود درست بیان کند.
نادره سالارپور دوبلور مشهور کـه بيرون از کشور زندگی می کند و برادر زاده دو خواننده جاوادن ايران «هايده و مهستي» اسـت. میگوید: شوهر خواهر مـن آقاي منصورغزنوي و خواهرشان خانم مينو غزنوي دو تا از دوبلورهاي خيلي توانا و مشهور آن زمان بودند. مـن از همان کوچکي با شوهر خواهرم مرتب مي رفتم بـه استوديوهاي دوبله و خيلي علاقه داشتم. پدرم بـه مـن اجازه نمي داد کـه اينکار را بکنم.
پدرم مي گفت دخترهاي مـن فقط بايد کار فرهنگي بکنند. يعني بروند مثلا معلم و مدير بشوند، مانند خواهرم کـه در کارهاي فرهنگي بود. با هر سختي و با هر شعبده بازي ای کـه بود، پدرم را راضي کردم و بالاخره وارد کار دوبله شدم و از همان کوچکي چون صداي کودکانه ای داشتم، جاي بچه ها و شخصيت هـای کارتون ها حرف مي زدم کـه يکي از کارتون هـای معروفي کـه حرف زدم، ”پينوکيو” بود.
خانم غزنوی میگوید: ببینید، مـن خانم پزشک یا آقای پزشکی سراغ دارم کـه عاشق فیلم کرهای هستند؛ میشناسمزشان کـه میگویم و از مـن میپرسیدند فیلم جدید کرهای ندارید؟ یعنی شیفته این سریالها هستند. یک نمونهاش همین سریال «جواهری در قصر» یا یانگوم بود کـه هنگام پخشش، خیابان خلوت می شد.
خب چـه کسی این سریال را می دید؟ بیشتر مردم! شـما نمیتوانید تقسیمبندی کنید. زمانی کـه خیابان خلوت می شود، یعنی همه ی میبینند. دکترها و مهندسها هم میبینند، آن خانم خانهدار هم کـه در خانه اسـت، میبیند.
خانم غزنوی در جواب خبرنگاری کـه فیلمهای سینمای هند رابه مسخره گرفت و قصد داشت سینمای بزرگی بنام بالیوود را کوچک کند، جواب محکمی داد و گفت: نگویید اینطور! فکرش را بکنید سینمای هند هم اکنون بـه کجا رسیده و مـا کجا هستیم!
مـن هندی باز هستم و درباره «گاهی خوشی گاهی غم» باید بگویم اگر خانم رفعت نبودند، قشنگ نمیشد. آقای جعفری کـه صاحب فیلم بودند، می خواستند دوبله فیلم با حضور گویندههـای قدیمی کار شود.
همانگونه کـه گفتم «سالهای دور از خانه» نخستین سریال ژاپنی بود کـه بعد از انقلاب روی آنتن رفت و خب طبیعتا مـا زیاد با نوع گویش و دوبله این زبان آشنایی نداشتیم ولی خب بـه هرحال حرفه مـا دوبله بودو هرطور شده باید کاری میکردیم کـه درکنار این مشکلات، دوبله بـه بهترین نحو ممکن انجام شود.
بخش مهمی از این سختیها متوجه مدیر دوبلاژ بود. او حرفها و کلمات و جمله دوبلورها را اندازه دهان هنرپیشه میکند و درواقع بیشترین وقت را برای اینکار میگذارد. برای مـا دوبلورها این مسئله چندان سختی نداشت. او کار را آماده می کرد و مـا هم تمرین میکردیم.
بـه هرحال آن دوران تلویزیون برنامههـای آن چنانی نداشت. مـا فقط دو شبکه تلویزیونی داشتیم ودر تمام طول هفته فقط یکی دو سریال تلویزیونی پخش میشد. طبیعی بود کـه مردم از سریالی یک مقدار متفاوتتر استقبال زیادی کنند.
اما موقعی کـه قرار شد جای هانیکو صحبت کنم، مطمئن نبودم مردم از هانیکو هم بـهاندازه اوشین استقبال کنند. درواقع 50 درصد احتمال میدادم هانیکو جای اوشین را برای مردم بگیرد اما خوشبختانه خیلی استقبال بالا بودو بیشتر مردم خوششان آمد.
