عشق واقعی، روش تشخیص آن گاهی سخت می شود. زمانه عجیبی شده، برخی برای سرگرمی، برخی برای پر کردن خلا عاطفی در زمانی مشخص و برخی برای سوء استفاده عاشق می شوند. ازآن سو برخی احساسات پاکی دارند اما گاه گاه با تردیدهای مـا رو بـه رو می شوند. بـه راستی دراین عصر پیچیده و مدرن چگونه عشق واقعی را تشخیص دهیم؟ در ادامه با مجله پارس ناز همراه باشید.
براساس جملهي مشهور از فیلم داستان عشق «Love Story»، عشق یعنی هیچوقت وادار بـه عذرخواهی نشوید، اما زمانیکـه از کارشناسان دربارهي عشق واقعی سؤال میشود، کمی مکث می کنند و بـه فکر فرو می روند. شاید بـه این دلیل باشد کـه عشق واقعی برای افراد مختلف تعاریف متفاوتی دارد.
پزشک ندر می گوید: «عشق واقعی بـه این معنی اسـت کـه بخواهید میزان سلامتی، رفاه و خوشبختی فرد مقابلتان بیشتر از سلامتی، رفاه و خوشبختی شـما باشد. زمانی کـه مراقب کلمات، افکار و فعالیتهایتان هستید، بـهویژه اگر سعی میکنید کـه این رفتار برای فرد مقابلتان خوشآیند باشد، درواقع شـما عاشق شدهاید».
کریستین نرتروپ «Christiane Northrup»، نویسندهي کتاب «بدن زنان- حکمت زنان» «Women’s Bodies, Women’s Wisdom» و کتاب «حکمت یائسگی» «The Wisdom of Menopause» می گوید: «عشق واقعی زمانی اتفاق میافتد کـه شـما بـهاندازهي کافی بطرف مقابلتان اجازه می دهید کـه با داشتن امکانات و زمان لازم، بـه آن چیزی کـه میتواند باشد، تبدیل شود».
برعکس اگر فردی بشما می گوید کـه «اگر مـن را دوست داری، باید…»، این عشق واقعی نیست. براساس گفتهي پزشک نرتروپ این نوع عشق در محدودهي نظارت کردن فرد اسـت و براساس باورهای متافیزیک در چاکرای دوم «چاکرای جنسی» قرار دارد. اما عشق واقعی از چاکرای چهارم سرچشمه می گیرد و بـهاسانی با پشتیبانیهاي بیقیدوشرط تشخیص داده میشود.
پزشک کاتلین هندریکس و پزشک گی هندریکس «نویسندگان کتاب عشق ابدی» می گویند: «عشق واقعی زمانی ایجاد میشود کـه فرد از یک تعهد ناخودآگاه بـهسمت تعهد خودآگاه پیش میرود. زمانیکـه مردم میگویند داشتن رابطه واقعا کار سختی اسـت؛ این بیانی از تعهد ناخودآگاه اسـت». تعهد بـه این معنی اسـت کـه شـما خودِ واقعیتان رابه شریکتان نشان می دهید و درهمهحال از او حمایت میکنید.
بـهگفتهي پزشک لوری مور «Laurie Moore» همه یي عشقها از یک قلب گشوده ایجاد میشوند. زمانی کـه شـما با هم هستید، این گشودگی و امنیت همزمان وجوددارد. اما ممکن اسـت کسیکه بـه او علاقه دارید، الزاماً شریک زندگی شـما نباشد. روش هایي برای تشخیص عشق واقعی وجوددارد:
احساس خوبی دارید
یک رابطهي خوب، یک احساس خوب را برایتان بـه ارمغان میآورد.
نیازی ندارید کـه با دیگران باشید یا برای دوری از یک دیگر دنبال بهانه نمی گردید. شـما از تمام لحظههایي کـه با هم هستید لذت می برید. حتی اگر ساکت باشید.
از شنیدن دربارهي شریکتان بخود میبالید و چیزهایی شبیه بـه این میگویید: «همسر مـن در خوانندگی و ترانهسرایی بینظیر اسـت». اگر متوجه شدید کـه مدام دارید دربارهي خودتان حرف می زنید، شـما بـه همسر یا روابطتان توجه نکردهاید.
