پارس ناز پورتال

تجاوز همزمان 4 پسر به دختر دانشجو در پارتی تولد +عکس

تجاوز همزمان 4 پسر به دختر دانشجو در پارتی تولد +عکس

تجاوز همزمان 4 پسر به دختر دانشجو در پارتی تولد 

دختر دانشجو که هم زمان با 4 پسر به پارتی تولد رفته بود با خوردن شربت بیهوش شد و وقتی به خودش آمد فمهید که به وی تجاوز گروهی شده است. دختر دانشجوی ساده دلی که با هزار امید و آرزو به دانشگاه آمده بود در دام شیادی گرفتار شد که پس از اذيت و اذیت وحشیانه از او فیلم تهیه کرده بودو اخاذی هم می‌کرد. در ادامه ماجرای اذيت و اذیت دختر دانشجو جوان را بخوانید.

تجاوز همزمان 4 پسر به دختر دانشجو در پارتی تولد +عکس

آزار و اذیت دختر دانشجو

دختر دانشجوی شهرستانی در دام دوست تلگرامی افتاد. جوان شیاد به همراهدوستانش پس از تعرض به این دختر فیلم تهیه کرده و مدام از او اخاذی میکردند.دختر جوان که از اخاذی هاي میلیونی خسته شده بود به پلیس مراجعه کرد و علیه کلاهبرداران متجاوز شکایت کرد.

 

این دانشجوی دختر گفت :دانشجو هستم و از یکی از شهرستانها به این جا آمده ام ودر خوابگاه زندگی می کنمو پدرو مادر بیچاره و ساده دل من فکر می‌کنند دخترشون رو برای تحصیل فرستادنولی خبر ندارن که چه گندی زده ام ومطمئنم اگر بفهمند سکته خواهند کرد.

 

آزار و اذیت دختر دانشجو شهرستانی

وی ادامه داد:دختر سر به راهی بودم و کاری به کسی نداشتم و سرم توی درس و کتاب بود .چند تا هم اتاقی هم داشتم که سرو گوششون می جنبیدخیلی توگوشم خواندند که بابا چرا تو اینقدر پاستوریزه اي و عضو هیچ شبکه اي نیستی!هرچند اوایل زیر بار نرفتم. حتی خواستم اتاقم را عوض کنم ولی چون وسط سال بود هیچکس حاضر نشد جایش رابا من عوض کند.

 

وی افزود: بالاخره این دوستان نااهل پیروز شدند و مرا تسلیم کردند.شاید یکی از دلایلی که زیر بار حرفشون رفتم این بود که دیگه از متلکاشون خسته شده بودم.این بود که یک گوشی مجهز به اندروید خریدم. خرید گوشی همانا و رفتن در دامفریبنده شبکه هاي اجتماعی همان! کارم صبح تاشب شده بود وب گردی در سایت هاي مختلف تا این‌که در یکی از شبکه هاي اجتماعی با پارسا آشنا شدم.

تجاوز همزمان 4 پسر به دختر دانشجو در پارتی تولد +عکس

اخاذی پس از آزار و اذیت دختر دانشجو

او خودش را اهل یکی از استان هاي غربی کشور معرفی کرد. بعد از کمی آشناییکم کم صحبت هایش رنگ احساسی و عاشقانه بخود گرفت او ادعا می کردکه نه یک دل بلکه صد دل عاشقم شده و این احساس دوطرفه بود.تحمل این‌که روزی وی را از دست بدهم را نداشتم. یک روز پارسا ازم خواست بهانه اي جور کنم و به دیدنش بروم.

 

من هم بدون اطلاع والدینم به سمت شهر او راه افتادم فقط یکی از دوستانم رادر جریان گذاشتم. پارسا در ترمینال منتظرم بود. از دیدنش احساس خوبی داشتم.او از من خواست همراهش به جشن تولد یکی از دوستانش بروم و قول داد که اتفاقی نمی افتد و همه ی بچه هاي مثبتی هستند.

 

این دختر با اشاره به این‌که وقتی به آنجا رسیده بود، اصلاً فضا آن طور که فکر می‌کردم نبود،گفت: عده اي دختر و پسر با سرو وضع نامناسب در حال رقص و پایکوبی بودند.پارسا مرا به آنها معرفی کرد و گفت برای استراحت به اتاق بروم او با روییباز خیلی تحویلم گرفت و شربتی برایم آورد خوردن شربت همانا و …

 

وقتی به خودم آمدم فهمیدم ساعت ها خواب بودم. احساس بدی بهم دست داددیگه پارسایی نبود هرچه تماس می‌گرفتم جواب نمی داد تا این‌که برایم یک فیلم ویدئوییارسال کرد و پشت بندش جمله اي که وقتی شنیدم دنیا روی سرم خراب شدم و چشمانم تیره و تار شد.

