پارس ناز پورتال

تقویت قدرت ذهن را از استیو جابز بیاموزیم

تقویت قدرت ذهن را از استیو جابز بیاموزیم

تقویت قدرت ذهن را از استیو جابز بیاموزیم

 قدرت ذهن و تفکری که افراد موفقی مانند استیو جابز داشته اند ستودنی و مثال زدنی است. پس چه بهتر که بعنوان الگوی ما باشند. هر شخصی که شغلش مستلزم هوش و خلاقیت باشد تفکر سریع، کلید موفقیت اوست. اما پیشتر رفتن از رقبا کار سختی است و مهم نیست که چقدر با استعداد باشید.

 

حتی اگر ذهنی همچون ذهن انیشتین هم داشته باشید ممکن است گاهی احساس عدم صلاحیت کنید. استیو جابز اغلب احساس می کرد که ذهنش نیاز به شکوفایی دارد بنابراین چندین تمرین ذهنی را به کار می برد. او تاثیر مراقبه های خود را این گونه شرح می دهد:

 

اگر تنها بنشینید و مشاهده کنید خواهید دید که ذهنتان تا چه حد نا آرام است. اگر سعی کنید آن را آرام کنید کار را بدتر کرده اید. ذهن به مرور زمان آرام می شود و در آن هنگام است که ظرفیت شنیدن چیزهای دقیق و ظریف تری را دارد. درست در همین هنگام است که بینش شما شروع به شکوقایی می کند

 

و همه چیز را واضح تر و دقیق تر می بینید. ذهنتان آرام می شود و گستره عظیمی از لحظات را می تواند ببیند و بیشتر از آنچه قبلا می دیدید خواهید دید.این تمرین خاص به نام مراقبه هوشیاری از تمرین “زن” بودا و یک مذهب چینی نشات گرفته است. چندی قبل از این که از دنیا برود درباره این تمرین مراقبه خود

 

که سال ها آن را انجام می داد گفته است. یکی از کسانی که درباره استیو چیزهای زیادی می داند نویسنده ای است به نام Geoffrey James. او بحثی در زمینه شباهت های بین “تمرین زن” و برنامه های کامپیوتری با استیو داشته است.تمرین هایی که استیو جابز داشت در آن زمان بسیار عجیب و نادر بودند. بنابراین نتیجه می گیریم که او جلوتر از زمان خود پیش می رفت. از آن زمان به بعد خیلی چیزها تغییر کرد.

 

تاثیرات مراقبه توسط عصب شناسان مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت و شرکت های بزرگی چون گوگل، جنرال میلز، تارگت و فورد به کارمندانشان تمرین های مراقبه را آموزش می دهند. تمرین هایی که استیو جایز پیش تر از این ها به آن ها رسیده بود.

 

پس از مطالعاتی که Geoffrey James بر گفته های استیو جابز داشت به این نتیجه رسید که تمرین های او بسیار شبیه به تمرین هایی است که از یک مربی چینی به نام یانگ جینگ مینگ آموخته است. در زیر ماهیت تمرین های او در ۶ مرحله آمده است.

 

گام اول

چهار زانو در مکانی آرام بنشینید و زیر خود بالشی قرار دهید تا به ستون فقرات زیاد فشار وارد نشود. سپس نفس های عمیق بکشید.

 

گام دوم

چشم ها را ببندید و سعی کنید روی مونولوگ ذهنی درون خودتان تمرکز کنید، روی افکاری ذهنتان را مشغول کرده اند تمرکز کنید، مسائلی درمورد کار، خانه و برنامه هایی که در تلویزیون دیده اید. تمام این ها گفتگوهای  “ذهن میمونی” شما هستند که در ذهن بی قرار شما وجود دارد. سعی نکنید که آن را متوقف کنید و همینطور در ذهنتان از یک موضوع به موضوع دیگر بپرید و این تمرین را ۵ دقیقه در روز برای یک هفته انجام دهید.

 

گام سوم

در حالی که سعی نمی کنید ذهنتان را از این گردباد افکار آرام کنید تمرکزتان را به سمت “ذهن اکس” ببرید که بخش مسئول افکار آرام در ذهن است. “ذهن اُکس” ساده به دنیای اطراف می اندیشد، قضاوت نمی کند و به دنبال مفهوم ومعنا نمی گردد، فقط می بیند، می شنود و احساس می کند. خیلی ها از وجود آن آگاه نیستند و زمانی که “ذهن میمونی” سکوت می کند “ذهن اُکس”

 

خودش را در لحظات شوک آمیز بروز می دهد. حتی زمانی که تحت تاثیر “ذهن میمونی” هستیم و با دستورات آن بمباران می شویم “ذهن اُکس” آرامش خود را همچنان حفظ می کند.

 

گام چهارم

وقتی با ذهن اُکس ارتباط برقرار می کنید از او بخواهید که ذهن میمونی را آرام کندبه عنوان مثال Geoffrey James با این روش این کار را انجام می دهد. تصور کنید که ذهن اُکس آرام و بدون عجله از خیابان می گذرد و با دیدن آن ذهن میمونی آرام و غیر فعال می شود. به یکباره انتظار نداشته باشید

 

که ذهن میمونی کاملا به خواب برود زیرا میمون ها به طور طبیعی نا آرام هستند و خیلی زود متوجه می شوید که میمون آرام شده و کمتر آشفته است.

 

گام پنجم

وقتی ذهن میمونی را آرام کردید تمرکزتان را به سمت “ذهن اکس” ببرید. اگر همه کارها را درست انجام دهید احساس می کنید که تنفستان آرام تر می شود. و ناگهان متوجه هوای اطراف که پوستتان را نوازش می کند می شوید. حتی جریان خون را در رگ ها نیز احساس می کنید. و هنگامی که چشم را باز می کنید دنیا را به شکلی متفاوت و عجیب خواهید دید. به عنوان مثال پنجره را به شکل مربعی که پر از نور است

 

می بینید، چیزی که نیازی به باز کردن و بستن، تعمیر و تمیز کردن نداشته باشد. این گونه خودتان را به شیوه جدیدی درک می کنید.

 

گام ششم

این مرحله کمی زمان می برد. اما وقتی آن را درست انجام دهید و به آن برسید متوجه گذر زمان نخواهید شد. هر روز زمان مراقبه را بیشتر و بیشتر کنید. مهم نیست که چقدر زمان می برد زمانی که به بالاترین سطح هوشیاری می رسید متوجه گذر زمان نمی شوید.

 

امتیازاتی که تمرین منظم مراقبه برای شما دارد:

 

استرس را در شما از بین می برد و مشکلات دیگر قدرت از بین بردن تعادل شما را ندارند.

 

دیگر مشکل بی خوابی نخواهید داشت.

 

باعث می شود شفاف تر و خلاقانه تر فکر کنید و ارزش واقعی پیشرفت های زندگی خودتان را ببینید.