شـما دربارهي موضوعاتی کـه برایتان مهم اسـت نظر همسرتان را میپرسید. اگر با شـما همنظر نبود هم اشکالی ندارد.
همه یي افراد ویژگیهاي خاص خودشان را دارند. حتی شـما! اگر شریکتان ویژگی دلپذیر یا تحملپذیری داشت، حال شـما خوب اسـت. اگر این ویژگی شـما را اذيت میدهد، باید در نوع رابطهتان دقیق شوید.
شـما نمی ترسید کـه شریکتان را از دست بدهید.
تعداد زیادی از مردم بـهدلیل این کـه زندگیشان را با هم هماهنگ کردهاند مجبورند کـه درکنار یک دیگر باشند. اما از خودتان بپرسید آیا واقعا دوست دارید کـه با هم باشید. اگر جواب مثبت بود، پس بـه این با هم بودن ادامه دهید. اما اگر جواب منفی اسـت پس مشکلی وجوددارد. ممکن اسـت شـما آماده نباشید.
همیشه افرادی زیباتر، باهوشتر و خوشاندامتر از همسر شـما وجود دارند. اما شـما نگران نیستید، زیرا دوست دارید کـه با او باشید.
انسانها خود همه یچیز را سخت و دشوار می کنند.چرا؟ چون انسانها عموما کمی خودخواه هستند و دوست دارند همیشه، همه یچیز رابه نفع خود تمام کنند. بهمین خاطر اسـت کـه گاهی روابط عاشقانه بدل بـه میدان جنگ می شود و دو نفر نمی توانند هم رابهخوبی درک کنند. یکی از راههاي غلبه بر تمام خودخواهیها و سوءتفاهمهاي عاشقانه، شناخت انواع عشق اسـت.
اولین گزینه در تقسیمبندی انواع عشق، آگاپه نام دارد. آگاپه یعنی عشقی بیقید و شرط بـه همنوع کـه با از خودگذشتگی همراه اسـت. بنظر می رسد کـه تعداد اندکی از افراد در بلندمدت ظرفیت تجربه چنین نوعی از عشق را دارند. برخی، آگاپه را نوعی عشق معنوی میدانند.
مثلاً مسیحیتان معتقد هستند کـه عشق و مهر عیسی مسیح «ع» نسبت بـه بشریت و دنیا، عشقی از همین نوع بوده اسـت. چون او خود رابه خاطر رهایی انسانها از گناه، قربانی کرد. در واقع، حضرت عیسی برای شادی و خوشبختی انسانها، خودرا فدا کرده و بهمین خاطر از نظر مسیحیان، نمادی از آگاپه اسـت.
اروس از نام خدای باروری و عشق یونانیان گرفته شده اسـت. این نوع عشق بر شور و هیجانی جسمانی و شهوانی تأکید دارد. در واقع، نشانگر میل جنسی و علایق مرتبط با آن اسـت. یونانیان از این نوع عشق واهمه داشتهاند. زیرا بـه عقیده انها، بشر میل بـه تولید نسل دارد و امیال جنسی او می تواند از بازرسی خارج شود.
یونانیان، اروس را خطرناک میدانستند. این نوع از عشق، نمادی از عشق و شور جنسی و شهوانی اسـت. گرچه این نوع عشق برای بشر خوشایند و جذاب اسـت، اما گاهی عواقب ناخوشایندی بـه همراه میآورد.
فیلیا هم یکی از انواع عشق اسـت کـه یونانیها آنرا سمبل مهربانی و دوستی میدانند. بـه عبارت دیگر، فیلیا، نوعی از عشق اسـت کـه نسبت بـه دوستان خود ابراز می کنید. یونانیها، فیلیا را ارزشمندتر و بهتر از اروس میدانستند. در واقع، فیلیا، عشقی اسـت کـه میان افراد همتراز و دوستان بـه وجود می آید.
اگر چـه بیشتر افراد، عشق را عنوانی کلی می دانند و برای انواع عشق از جمله شور و هیجان جنسی و جسمی هم ازآن بهره میبرند، اما افلاطون با چنین کاری مخالف بود. او اعتقاد داشت کـه جذبههاي جسمانی الزاماً عشق نیستند. همان طور کـه گفته شد، تقسیمبندیهاي مختلفی برای انواع عشق وجوددارد و عشقی کـه در آن خبری از علاقه جنسی و جسمی نباشد، عشق افلاطونی مینامند.
