درمورد دلایل آفرینش انسان در دین اسلام بحث هاي خوب بسیاری صورت گرفته هست که به تفصیل همۀ چیز را بیان نموده هست. یکی از سوالات اساسی و مهمی که انسان همواره به دنبال یافتن جواب آن هست، این هست که انسانی که نه به جهان آمدنش دست خودش بوده هست و نه از جهان رفتنش پس ماموریتش در این جهان چه بوده هست و برای چه آفریده شده هست؟
خاطر غایی و هدف نهایی خلقت کائنات و پیدایش موجودات، انسان هست. در حدیث قدسی آمده هست که خداوند فرمود: “اي فرزند آدم همه ي چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم.”هدف از خلقت انسان هر چه که باشد، نتیجه اش به خود او بر میگردد، نه به خداوند که او غنی مطلق هست و ممکنات از جمله انسان محتاج او میباشند.
امیر المؤمنین «ع» در خطبه مشهور همام در این باره می فرماید: “«خداوند سبحان هنگام آفرینش خلق از طاعت و بندگیشان بی نیاز و از معصیت و نافرمانی آن ها ایمن بود؛ زیرا معصیت گناهکاران وی را زیان ندارد و طاعت فرمانبرداران سودی به او نمیرساند”، بلکه غرض از امر به طاعت و نهی از معصیت سود بردن بندگان هست و اگر با توجه و تعقل به خلقت انسان بنگریم در می یابیم که خداوند رسیدن به خودش را هدف خلقت انسان قرار داده هست.
شخصی سوال کرد: یابن رسول الله! پروردگار برای چه مارا خلق کرده هست؟ برای این که به واسطه ي تخلق عملی پرواز کنید و از ملائکه بالاتر روید که ملائکه خدمت گذار شما شوند، که حضرت فرمودند: “الملائکه خدام شیعتنا”یعنی ملائکه خدمتگذار شیعیان ما میباشند.
هدف از آفرینش انسان از دیدگاه عقل و قرآن
لازم هست برای رسیدن به پاسخ مطلوب سراغ عقل، این حجت باطنی و درونی خدا و قرآن این كتاب الهی، و تأمینكنندة سعادت بشری رفت.
الف: هدف آفرینش از دیدگاه عقل
از نظر عقلی آفرینش نوعی احسان و فیض از جانب خداوند نسبت به موجودات ممكن هست؛ یعنی آن چه امكان خلق شدن دارد، خداوند از خلق كردن آن بخل نمیورزد و دریغ نمیكند، چنین آفرینشی «حُسن ذاتی دارد» و قیام به چنین فعلی كه ذاتاً پسندیده هست، جز آن كه خود فعل خوشگل باشد، به چیز دیگری نیاز ندارد، زیرا نشانه جود و فضل اوست.
خداوند متعال همانطور كه واجب بالذات هست، واجب من جمیع الجهات هست، و لذا محال هست كه موجودی قابلیت وجود پیدا كند و از ناحیة او افاضه وجود نشود و امساك گردد. از نظر عقلی هر موجودی كه امكان خلق شدن دارد، با زبان حال درخواست وجود و كمال میكنند، آفرینش جهان در واقع پاسخ به این امكان و درخواستهاي طبیعی و ذاتی اشیاء هست.
خداوند وسایل كمال هر موجودی را در اختیار او می گذارد و ارادة حكیمانه او بر این قرار گرفته كه موجود تا موجودات به صورت طبیعی و جبری به سوی كمال خویش حركت كند، در حالی كه ارادة حكیمانه او در بعضی موجودات چون انسان بر این تعلق گرفته كه از طریق اختیار و آزادی، كمالاتی را كسب نماید.
از نظرگاه عقل اساساً اصل آفرینش یك گام تكاملی عظیم هست، زیرا چیزی را از عدم به وجود آوردن، و نیستی را هستی دادن، و صفر را به مرحلة عدد رساندن هست، تمام برنامههاي دینی و الهی بعد از گام اول در ادامه و راستای همین مسیر، و پی نمودن راه تكامل میباشد.
