پارس ناز پورتال

آیا خداوند زنان را برای راحتی مردان آفریده است؟

مجموعه : مذهبی
آیا خداوند زنان را برای راحتی مردان آفریده است؟

آیا خداوند زنان را برای راحتی مردان آفریده است؟ 

تبعیض علیه زنان همۀ وقت} در جوامع و در طول تاریخ وجود داشته هست و بعضی تصور مي کنند در دین اسلام نیز اینگونه هست.

 

چرا زن برای به آسایش رسیدن مرد آفریده شده هست؟

 

این نکته در بیست و یکمین آیه از سوره روم هست که مي فرماید:

 

«وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمُ مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُواْ إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فىِ ذَالِکَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَکَّرُون»و از نشانه‏ هاى او این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‏ هایى هست براى گروهى که تفکّر مى ‏کنند!

 

در این سوره خداوند به نشانه هایي که نشانگر وحدانیت او و تدبیرش در اداره عالم هست مي پردازد. و از آیه 20تا25 و با تعبیر “مِن آیاته” به چند مشابه اشاره کرده هست. از جمله همین آیه مورد نظر هست که به ارتباط تسکین دهنده زن و شوهر اشاره مي کند.

 

آن چه از این آیه برداشت مي شود این هست که خلقت ازدواج و قراردادن مودت و مهربانی میان زن و شوهر از آیات و نشانه هاي خداست. اما در این آیه شریفه، نفرموده هست زنان برای آسایش مردان میباشند. بلکه:

 

اولاً: سخن از آرامش هست نه آسایش.
ثانیا:عبارت “جعل بینکم” نشان مي دهد که این آرامش بین این هریک از زن و مرد بطور مساوی در جریان هست، یعنی زن با مرد احساس آرامش مي کند و مرد با زن، و بین آن دو رحمت و مودتی بوجود مي آید که زاییده این آرامش هست.علامة طباطبایی در توضیح این مقاله معتقدند : «هر یک از زن و مرد فی نفسه ناقص و محتاج به طرف دیگر هست

 

و از مجموع آن دو، واحدی تام و تمام درست مي‌شود و به دلیل همین نقص و احتیاج هست که هر یک به سوی دیگری حرکت مي کند و چون بدان رسید آرام مي‌شود.چون هر ناقصی مشتاق کمال هست و هر محتاجی مایل به رفع نیاز و فقر خویش هست و این حالت همان شهوتی هست که در هر یک از این دو طرف بودیعت نهاده شده هست.»

 

نتیجه تدبیر الهی در این آیه اینگونه تبلور مي کند که “میانتان دوستی و رحمت نهاده” یعنی این فرایند زناشویی به دوستی و محبت و کمک به یکدیگر مي انجامد. پس چه در اصل این پیوند و چه در نتیجة حاصل از آن، مرد اصالتی ندارد و زن اسیر و بازیچه قرار داده نشده هست. بخشی از دقت اسلام به این موضوع را مي توانیم

 

از طریق نگریستن به قانون ازدواج در اسلام دیدن کنیم، از سویی این وظیفه مرد تعریف شده که عرض حاجت کند و به خواستگاری رود؛ اما در مقابل این زن هست که باید ابتدا صیغه را جاری کند و بگوید خود را به ازدواج تو درآوردم و مرد پاسخ دهد: “پذیرفتم”. به این ترتیب از ابتدا تا انتها، هر دو اصل میباشند و هیچ کدام مفعول مطلق نیست.[1]

 

پی نوشت:
1. ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم، 1374، ج‏16، ص: 249

منبع: afkarnews.ir