فیولتیا در تقسیمبندی یونان باستان، عشق بخود اسـت. اینروزها، عشق بخود با خودشیفتگی، خودپسندی و خودخواهی اشتباه گرفته میشود. فیلوتیا بـه هیچ وجه، عشقی منفی و ویرانگر نیست. برای این کـه بتوان بـه دیگران عشق داد و از آن ها عشق گرفت، باید فیلوتیا را در وجود خود گسترش بدهید. برای این کـه بتوانید، شخص دیگری را دوست داشته باشید، باید ابتدا خودتان را دوست داشته باشید.
زمانی کـه دستانتان را پر از عشق بخود کنید، امکان پخش و اهدای آن بـه دیگران هم بـه وجود می آید. عشق و احترامی کـه نسبت بخود احساس میکنید، شـما را در انتقال آن بـه دیگران هم یاری خواهد کرد.
استورج یا عشق مأنوس در ظاهر کمی گنگ بنظر می رسد. شاید باید کمی بیشتر این اصطلاح را توضیح بدهیم. این نوع از عشق بـه فیلیا شباهت زیادی دارد یعنی عشقی کـه میان دوستان شکل می گیرد. استورج بیشتر بـه عشقی گفته میشود کـه بین فرزند و والدین بـه وجود می آید. در استورج هم خبری از میل و عشق جنسی نیست، اما میان افراد، نوعی دوستی، خویشاوندی و انس دیده می شود.
یونانیان باستان، پراگما را عشقی بادوام و ماندگار میدانستند. این عشق دقیقا متضاد اروس اسـت. هیجانات و شور موجود در عشق از نوع اروس سریعا فروکش می کند اما پراگما، عشقی اسـت کـه بـهمرور زمان بـه پختگی و بلوغ میرسد و ماندگار میشود. مثلاً افراد مسنی کـه سالهاست با هم زندگی می کنند و سابقه مهر و عشقشان بـه سالهاي نوجوانی میرسد، نمونه خوبی از پراگما هستند.
متأسفانه پراگما بـهویژه در جوامع امروزی بـهندرت دیده می شود. اینروزها، چشم و دل افراد معطوف بـه یک رابطه و عشق نمی شود. آن ها همواره بـه دنبال گزینههاي بهتر هستند و بـه یک رابطه عاشقانه، زمانی برای رشد و رسیدن بـه پختگی نمی دهند. در پراگما، هردو نفر بـه مصالحه معتقد هستند. هر یک بـهخوبی میدانند کـه گاهی باید بـه نفع دیگری کوتاه بیایند و معمار رابطه دونفره خود در طول زمان باشند.
لودوس یکیدیگر از انواع عشق اسـت کـه بعنوان عشقی سرزنده و مفرح ازآن یاد میشود. لودوس همان شیفتگی سرخوشانه روزهای اوایل عاشقی اسـت. اگر عاشق شده باشید، حتماً متوجه میشوید کـه منظور چیست. این عشق همان دلهره خوشایندی اسـت کـه هنگام دیدن فرد مورد نظر در وجودتان میپیچد. لودوس نوعی گیجی و از عالم جدا شدن بـه همراه خود دارد.
حس و حال آن شیرین اسـت و فرد عاشق دوست ندارد کـه از دنیای مفرح و سرخوشانه آن خارج شود. تحقیقات نشان می دهد کـه مغز افراد هنگام سپری کردن دوران عاشقی بـه این سبک، تجربهاي مشابه مصرف کوکائین پیدا می کنند؛ نوعی حسوحال کـه بیشباهت بـه نشئگی یا سرخوشی بعد از مصرف مخدر نیست. کسیکه دچار لودوس می شود، نسبت بـه زندگی احساس هیجان و سرزندگی پیدا میکند.
مانیا یا شیدایی، نوع مطلوبی از عشق و عاشقی نیست. این نوع از عشق می تواند منجر بـه عصبانیت، جنون یا حسادت شود. در مانیا، تعادل میان اروس و لودوس بـه هم میخورد. کسانی کـه دچار شیدایی میشوند طبق معمول عزت نفس پایینی دارند. انها نمیتوانند از دست دادن چیزی راکه دوست دارند در ذهن متصور شوند.