 

آری آن فرد شیاد و کلاه بردار که خودرا عاشق دلباخته ام معرفی کرده بود کلاهبرداری بیش نبود.مرا با شربت بیهوش و همراه ۳ تن دیگر مورد سوء استفاده قرار داده بودندواز آن صحنه فیلم تهیه کرده بودند. در پیامی که برایم فرستاده بود تأکید کرده بودکه اگر مبلغ ۵ میلیون تومان برایش واریز نکنم آن فیلم کذایی را در شبکه هاي اجتماعی مختلف منتشر میکند.

 

دختر جوان اشک هایش را پاک کرد و ادامه داد: مثل دیوانه ها شده بودم خودم را بهدرو دیوار می زدم نمی‌دانستم باید چه کنم و چه خاکی بر سرم بریزم .اگر پدر و مادرم موضوع را می فهمیدند باید چه می‌کردم و برای آبروی بر باد رفتهو لکه دار شدن عفتم چه توجیهی داشتم.

 

هر طور بود مبلغ درخواستی را فراهم کردم ولی کاش به همان یک بار ختم می شد.این شیطان صفت نامرد مجدداً از من اخاذی میکرد و به خرجش هم نمی رفتکه هیچ پولی در بساط ندارم .چند بار تصمیم گرفتم خودکشی کنم که دوستانم مانع شدند .حالا به این جا آمده ام که کمکم کنید.

 

بنابه این گزارش کلاهبرداران متجاوز پس از این شکایت و تحقیقات پلیسی بازداشت شدندو جهت ادامه رسیدگی به اتهاماتشان به بازپرسی معرفی شده اند.

تجاوز همزمان 4 پسر به دختر دانشجو در پارتی تولد +عکس

ماجرای دختری که برده جنسی شد

وقتی در خیابان عاشق شدم فکر می‌کردم همای سعادت روی شانه ام نشسته و من پس از ازدواج با قدرت به همه ی آرزوهایم می‌رسم اما … ماجرای برده جنسی شدن دختر را در ادامه بخوانید.اینها بخشی از اظهارات دختر ۱۹ ساله اي به نام عاطفه است که عکسهای زننده ایاز او برای تعداد زیادی از بستگانش ارسال شده بود. این دختر که به همراه مادرشو برای اعلام شکایت از عامل انتشار عکسها به پلیس مراجعه کرده بود درباره چگونگی ماجرابه مشاور و مددکار اجتماعی پلیس فتا گفت:

 

از چند سال قبل پدرم در پی یک سکته مغزی خانه نشین شد و ۵ برادر دیگرمتامین مخارج زندگی ما رابه عهده گرفتند. من کوچک ترین فرزند خانواده بودم ودر کلاسدوم دبیرستان تحصیل می‌کردم که پدرم بر اثر عوارض بیماری درگذشتآن روز همه ی مشغول برگزاری مراسم ترحیم بودیم که من برای برقراری ارتباط تلفنی بابرادرم وارد کوچه شدم دراین میان جوانی که با چشمهایش مرا تعقیب میکرد گوشی تلفن همراهش رابه سوی من دراز کرد که همین موضوع موجب آشنایی من و قدرت شد.

 

برده جنسی شدن دختر پس از دوستی با پسر جوان

ازآن روز به بعد تنها به زندگی با قدرت می اندیشیدم چرا که او لباسهای شیک می پوشیدو احتمال می دادم از وضعیت مالی خوبی برخوردار است. من مدام از کیف مادرم به طورپنهانی پول برمی داشتم و حتی پول هاي خرید نوشت افزار را صرف خرید کارت تلفن عمومی می کردمتا با قدرت تماس بگیرم تا این‌که روزی او با یک خودروی شیک به نزدیکی مدرسه ام آمدو از من خواست به منزل انها بروم تا پس از عوض کردن لباس‌هایش و پوشیدن کت و شلوار شیک با مادرم آشنا شود

 

زندانی کردن دختر جوان توسط دوست پسر

اما پس ازآن که ساعتی را در خیابان و پارک پرسه زدیم او گفت که دیگر دیر شده استامشب را در منزل من میمانیم و فردا نزد خانواده ات میرویم با این ترفند او ۲ روز مرادر آن خانه زندانی کرد دراین ۲ روز من برده جنسی او شدم و روز سوم مرا با خودرودر نزدیکی منزلمان رها کرد از سوی دیگر برادرانم که نگرانم شده بودند، موضوع رابه پلیس گزارش کردند و قدرت پس از مدتی دستگیر ودر دادگاه به تحمل ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد

