تحول در تجارت و کسب و کار با این روش ها 

اگر می خواهید تا در تجارت و کسب و کار خود یک تحول بزرگ با تغییرات چندان ایجاد کنید می‌ تواند به سراغ روشهای موثر زیر بروید. هرچند که گذر تاریخ به تقویم توجهی ندارد و روند توسعه و تحول تجارت مسیر خود را در همه ي حال طی می‌کند؛ اما واقعیت این هست که در سال هاي جدید، شاهد تحول شگرفی در شیوه هاي تجارت در جهان هستیم که بی توجهی به این تحولات می تواند تجارت ما را دچار اختلال کند.

جفری هایزلت، مجری تلویزیون و رادیو، ناشر و سخنران در حوزه کارآفرینی در یادداشتی با اشاره به آغاز سال 2017 از بعضی از تحولاتی که در حوزه پیشه و تجارت شکل گرفته هست سخن می گوید و رعایت نکاتی برای تقویت تجارت در سال 2017 را بر می شمارد؛ در ادامه یادداشت او در سایت entrepreneur.com را می خوانیم.

حالا دیگر سال 2016 را در آینه ماشین زندگی، تنها نقطه اي کوچک می بینیم. این بدان معنا هست که وقت آن رسیده که محکم رو به جلو برویم و راهکارهایی را بررسی کنیم که در سال 2017 برای تحول در تجارت مان به درد می خورد. در جریان سفرهایم به اطراف جهان به منظور همایش ها و سخنرانی هایي که برای کار آفرینی برگزار می شود، متوجه شدم که رفته رفته چهره هاي حاضر در این همایش ها بی دقت به نوع صنعت، جوان تر می شود.

هر چند که زیاد نیروی کار کنونی را سالخوردگان و بزرگسالان تشکیل می دهند اما باید بدانیم که بزرگترین گروه زنده انسان ها همین حالا در سنین نوجوانی به سر می برند و اینکه چگونه این افراد را برای رهبری و مدیریت آماده کنیم سوالی هست که تعداد زیادی از ما در سال 2017 با آن مواجه خواهیم شد. آن طور که در گزارش Bersin تهیه شده از سوی Delotte پیش بینی شده هست، سال 2017 سالی مخرب خواهد بود؛

چرا که حدود 3 میلیون رئیس کارخانه بازنشسته خواهند شد و فرصت شغلی گسترده اي برای مدیران جوان خالی خواهد ماند.بنابراین توصیه من را بپذیرید؛ از پیش برنامه ریزی کنید و به کارکنان جوان خود فرصت رهبر شدن را بدهید؛ منتظر زمانی نباشید که مجبور به برگزاری دوره هاي آموزشی برای آن ها شوید؛ چرا که در حال از دست دادن زمان ارزشمند هدایت انها هستید و در تجارت از دست دادن زمان به معنای از دست دادن سرمایه هست.

در ادامه پنج گرایشی که می تواند تجارت شما را در سال 2017 متحول کند، ارائه میکنیم:

1. ارتقای مشارکت مشتری

در حال حاضر ما شاهد تحول گسترده اي در مشارکت مشتریان در برندهای گوناگون هستیم؛ چه مشارکت شخصی و چه مشارکت دیجیتال . هر چه مدلهای تجاری اکثر به سمت دیجیتال شدن پیش می روند، این مشارکت مشتریان برجسته تر می شود. روابط بسیار مهم میباشند. با این حال ما فراموش کرده ایم که در یک محیط دیجیتال در میان داده ها و پاسخ و شخصی شدن ها، صمیمیت از بین می رود

مشتریان از برندها می خواهند که سلایق انها را بشناسند و به گونه اي به انها نگاه شود که انگار انها مهم میباشند (که در واقع هم میباشند). همین حالا برندهایی میباشند که خدماتی عمیقا شخصی ارائه می‌کنند؛ برای مثال برند Nordistorm توصیه هاي مد ارائه میکند؛ شرکت هاي بهبود محیط منزل همچون Lowe’sand Home Depot نیز جلسات مشاوره اي به مشتریان خود توصیه می دهد.

