وعده برای بازیگر و ستاره شدن برای دختران جوان به قیمت تن دادن به ارتباط جنسی تمام خواهد شد. اخیرا دختران هم برای مدل شدن باید رابطه جنسی داشته باشند. شهرت را با تمام وجود میخواهند، اما حاضر نیستند برایش تلاش کنند و در اساس خاصی تخصص پیدا کنند. پول میدهند بازیگر شوند، پول میدهند خواننده شوند، پول می دهند ورزشکار شوند و بتازگی صفحهاي در فضای مجازی باز می کنند و کارهای عجیب می کنند تا دیده شوند.
همین راحتطلبیها باعث می شود سودجویان زیادی به فکر باز کردن بنگاههاي به ظاهر آموزشی اما در واقع بنگاههاي اخاذی بیفتند و بخواهند از این نوجوانان و جوانان ساده و در سودای مشهور شدن سوءاستفاده کنند.شاید این دلالان یا اخاذان افراد زیادی نباشند اما همین تعداد کم باعث می شوند نگاه بدبینانهاي به شهرت حاصل از هنر یا ورزش، فضا را مسموم کند.
شاید یکی از دلایل وجود این اخاذان و فعالیتهاي بی دریغ آن ها وجود ناظرانی باشد که هیچ تلاشی برای پاکسازی این فضا ندارند و فقط زمانی خود را وارد بازی می کنند که کار از کار قبل باشد و همین موضوع خیال خلافکاران و اخاذان را راحتتر می کند.در ادامه چند مشابه از پروندههاي اخاذی این دلالان را خواهید خواند.
عشق به بازیگری
مدتی بود که از شهرستان به شهر تهران آمده بود و در یکی از خوابگاههاي دخترانه اقامت داشت. زمانی که در دانشگاه قبول شد با تلاش فراوان پدرش را راضی کرد به شهر تهران بیاید.در محل اقامت جدیدش همۀ چیز بسیار مفید پیش میرفت و او دنیایی اخیر را در زندگیاش تجربه میکرد. بهتر از همۀ این بود که در شهر تهران کلاسهاي
بازیگری زیادی وجود داشت و او میتوانست رویای بازیگر شدنش را در این کلاسها محق کند. موضوع را با خانوادهاش درمیان گذاشت و پدرش را به استان تهران کشاند تا برایش کلاس مفید و مطمئن پیدا کند. ثبتنام در کلاس بازیگری و گذراندن دورههاي آن با موفقیت، حبابی بود که دختر را از روی سرزمین رویاهایش به سرعت عبور میداد.
با اتمام دورههاي آموزش، با یکی از کارگردانان مشهور دیدار داشت که به گفته خودش در خواب هم نمیتوانست وی را ببیند. کارگردان بعد از مشاهده نمایش او، طرفدار بازیاش شد و به او اطمینان داد که میتواند یکی از ستارههاي ایران شود. آقای کارگردان بعد از تعریف و تمجیدهاي فراوان از دختر خواست که در فیلم سینمایی جدیدش نقش اول را ایفا کند.
دختر جوان در پوست خود نمیگنجید. خودش احساسش را نوعی شگفت زدگی مینامد و میگوید: وقتی آقای کارگردان را دیدم اصلا باورم نمیشد که چنین شخص بزرگی را دیده باشم. شگفتزده بودم. او به مشاهده نمایش ما آمده بود و بعد از نمایش با تعریفهایي که از من کرد شگفت زدگیام دو برابر شد.
بعد از آن هم گفت که میخواهد فیلم جدیدی بسازد و هیچکسی جز من نمی تواند از عهده نقش اول این فیلم بر آید. من هم که این تعارفها را شنیدم بدون هیچ فکری قبول کردم.در طول فیلم برداری دختر جوان با بازیگرانی دیدار داشت که مشاهده هر کدامشان یکی از آرزوهاي او بود. همۀ چیز خیلی مفید و طبق برنامه بدون نقص پیش میرفت.
در طول این مدت اعتماد دختر جوان به کارگردان جلب شده بود و وی را مانند پدر خود دوست داشت. روزهاي شلوغ فیلم برداری رو به اتمام بود که آن حادثه اتفاق افتاد.دختر ۱۹ ساله درمورد آن روز میگوید: آقای کارگردان با من تماس گرفت و آدرس منزلاي در شمال غرب استان تهران را داد و خواست برای فیلم برداری سریع به آنجا بروم.