 

آن جا بود که فهمیدم او جوانی بیکار و معتاد به مواد مخدر صنعتی است که آن روز کلیدمنزل دوستش و خودروی وی را به امانت گرفته بود. من درحالی ارتباطم رابا او قطع کردمکه دیگر از مدرسه هم اخراج شده بودم اما او در آن دو روز و بطور مخفیانهعکس هاي بسیار زننده اي از من تهیه کرده بود که بعد از این ماجرا و به خاطر انتقام از من عکسها را برای تعداد زیادی از بستگان و خانواده ام ارسال کرده است حالا مانده ام که …

تجاوز همزمان 4 پسر به دختر دانشجو در پارتی تولد +عکس

دام مرد متاهل برای دختر باکره 18 ساله

دختر جوان که در دام یک مرد متاهل افتاده بود، با مادرش نزد پلیس رفت و از یک دام شیطانی رهایی یافت.این دختر به افسر تحقیق گفت: اگر چه با کارهای زشتی که انجام دادم از نگاه کردن به چهره پدر و مادرم خجالت مي کشم و نمیدانم چگونه می‌توانم از این عذاب روحی شدید رهایی یابم

 

اما بازهم خوشحالم که بیشتر در گرداب فلاکت و بدبختی فرو نرفتم و با یک تصمیم عاقلانه مادرم را بهترین رازدار و راهنمای زندگی ام دانستم و همه ی ماجراهای تلخ فریب در شبکه هاي اجتماعی را برایش بازگو کردم و اینگونه توانستم خودرا از چنگ آن جوان حیله گر و اخاذ برهانم…

 

دختر 18 ساله در حالی‌که با چشمانی اشکبار از مادرش درخواست بخشش میکرد به بیان ماجرای تلخ دوستی خیابانی خود با یک جوان متاهل پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: سال آخر دبیرستان را می گذراندم و تنها به قبولی دانشگاه می اندیشیدم به طوری‌كه در کلاس هاي فوق برنامه و تقویتی نیز شرکت می‌کردم

 

البته درکنار مطالعه کتاب هاي درسی از خواندن کتاب هاي مذهبی و اخلاقی نیز لذت می بردم تا این‌که به توصیه برخی همکلاسی هایم در شبکه هاي اجتماعی تلفن همراه عضو شدم که بتوانم بیشتر با دوستانم در ارتباط باشم در همین روزها بود که با پیامک هاي زیبایی برخورد کردم

 

این پیامک ها را پسر ناشناسی برایم ارسال میکرد کم کم به خواندن پیامک هاي او عادت کرده بودم به طوریکه گاهی منتظر دریافت پیامک هایش می ماندم هنوز مدت کوتاهی از این ماجرا سپری نشده بود که به خاطر هیجانات خاص دوره نوجوانی و بطور پنهانی با عدد تلفن او تماس گرفتم اینگونه بود که رابطه بین من و علیرضا آغاز شد.

 

آنقدر تحت تاثیر چرب زبانی و تعریف و تمجیدهای او قرار گرفته بودم که احساس می‌کردم اگر با او ازدواج کنم به خوشبختی خواهم رسید او هم هر بار با وعده هاي فریبنده ازدواج بیشتر من را شیفته خودش می‌کرد روابط ما به جایی رسید که من به درخواست او عکسهای زننده اي از خودم تهیه کردم و از طریق ایمیل برایش فرستادم او مدعی بود نمیتواند بدون دیدن عکسهای من زندگی آرامی داشته باشد و شبها را تا صبح به من فکر میکند.

 

مدتی بعد دریک اتفاق ساده متوجه شدم علیرضا متاهل است و تنها قصد سوءاستفاده از من را داشته است این در حالی بود که چندین بار بطور پنهانی و به دور از چشم خانواده ام با او قرار ملاقات گذاشته بودم وقتی این ماجرا را فهمیدم ارتباطم رابا او قطع کردم،

 

اما علیرضا با تهدید به انتشار عکس هایم از من اخاذی میکرد و اصرار داشت که رابطه ام رابا او ادامه بدهم در همین روزها بود که مادرم یک کتاب مذهبی بعنوان هدیه برایم خرید وقتی آن کتاب را مطالعه کردم و به عاقبت دوستی هاي خیابانی و جزای اینکار ناشایست در قیامت پی بردم تصمیم گرفتم ماجرای این رابطه پنهانی ام رابا مادرم در بین بگذارم اینگونه بود که از عذاب وجدان رهایی یافتم و با مادرم برای شکایت ازآن جوان حیله گر به کلانتری آمدیم تا …بنا به این گزارش، علیرضا پرونده تحت تعقیب و پیگیری قضایی قرار گرفت.