اگر شرکت ها نشان دهند که تجارب شخصی شده به مشتریان خود ارائه می‌کنند و تنها به فروش محصول خود اکتفا نکنند، این اقدامات منجر به ایجاد اعتماد، بهبود کیفیت خدمات و انتقال ارزش می شود.

نکته: دقت داشته باشید که فرایند همه ي وقت حول محور مشتری هست و هیچ وقت در مورد فروشنده، برند یا مغازه صحبت نمی کنیم؛ این موضوع باید یک قانون باشد نه یک استثنا.

2. جمع آوری اطلاعات مشتری

چطور باید مردم را به تولیدکننده بودن تشویق کرد؟ باید به انها خدمات بهتر ارائه داد. برای انجام اینکار، مصارف مشتریان و نحوه مصرف آن ها را مطالعه و از این اطلاعات برای دادن چیزی که انها می خواهند بهره گیری کنید. به نظر ساده می آید اما همۀ این قانون را جدی نمی گیرند.

برندها همۀ وقت} اطلاعات را از مشتریان خود جمع آوری کرده اند؛ اما تازه در حال یادگیری بهره گیری از این اطلاعات میباشند.اینترنت اشیاء (IoT) یکی از راه هاي افزایش مشارکت مشتریان و فراهم سازی راهی برای ایجاد روابط قوی تر هست. برنامه هاي وفادار، تعاملات چندگانه اي از طریق اشیای موجود در محیط برای ما فراهم سازی می‌ کنند.

این برنامه ها توانایی کمک به شرکت برای تصمیم گیری بر اساس داده هاي گسترده مشتریان از کانال هاي گوناگون را فراهم می‌ کنند. این داده ها پاسخ هاي پویا / زنده و شخصی برای مشتریان فراهم می‌کنند.به طور مثال من همه ي وقت با خطوط هواپیمایی United سفر می کنم. این شرکت عادت هاي پروازی من را می داند. از طریق داده هاي من،

این شرکت می تواند تجربه پرواز و نوع خدماتی که می خواهم را به من ارائه دهد. هر چه این ایرلایین اکثر راجع به من بداند، خدمات بهتری می تواند برای تضمین یک سفر راحت به من ارائه دهد. تاکنون، شرایط برای من برد – برد بوده هست.به همین ترتیب هر برند، تجارت یا سازمانی نیاز دارد که به 1 درصد مشتریان برتر خود دقت ویژه داشته باشد.

نکته: بدانید که از اطلاعاتی که مشتری به شما ارائه می‌ کند، چگونه، کی و کجا بهره گیری کنید تا مسیر درست را به دست آورید. شاید شما همه ي اطلاعات جهان را در دست داشته باشید اما اگر ندانید آن اطلاعات را چگونه به کار گیرید، به چه درد می خورند؟

3. اتوماسیون

بچه که بودم وقتی کارتن «جت سونز» را می دیدم، آرزو داشتم یک ربات همچون «ژزی» داشته باشم تا کارهای روزمره منزل را برایم انجام دهد. در تجارت، چت روبات ها نقش بسیار مهم را برای شرکت هایي همچون مایکروسافت و بانک ایالات امریکا بازی می‌ کنند.

سال قبل، شرکت ها شروع به شناسایی مزایا و محدودیت هاي چت روبات ها برای مشارکت مشتریان کردند اما اتفاقات بیشتری در این اساس در راه هست: همانگونه که پیتر فریدمن، رییس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت LiveWorld پیش بینی میکند، در سال 2017 به طور استراتژیک و یکپارچه انسان را در تعاملات چت روبات به کار می گیرند تا تاثیرگذاری برنامه هاي چت روبات خود را شکل داده و تقویت کنند.