ب: هدف آفرینش در قرآن
قرآن با بینشی عمیق، سرنوشت نهایی و هدف از آفرینش انسان و حتّي جهان را مورد بررسی و كنكاش قرار داده و مقصد و مقصود مشخصی را برای آفرینش بیان نموده هست. چرا كه آفرینش این جهان بزرگ و خلقت موجود عظیمی به نام انسان،نمی تواند بدون هدف و باطل باشد. قرآن كریم میفرماید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ؛ آیا میپندارید كه شما را بیهوده آفریدهایم و به سوی ما باز نمیگردید؟»
یا در جای دیگر در رابطه با كل نظام هستی میفرماید: «يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً.» حال این سؤال رخ مینماید كه این هدف از نظرگاه قرآن كریم چیست؟ قرآن كریم برای آفرینش انسان اهدافی را بیان نموده هست كه بعضی از آنها اصلی، بعضی تبعی و ابزاری، و بعضی به منزلة نتیجه میباشد. از این میان می توان به موارد زیر اشاره نمود:
الف» آزمایش و ابتلاء:
در آیاتی از قرآن كریم، هدف از آفرینش انسانها آزمایش و امتحان دانسته آن شده هست، از جمله كه میفرماید: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛« ملك/ 2.» خداوند مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید كه كدام یك از شما بهتر عمل میكنید و او شكستناپذیر و بخشنده هست.» این امتحان برمیگردد به ظهور و بروز كمالات انسانی كه در مقدّمه اشاره شد.
ب» علم توحید:
در آیة دیگر، هدف از آفرینش آدمی را علم به قدرت بیپایان الهی و آگاهی به یگانگی او می داند، آنجا كه میفرماید: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِیرٌ؛« طلاق/ 12.» خداوندی كه هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند را، فرمان او پیوسته فرود آید تا بدانید خداوند «یگانه» و بر همه ي چیز توانا هست.»
معرفت خدا و علم توحید اساسساز بالاترین كمالات هست برای انسان كه سودش به خود انسان برمیگردد نه خداوند، چرا كه او غنی مطلق میباشد.
ج» عبادت:
در موردی دیگر، از عبادت بعنوان هدف آفرینش انسان و جن نام برده شده هست: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ؛« ذاریات/ 56» من جنس و انس را نیافریدم جز برای اینكه عبادتم كنند.» «و بدینوسیله به قلّة كمالات راه یابد».
د» رسیدن به رحمت الهی:
در بعضی از آیات قرآنی، هدف از آفرینش انسان را رسیدن به رحمت بیپایان الهی میداند و میفرماید: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ؛« هود/ 119» اگر پروردگارت می خواست، همة مردم را یك امت قرار میداد، ولی آنها همواره مختلفند، مگر كسی كه مورد رحمت الهی قرار گیرد، و برای همین «پذیرش رحمت» خداوند آنها را آفرید.»
آیات یاد شده، چهار هدف مهم و اساسی را برای آفرینش آدمی بیان نموده كه بعضی اصلی، بعضی ابزاری و وسیلهاي هست «برای رسیدن به هدف اصلی»، و بعضی به منزلة نتیجه میباشد:
1- آزمایش انسانها.
2- علم به قدرت بیپایان الهی.
3- عبودیت.
4- رسیدن به رحمت الهی
در این میان، می توان گفت رسیدن به کمال و نزدیک شدن به خداوند بالاترین هدف آفرینش هست، چرا كه مراد از بندگی رسیدن به بحبوحه كمال و قلّة سعادت بشری هست و انسان كامل كسی هست كه به جوار و آستان قرب الهی راه یافته و در نتیجه، از رحمت بیپایان او بهرهمند شده هست. این بهرهمندی از رحمت الهی، نتیجة عبودیت و رسیدن به مرتبة كمال انسانی هست. بنابراین، هدف اصلی از آفرینش انسان رسیدن به کمال هست.
امّا آزمایش بندگان و عبادت از هدفهاي متوسط و ابزاری و برای رسیدن به آن هدف فوق العاده یعنی کمال میباشد. بهرهمندی از رحمت بیپایان الهی هم نتیجة رسیدن به کمال هست.بنابراین، در یك جمله میتوان گفت هدف از خلقت انسان عبودیت و رسیدن به مرتبة كمال و بهره گیری از رحمت بیپایان الهی هست.
دادن رحمت نیز، مقتضای ذات الهی هست؛ یعنی ذات او اینگونه فیاض هست كه رحمت از او صادر میشود و هر موجود را به كمال شایسته خویش میرساند.