زمانی که وارد منزل شدم بجز کارگردان و دستیارش کسی را آنجا ندیدم. صبر کردم همه ي چیز برای فیلم برداری آماده شود. در این مدت او به من یک نوشیدنی تعارف کرد و گفت دلستر هست. کمی از آن را خوردم و حس کردم تلخ هست. او گفت به دلیل این هست که فقط دلستر خارجی می خورد و دلسترهای خارجی کمی تلخ هست
و باید آن را یک نفس سر بکشم. همین کار را کردم اما بعد از مدتی سرگیجه پیدا کردم و تدریجی هوشیاریام را از دست دادم. زمانی به هوش آمدم که دیگر خیلی دیر شده بود.
دام مرد دلال برای عشق فوتبالی ها
از سال ۱۳۱۳ که نخستین مدرسه فوتبال ایران تاسیس شد تاکنون مدارس زیادی تاسیس شده که هدفشان استعدادیابی و پرورش خلاقیتهاي ورزشی نوجوانان هست. تعداد زیادی از بازیکنان مشهور و خبره فوتبال نیز از همین مدارس به تیمهاي مشهور معرفی شدند و استعدادشان کشف شد.
پیش از اینها هدف اصلی مدارس و باشگاههاي گوناگون، رشد فرهنگی و ورزشی افراد بود، اما مدتی هست که هدف مالاندوزی و… هم به این اهداف اضافه شده و فضای پاک آموزشی را از هدف اصلی دور کرده هست. آموزشگاههایي بدون مجوز و با تبلیغات دروغ این فضا را آلوده کرده هست.
خانوادهها فرزندان خود را در این مدارس ثبت نام می کنند و به خیال خود میخواهند فرزندشان آینده درخشانی داشته باشد. انها حاضرند پول فراوانی را خرج کنند تا آینده ورزشی فرزندشان تضمین شود. پرداخت پولهاي هنگفت به مدارسی که شاید فرزندانشان در آنجا از لحاظ جنسی تهدید و مورد آزار و اذیت قرار گیرند.
شاید تعداد این مدارس و متخلفان چندان نباشد، اما باعث میشوند فضای پاک دیگر مدارس و آموزشگاهها هم مسموم شود و شک و تردید در دل خانوادهها راه پیدا کند. در این بین دلالانی که قول بازی در تیمهاي معروف را به نوجوانان می دهند تاثیر بسزایی در رشد فساد دارند.شاید هم بهتر هست بگوییم حتی مدارسی که فضای مسموم دارند هم متعلق به کسانی هست که هیچ تخصصی در ورزش ندارند و چیزی جز یک دلال نیستند.
بهعنوان مثال در یکی از پروندههاي مربوط به متجاوزان،۱۵ نوجوان که رویای فوتبالیست شدن را در سر میپروراندند به یک دلال فوتبالی میلیونها پول دادند تا بازیشان را در تیمهاي مشهور تضمین کند.مرد دلال نیز بعد از گرفتن پول، نوجوانان را از شهرستان به شهر تهران آورد و انها را در یکی از خوابگاههاي این شهر اسکان داد.
هر زمان خانواده نوجوانان با محل اردو تماس گرفته و سراغی از فرزندشان می گرفتند،مرد دلال به انها می گفت که فرزندشان تمرینات سخت را پشت سر می گذراند و نمیتواند با انها صحبت کند.مدتی از اردو گذشت که یکی از والدین برای مشاهده فرزندش به شهر تهران آمد و با بدن زخمی فرزندش روبهرو شد. وقتی علت زخمها را پرسید،
پسر نوجوان دلال راکه سعید نام داشت مقصر عنوان کرد و گفت که او در خوابگاه ما را کتک می زند و مورد آزار و اذیت قرار می دهد. با شکایت پدر نوجوان آزار دیده، پلیس وارد ماجرا شد و فهمید که مرد دلال نوجوانان را مجبور میکند تا کارهاي خلاف اخلاق انجام دهند و از آن ها فیلم میگیرد. این فیلمها را هم بعنوان تهدید پیش خود نگه میدارد تا نوجوانان را وادار به انجام کارهایي کند که می خواهد.
تب خوانندگی
خوانندگی یکی دیگر از ریسمانهایي هست که جوانان برای به دست آوردن شهرت به آن چنگ می زنند.تعداد زیادی از افراد فقط شناخته شدن را میخواهند و برایشان فرقی ندارد که صدای خوبی دارند یا نه. انها در یک اتاق از دیوارهاي شیشهاي خود را حبس کردهاند و فکر میکنند به حرف چند دوست و آشنا می توانند خواننده شوند. همین که دو نفر در رودربایستی از صدایشان تعریف کند اقدام به انتشار مجموعه میکنند.
مثال درمورد تب خوانندگی و پولهایي که در این اساس خرج می شود بسیار چندان هست. یکی از موارد اثبات این مورد هم خوانندههایي میباشند که یکی پس از دیگری به دنیای موسیقی معرفی میشوند، اما نه صدای خوبی دارند و نه طرفدار.