ترس از دست دادن باعث می شود، چیزهایی بگویند یا کارهایی انجام بدهند کـه رگههایي از دیوانگی و جنون رابه همراه دارد و برای حفظ عشقشان بـه هر قیمتی ابراز می شود. اگر مانیا یا شیدایی بازرسی نشود، نتایج و عواقب بسیار خطرناک و نامطلوبی بـه همراه خواهد داشت.
یونانیان باستان تنها کسانی نبودند کـه بـه مطالعه انواع عشق علاقه داشتند. گری چاپمن «Gary Chapman»، درمانگر روابطی اسـت کـه در خلال کار و کسب تجربه رفت و آمد با زوجهاي مختلف در بلندمدت، پنج زبان را برای عشق تعریف کرده اسـت. چاپمن معتقد اسـت کـه هر کس بـه شیوهاي متفاوت از دیگری، عشق میورزد و عشق دریافت می کند. اما تمام انواع عشق در پنج گروه قرار میگیرند.
زبان تأیید
بعضی از افراد دوست دارند تمجید و جمله شیرینِ «دوستت دارم» را از زبان دیگری بشنوند. اگر این خواسته آن ها برآورده نشود، احساس دوستنداشتنی بودن پیدا می کنند. زبان عشق دراین افراد، زبان تأیید اسـت.
زبان عمل
بعضی از افراد هم برای طرف مورد علاقهشان کارهای زیادی انجام میدهند. برای مثال، روغن خودروی طرف مقابل را عوض می کنند، خانه رابه خاطرش نظافت می کنند، بـه حمایت و همراهی او علاقه دارند و بـه این شکل یا بـه زبان عمل، عشق خودرا نثار فرد محبوبشان میکنند.
زبان دریافت
زبان دریافت هم زبان دیگری اسـت کـه چاپمن برای تقسیمبندی انواع عشق بکار می گیرد. بـه عقیده او، عده اي از افراد، ارزش عشق خودرا با چیزهایی میسنجند کـه دریافت یا اهدا می کنند. اگر شـما هم ارزش عشق طرف مقابل رابا تعداد هدایایی میسنجید کـه بشما می دهد باید خودرا در گروه کسانی قرار بدهید کـه در عاشقی زبان دریافت دارند.
اگر شـما هم ازآن دسته افرادی هستید کـه عیار عشق در رابطه رابا مدت زمانی محاسبه میکنید کـه فرد مقابل با شـما میگذراند یا دوست دارد با شـما بگذراند، یعنی زبانتان در عشقورزی و دریافت آن، زبان وقتگذاشتن برای یک دیگر اسـت. اگر طرف مقابل برای این دسته از افراد، زمان کافی نگذارد، احساس می کنند طرف مقابل آنها را دوست ندارد.
زبان لمس شدن و تماس جسمی هم زبان دیگری اسـت کـه بعضی از افراد در عشقورزی بـه آن علاقه دارند. این افراد دوست دارند مدام با فرد موردعلاقهشان تماس جسمی داشته باشند. منظور از تماس جسمی، در آغوش کشیدن، روابط جنسی، نوازش و… اسـت.
شناخت زبان و انواع عشق بشما کمک میکند تا شیوه صحیح ابراز و دریافت عشق را یاد بگیرید. اگر دو نفر بـه دو شیوه کاملا متفاوت عشقورزی کنند، احتمال این کـه دچار مشکل شوند، بسیار زیاد خواهد بود. مثلاً اگر شـما دوست داشته باشید کـه مدام جمله «دوستت دارم» را بشنوید، اما همسرتان با انجام دادن کارهای مختلف، عشقش را ابراز می کند، یعنی عشقورزی هردوِ شـما متفاوت اسـت.
البته این ناهماهنگی بـه معنای جدا شدن نیست. کافی اسـت با شریک عاطفی خود صحبت کنید و از شباهت ها و تفاوت هاي خود در مسیر عشق ورزی با هم حرف بزنید. دراین صورت میتوانید برای با هم بودن و لذت بیشتر با یک دیگر مصالحه کنید. انسانها با هم فرق دارند و اگر تفاوتهای یک دیگر را درک کنند تعداد زیادی از مشکلات بشری از بین خواهد رفت.