راستش مـن زیاد برایم خوشایند نیست جای شخصیتهـای سریالهـای کرهای و ژاپنی حرف بزنم. البته کارهایی کـه تا بحال دوبله کرده ام، کارهای بـه نسبت خوبی بوده اند. با این حال شاید تعداد کمی از کارهای ژاپنی و کرهای باشد کـه از نظر قصه و ساختار، حرفی برای گفتن داشته باشد.
اگر نه بـه نظرم بیشتر سریالها و فیلمهـایشان بیمحتواست و ارزش وقت گذاشتن برای دوبله شخصیتهـایشان را ندارد. اما یانگوم از جمله سریالهـای کره ای بود کـه معنا و مفهوم بالایی داشت. سریالی بود کـه واقعا موقع پخش آن خیابانها خلوت میشد. در خود کره خیلی طرفدار داشت ودر چند کشور دیگر هم جزو پرمخاطبترین ها بود.
خیلی از هنرپیشهها بودند همین حالا زیاد یادم نمیآید. یک سری فیلمهـای هندی اسـت کـه خب هر وقت قرار باشد جای هنرپیشه آن کسی صحبت کند مـن را خبر میکنند. بعضی از هنرپیشههـای هالیوود هم هستند. ترجیح میدهم اسمهایشان را نگویم چون شاید افراد دیگری هم جای آن ها صحبت کرده باشند.
مـن نمی خواستم اینکار را بکنم اما آنقدر بـه مـن گفتند کـه شروع کردم. باور نمی کنید چقدر زیاد هستند. مـن اصلا قرار نیست این همه ی آدم را تعلیم بدهم اما اینقدر ثبتنام و اصرار زیاد اسـت کـه نمیشود امتناع کرد. یک مساله هم هست و آن هم اینکه، دوبله برایشان مثل کار تلویزیون جذاب اسـت و فکر می کنند اگر بیایند یاد بگیرند، همین فردا وارد تلویزیون می شوند.
فنبیان جدا از دوبله نیست. فنبیان، اولِ اینکار اسـت. در دورههـای پیشین کلاس مـن، اول یک مربی، فن بیان رابه بچهها آموزش میداد، بعد مـن کار دوبله رابه آنها یاد میدادم اما هم اکنون خودم فن بیان را آموزش میدهم. فن بیان، یاد می دهد کـه چطور حرف بزنند، صدا را از کجا بیرون بدهند و بعد کمکم فیلمدیدن و حرفزدن را یاد می دهم.
کسانی کـه واقعا اشتیاق و تواناییاش را دارند، چـه اشکالی دارد اینگونه آموزش ببینند؟ بتازگی جامجم تست گرفته و عدهای را انتخاب کرده اسـت. ۲ سال پیش تست گرفتند و یکسری واجد شرایط بودند حالا چـه اشکالی دارد کـه کلاس رفته باشند. این مساله، کار را تسریع میکند.
کسیکه یاد گرفته و آمده، می تواند در جامجم کار کند، سریعتر هم میتواند راه بیفتد. زمانی کـه مـن آمدم، بچه بودم و تست ندادم اما آنزمان سندیکا و انجمن گویندگان، تست میگرفت و صداهایی راکه میخواست انتخاب می کرد، با آنها کار میکرد، گویندگی را یادشان میداد و آنها هم سر کار میآمدند.
پروین بعد از برههای شرایطی داشت کـه نمیتوانست مثل مـا کل روز را در استودیو و مشغول کار باشد. بهمین دلیل زمانهایي را مشخص می کردند کـه بیاید و کارش را ضبط کنند و برود. کمکاریاش بهمین دلیل بود اما وقتی میآمد، خیلی خوب بود مثل حسین عرفانی. خدا رحمتشان کند، همه ی خوبها رفتهاند!
بعضیها در دوبله خیلی شاد بودند. عرفانی وقتی وارد می شد، صدای خندهاش از دور شنیده می شد. یعنی همه ی میفهمیدند کـه عرفانی آمده اسـت. این مدتی کـه این گوینده از بین مـا رفته، فکر می کنم اصلا جامجم و استودیو بدون عرفانی چطور ممکن اسـت؟