مدل هایي که برای سوءبهره گیری میباشند
یک نوع دیگر از مشهور شدن که این روزها جوانان زیادی را درگیر خود کرده مدل شدن و وعدههاي رنگارنگ از طرف عکاسان و اسپانسرهاي گوناگون هست.شاید بیشتر افراد در شبکههاي اجتماعی با تبلیغات گوناگون برای مدلینگ و مشهور شدن مواجه شده باشند.در این تبلیغات از بانوان و آقایان جوان درخواست می شود
که چند تصویر از خود بفرستند و اگر مورد تائید بود برای جلسات عکاسی به دفاتر مربوط بروند که بیشتر این تبلیغات با هدف اخاذی و سوءاستفاده از افراد هست.در پروندهاي دانشجوی انصرافی با راهاندازی یک سایت اینترنتی برای جذب مدلینگ، دختران جوان را در دام شیطانی خود گرفتار میکرد.ماجرای فعالیتهاي تبهکارانه این جوان از ۹ ماه پیش با شکایت دختری جوان در دستور کار پلیس فتای استان خراسان رضوی قرار گرفت.
شاکی در اظهاراتش گفت: من علاقه داشتم مدل شوم و برای ادامه فعالیتم به خارج از کشور سفر کنم بنابراین سایتهاي اینترنتی را رصد میکردم تا شرکتی را پیدا کنم که در اساس مدل شدن دختران جوان فعالیت داشته باشد. پس از چند ماه با یک سایت اینترنتی آشنا شدم که در آن مطالبی نوشته شده بود
که نشان میداد این شرکت با کشورهای اروپایی در ارتباط هست و میتواند آموزش مدلینگ و مقدمات کار جوانان بعنوان مدل را در کشورهای دیگر فراهم کند. این شرکت ادعا کرده بود حقوق ماهانه مدلها در این کشورها ۲۰۰۰ دلار هست. با سودای این که سه ماهه می توانم به یک مدل تبدیل شوم و با سفر به اروپا به رویاهایم دست یابم،
فریب تبلیغات این شرکت را خوردم و با شماره درج شده در آن سایت تماس گرفتم. پس از گفتوگو با مدیر شرکت، به دفتر او در یکی از محلههاي مشهد رفتم. چند بار دیگر هم به دفتر کار وی رفتم و پس از گفتوگوهای مقدماتی، با وی به توافق رسید.قرار شد ابتدا چند ماه توسط وی آموزش ببینم و بعد او مرا برای کار به خارج از کشور اعزام کند.
در روزهای اولی که به دفتر این مرد میرفتم، او تصویرهاي معمولی از من گرفت و بعد مدعی شد که تصویرها را به شرکتهاي مدلینگ اروپایی ارسال کرده، اما انها این تصویر هاي را نپذیرفتهاند و باید تصویرهایم به گونهاي باشد که بتوانند فیزیک بدنم را مورد بررسی قرار دهند و تصویرهایم شبیه مدلهاي خارجی باشد.
با اعتماد به این مرد و با دقت به علاقهاي که به مدل شدن داشتم، حرفهاي وی را باور کردم و اجازه دادم تصویرهاي دیگری از من بگیرد. یک ماه بعد مدعی شد شرکت مدلینگ که با آن ها ارتباط کاری دارد، تصویرهایم را پسندیده و بزودی مقدمات سفر و کارم را به اروپا فراهم میکند. یک روز مرد جوان با من تماس گرفت
و تهدیدم کرد که مدلینگی درکار نیست و اگر می خواهم او تصویرهاي خصوصیام را در شبکههاي اجتماعی منتشر نکند، باید با او دوستی داشته باشم. او آنقدر مرا تهدید کرد که از ترس منتشر شدن این تصویرها مجبور شدم تن به خواسته شیطانی وی بدهم. او اضافه بر این خواسته شیطانی، از من چند میلیون تومان پول خواست و چند روز فرصت داد
تا پول درخواستیاش را فراهم کنم. از آنجا که نمیتوانستم آن را فراهم کنم، تصمیم گرفتم با حضور در پلیس فتا از وی شکایت کنم. پس از انتشار خبر فعالیت این مجرم اینترنتی در روزنامههاي محلی، سه دختر جوان دیگر هم با حضور در پلیس فتا شکایتهاي مشابهی را مطرح کردند. با تحقیق از آن ها مشخص شد که این افراد نیز در سودای مدلینگ بودهاند
که در دام این مرد گرفتار شدهاند. اوآنها را تهدید کرده اگر با وی دوستی پنهانی نداشته باشند، تصویرهایي راکه از آن ها در اختیار دارد، منتشر می کند.در حالیکه جستوجو برای دستگیری متهم فراری ادامه داشت، با گذشت ۹ ماه از این شکایتها و در حالیکه متهم دفتر شرکت را به مکان دیگری منتقل کرده بود، شناسایی و بازداشت شد.
