مطمئنا از خود گذشتگی در یک ارتباط لازم هست تا تفاهم و آشتی در بین زوج ها اکثر شود اما میزان این از خود گذشتگی باید چقدر باشد؟ تقریباً همه ي ما در اوایل ارتباط خود ما را کاملا وقف عشقمان میکنیم و هیچ چیز دیگری به جز او برایمان مهم نیست. هر کاری برای شاد شدن او میکنیم چون با خوشحالی او خوشحالیم.
تصورمان این هست که با وقف کردن خود ما مسیر را برای یک ارتباط شاد و پایدار هموار میکنیم. عشق کورمان میکند بطوری که حتی قادر نیستیم چیزهایی که جلوی چشممان رخداد میوفتد را ببینیم.تصور میکنیم که همه ي تلاش هایمان را میبیند اما وقتی میبینیم تلاش ها متقابل نیست رنجش میگیریم و حتی نمیتوانیم
علت ناراحتی مان را به زبان بیاوریم به همین علت او متوجه این تغییرات نمیشود. ارتباط برقرار نکردن و تلاش هاي یک طرفه تمام چیزهایی که روزی خیلی خوشگل بودند را از بین میبرد. اینجاست که به این فکر میکنید واقعا از ارتباط چه میخواهید.
شاد کردن همسرتان به قیمت نادیده گرفتن شادی خودتان ارتباط را بدتر میکند.
بعضی افراد ذاتا بخشنده میباشند و به ظاهر در ازای بخششان هیچ انتظاری از طرف مقابل ندارند. اما در واقعیت خواه نا خواه انتظار بوجود میآید.بعضی افراد هم ذاتا گیرنده میباشند. احتمالاً خودشان این را نمیخواهند اما ذاتا بی دقت میباشند. غریزه آدمها به سمت تنبلی گرایش دارد. اگر کسی دائما و بدون هیچ انتظاری مراقبتان باشد و برای شما تلاش کند شما نیز بدون اینکه به جبران تلاش ها فکر کنید عادت میکنید که فقط او باید تلاش کند.
دهنده برای اینکه قلب گیرنده را به دست بیاورد اکثر تلاش میکند به این امید که روزی لطف وی را پاسخگو باشد. در ارتباط قربانی کردن لازم هست اما نه قربانی کردن خواسته ها و اولویت هاي خودتان فقط به دلیل شاد کردن طرف مقابل. اولویت هاي همسرتان بر شما برتری پیدا میکند و اینجاست
که متوجه میشوید شما هیچ حقی در این ارتباط ندارید. حتی درمی یابید علایقی که روزی برایتان خیلی مهم بود را از دست داده اید و دیگر خود حقیقی خودتان نیستید. همان شخصی که در اوایل ارتباط بودید.
عشق یک معادله دو طرفه هست
اگر به ارتباط بعنوان یک معادله نگاه کنید میبینید که در ارتباط دو نفر وجود دارند و اگر دهنده در این ارتباط فقط یک نفر باشد ارتباط یک طرفه ایجاد میشود.
معادله ارتباط یک طرفه به این شکل هست: ۱+۰=۱
۱ دهنده هست و ۰ گیرنده. وقتی دهنده در ازای تلاش هایش هیچ چیزی از گیرنده دریافت نمیکند در معادله تنها میماند.
ارتباط یک طرفه هر دو را خسته و ناامید میکند. گیرنده که عادت کرده بدون هیچ تلاشی دریافت کند حتی نمیتواند تشخیص دهد که چه مسائلی در ارتباط وجود دارد. این عدم تعادل باعث خراب شدن ارتباط میشود.
معادله ارتباط باید به این شکل باشد: ۱+۱=۲
۲ نفر. در یک ارتباط ۲ نفر وجود دارند. در یک ارتباط تندرست تلاش هاي هر دو طرف لازم هست. دو نفر که اضافه بر اینکه چیزهایی میدهند در برابر چیزهایی هم دریافت میکنند. در یک ارتباط تندرست اگر یکی از طرفین اکثر تلاش کند طرف دیگر هم باید در برابر تلاش هایش را اکثر کند. پس معادله میتواند به این شکل هم باشد: ۲+۲=۴ یا ۳+۳=۶ پس تعادل زمانی برقرار هست که هر دو طرف به یک اندازه تلاش کنند.
ایجاد یک ارتباط برابر
خواسته ها و نیازهای شما به اندازه خواسته ها و نیازهای همسرتان مهم میباشند. پس درمورد انتظاراتتان صحبت کنید تا ارتباط محکم تری بسازید. وقتی درک کنید که هر دو سزاوار عشق احترام برابر هستید ارتباط بهتر و تندرست تری خواهید داشت.
وقتی پیش خودتان تعیین کردید که در برابر تلاش هایتان چه چیزی میخواهید آن را در آرامش با همسرتان در بین بگذارید. وی را به بازخورد تشویق کنید و درمورد انتظاراتی که دارید و ندارید بگویید و در برابر از او هم بخواهید که انتظاراتش را به شما بگوید.
ارتباط به معنای از خودگذشتگی نیست بلکه به معنای مصالحه و سازش هست با کمی از خودگذشتگی که برای هر دو طرف لازم هست. تنها در این صورت هست که میتوانید تعادل را در ارتباط بوجود بیاورید.
همانگونه که دوست دارید همسرتان را شاد کنید باید خوشحالی خودتان هم در اولویت و مهم باشد. اگر دائم تلاش کنید و در برابر هیچ چیزی دریافت نکنید در نهایت خسته و ناامید میشوید.
صحبت در ارتباط بسیار مهم هست. همه ي وقت درمورد انتظاراتتان با هم صحبت کنید چون بعد از به هم ریختن ارتباط از ناگفته هایي که باید میگفتید پشیمان میشوید. هیچگاه از بیان کردن نگرانی هایتان نترسید. در این صورت هیچگاه ارتباط سالمی نخواهید داشت.