تزریق فناوری هاي صدایی به محصولات مشتریان و بهره گیری از راهکارهای آن برای برندها، از شبکه هاي مجازی به سمت استراتژی هاي پیام هاي اجتماعی می رود و این موضوعی بود که من در سخنرانی خود به همراه تام ادواردز، رییس بخش دیجیتال شرکت اپسیلون به آن اشاره کردیم. ادوارزد به من گفت که بهره گیری از سیستم هاي توزیع دیگر عادی شده هست که افسران تجارت در فرآیند تحول بازار باید با آن کنار بیایند.

نکته: به زودی ما شاهد تجربه هاي جدید همچون پیام هاي اجتماعی مرتبط با هوش مصنوعی و محاسبات هولوگرافیک خواهیم بود. این رویه ها نحوه ارتباط بازار با مشتریان را باز تعریف می‌کند.

4. عرضه سهام عمومی

عرضه سهام عمومی چیزی نیست که عموما مردم در مورد آن می اندیشند؛ در حالی‌که مردم آن را مرتبط با فیلم سازی، پروژه هاي هنری و دیگر صنایع خاص می دانند، اکثر تجارت ها از عرضه سهام عمومی بهره می برند تا محصولات خود را به بازار بشناسانند. در واقع در سال 2015 سهام عمومی توانست سرمایه 34 میلیارد و 400 میلیون دلار را جذب کند و از سرمایه گذاری جهانی تا پایان سال 2016 پیشی بگیرد.

در واقع جذب سرمایه مشتریان از طریق عرضه سهام عمومی به شرکت ها کمک میکند که از نقطه نظرات مشتریان، هر چند خرد اما گویا در فرآیند ساخت محصول کمک بگیرند. مشتریان برترین منبع اطلاعات راجع به تولیدات میباشند؛ پس چه بهتر که این اطلاعات ارزشمند را در فرایند ساخت کسب کنیم.

به طور مثال من بعنوان رییس بخش تجاری به یک مغازه که محصولات ما را می فروخت رفتم؛ گرچه نه برای چک کردن کارکنان بلکه به طور مستقیم از مشتریان در مورد محصولات مان سوال کردم. آنجا در خورد خوبی ها، بدی ها و زشتی هاي محصولات مان شنیدم؛ اطلاعاتی که هیچ وقت با نشستن پشت میز اداره و خواندن گراف ها و داده هاي آماری به آن ها دست پیدا نمی کردم.

5. تخصص گرایی

سال هایي که شرکت ها یک شخص را به کار میگرفتند تا کارهای بسیاری را انجام دهد، قبل هست. امروزه شرکت ها متخصان را برای انجام یک کار به صورت تخصصی به خدمت می گیرند و دیگر به بهره گیری از یک نفر برای صرفه اقتصادی نمی اندیشند. یک مثال ساده تر آن اینگونه هست: زمانی که شما به پزشک می روید ترجیح می دهید یک متخصص مرتبط با مریضی شما را معاینه کند یا یک پزشک عمومی؟

 به گزارش پارس ناز در مورد تجارت هم همین گونه هست. بعنوان مصرف کننده ما همۀ وقت} با پیام هاي عمومی که با نیازهای اختصاصی ما بی ارتباط میباشند، مخالفیم. هر چند که بعضی کارآفرینان کار خود را آنقدر بزرگ می دانند که یک مشتری و پرداختن به آن اصلا برای شان اهمیت ندارد. برای من این دیدگاه کاملا غلط هست. شما نمی توانید

دیدگاه «یک قالب برای همه ي» را در مورد مشتریان خود پیاده کنید. حتی اگر تجارت شما بسیار کوچک هست، هر مشتری باید احساس کند که او برای شما مهم هست. اگر انها چنین احساسی داشته باشند، موجب شناخته شدن برند شما می‌ شوند.

نکته: در چیزی که مشتریان شما می خواهند متمرکز شوید. دیگر زمان یک محصول برای همۀ قبل هست. تمرکز خود را دقیق تر کنید، از متخصصین کمک بگیرید و به مشتریان انچه که می خواهند بدهید.