شیوه سوء بهره گیری با نام مدلینگ
سرهنگ حسن محمدنژاد، رئیس پلیس فتای استان مازندران درمورد شیوههاي مختلفی که برای اخاذی از بانوان جوان وجود دارد، می گوید: روش کار کلاهبرداران اینگونه هست که سودجویان ابتدا برای به دام انداختن طعمههاي خود در سایتهاي اینترنتی به تبلیغ استخدام مدلینگ از بین دختران جوان اقدام کرده
و سپس به انها وعده استخدام در شرکتهاي اروپایی، ویزای اقامت و دستمزد ماهانه چند صد دلار را می دهند. دختران جوان نیز با رویای تبدیل شدن به یک مدل مشهور و سفر به اروپا، فریب این تبلیغات را خورده و با شمارههاي اعلام شده تماس گرفته و با مدیران سایت ارتباط برقرار میکنند.
شیادان از دختران جوان می خواهند برای انجام مراحل استخدام اجازه دهند از انها عکسبرداری کرده و آن را برای شرکتهاي اروپایی ارسال کنند. کلاهبرداران سپس مدعی می شوند شرکتهاي به اصطلاح معتبر اروپایی در اساس مدل و زیبایی، تصویر هاي را نپذیرفته و از آن ها خواستهاند عکس هاي بهگونهاي باشد که انها بتوانند به صورت دقیقتری از انها عکسبرداری کنند.
سرهنگ محمدنژاد میافزاید: پس از تهیه تصویر هاي و تصویرهاي دختران جوان، سودجویان و کلاهبرداران با بیان این موضوع که استخدامی در کار نبوده از طعمههاي خود می خواهند که تن به خواستههاي شیطانی آن ها داده و اگر اینکار را انجام ندهند، اقدام به انتشار عکس هاي خصوصی طعمهها در فضای مجازی و شبکههاي اجتماعی میکنند.
قربانیان برای اینکه حیثیت خود را حفظ کرده و از اقدامات بعدی کلاهبرداران ممانعت بهعمل آورند، تسلیم خواستهها و نیات شیطانی کلاهبرداران می شوند.
چرا دوست دارند چهره شوند؟
شبنم نداف / جامعهشناس
همانطور که همه ي میدانند کلاهبرداری در اساسهاي گوناگون بخصوص با وعده مشهور کردن جوانان بسیار چندان هست.شاید این موضوع بعنوان یک معضل بزرگ شناخته شود، اما معضل مهمتر میتواند عطش جوانان برای شناخته شدن و مشهور شدن باشد.
این طبیعی هست که هر جوانی موفقیت را دوست دارد و میخواهد در اساسهاي گوناگون طلایهدار باشد اما این عطش بیش از حد برای شناخته شدن کمی نگرانکننده هست. در جامعه فعلی کار به جایی رسیده که جوانان حتی سعی نمیکنند مفید باشند و در اساس فعالیت خود متخصص شوند. فقط میخواهند موفقیت را زودتر به دست آورند.
یک جوان که آرزوی بازیگری دارد، یکشبه ره صد ساله را می خواهد طی کند یا یک فوتبالیست قبل از سالها تمرین می خواهد در تیمهاي باشگاهی خوش نام بازی کند.این افراد را نمی توان از نظر شخصیتی در یک گروه قرار داد. شاید افرادی باشند که در دوران کودکی یا نوجوانی دقت دیگران را روی خود نمی دیدند
و از همان دوران تا به حال سعی می کنند با انجام کارهای گوناگون نظر دیگران را جذب کنند. گرچه این دیدگاه، سادهترین دیدگاهی هست که میتوان روی این افراد داشت. شاید هم از شکستهاي گوناگون خسته شده و می خواهند با یک موفقیت ناگهانی، خود را به دیگران اثبات کنند. در هر حال دلایل مختلفی برای این افراد وجود دارد اما مهمتر از دلایل، راهکارهاي حل مشکل هست.
اطرافیان این افراد باید به انها تذکر دهند و اگر واقعا دوستشان دارند نباید با تشویقهاي نابجا آن ها را به سمتی هدایت کنند که به نفعشان نیست.همین مشکلات روانی که افراد را به سمت میل به مشهور شدن سوق میدهد باعث جلب دقت سوءاستفادهکنندگان می شود.افرادی که در هر شرایطی از آب گلآلود ماهی می گیرند،
یقینا از این موقعیت صرف نظر نمیکنند و به افراد سادهدل ضرر می رسانند.کاش قبل از بروز هرگونه مشکل، خود فرد یا اطرافیانش هوشیار باشند و وی را از کاری که می خواهد انجام دهد، منع کنند.
جام جم / غزاله مالکی