پارس ناز پورتال

رعایت ادب و احترام متقابل در تلگرام

رعایت ادب و احترام متقابل در تلگرام

رعایت ادب و احترام متقابل در تلگرام 

ادب و احترام امری ضروری در تلگرام و دیگر شبکه های اجتماعی هستند که متاسفانه در میان مردم ایرانی این فرهنگ هنوز جا نیفتاده است. با هیجان خاصی از روی مبل بلند شد، آیپدش را از روی میزعسلی رو به رو برداشت، پشت و رویش را نشان داد و گفت: «من با آیپد کار می کنم. جلدش را ببین. پاره و پوره شده اما من کیف می کنم این را می بینم.

 

مال بچه ها همه نو است اما مال من مثل مفاتیح الجنان های قدیمی شده اس بس کار کرده». نگاهم از آیپد کهنه به قاب بالای سرش افتاد؛ لوگوی قاب شده روزنامه جامعه روی دیوار بود. رودرروی حمیدرضا جلایی پور نشسته بودم، یک منتقد تلگرام رودرروی یک مدافع تلگرام. به تصویر بالای سرش اشاره کرد و گفت: «همان قدر که آن زمان ها از انتشار روزنامه جامعه خوشحال بودم

 

و انرژی می گرفتم حالا از کشف تلگرام خوشحالم». خوشحالی از شهور پدیده تلگرام را از بعد از آخرین انتخابات مجلس، یعنی اسفندماه سال گذشته، در صحبت های رودررو با حمیدرضا جلایی پور دیده بودم. بعد هم که کانال تلگرام خودش را راه انداخت برای انتشار نوشته هایش.

رعایت ادب و احترام متقابل در تلگرام

مدیرمسئول روزنامه جامعه، همان اولین روزنامه جامعه مدنی ایران، حالا مدتی است که پیشتاز تبلیغ تلگرام و اثرگذاری اش در عرصه عمومی شده. کانال داشتنش و قوی بودن نگاه جامعه شناسی در تحلیل ها و تشویق هایش بهانه ای شد تا برای صحبت درباره تلگرام به دیدنش بروم. به خانه اش رفتم، به جایی که آیپدش را، که ابزار کارش در تلگرام است، آن جا استفاده می کند. پرسیدم:

 

«چه لزومی و چه حسی بود که فکر کردید شما باید یک کانال تلگرامی هم داشته باشید؟»

 

برای بودنش در تلگرام به قول خودش «دلایل بنیادی» آورد. گفت: «در جریان اصلی جامعه شناسی دو نحله حضور دارند. یکی جامعه شناسی دور کیمی که تحلیلی – تبیینی است یا دست کم جامعه شناسی اثبات گرا. یکی هم جامعه شناسی پسااثباتی است. خودم در کلاس ها جامعه شناسی دورکیمی را تشویق می کنم.

 

این که ابتدا طرح بحث کنید و با نظریه تحلیل کنید و خیلی روشمند از آن دفاع کنید. ولی از سال ۱۳۷۵ به بعد کمی از این زاویه دید فاصله گرفتم و طرفدار دیدگاه آبرام شولسکی شدم. شولسکی می گوید حرف دورکیم این است که راجع به پدیده های اجتماعی عوامانه حرف نزنید و متخصصانه حرف بزنید اما حرف متخصصانه شما باید

 

به درد مردم بخورد و روشنگری کند. شولسکی می گوید عینیت بحث های علوم اجتماعی، برخلاف عینیت فیزیکی، اثباتی است؛ یعنی وقتی یک سنخ می سازی، باید آن را در معرض داوری عمومی قرار دهی تا اگر واکنش نشان ندادند مشخص شود که در بحث تو کفایت تجربی وجود دارد.

 

لذا وقتی تحلیلی راجع به مردم می دهید، مردم نباید واکنش نشان دهند باید همراهی کنند. به عبارت دیگر، برای گفتن حرف عالمانه به مردم محتاج هستیم. بعدها این نظر شولسکی را مایکل بوروی به عنوان جامعه شناسی مردم مدار تئوریزه کرد. راستش من هم وقتی از انگلستان به ایران برگشتم اصلا دلم نمی خواست از آن کارهای

 

پاستوریزه دانشگاهی بکنم. روزنامه جامعه را هم با همین هدف بود که راه انداختیم. حرف ها را می زدیم تا ببینیم چه کسی فحش مان می دهد و چه کسی نمی دهد. ولی خب ادامه پیدا نکرد و روزنامه را از ما گرفتند.» صحبتش به این جا که رسید، از او پرسیدم:

 

الان تلگرام برای شما جایگزین روزنامه شده؟ آن هم روزنامه جامعه؟

 

مدتی است متوجه شده ام با عجب چیزی طرف ایم. تلگرام جایی است که تو ساعت دوازده شب می توانی فکر و ایده ات را با دیگران در میان بگذاری. ما قبلا یا باید مقاله می نوشتیم و منتشر می کردیم، یا برای ایجاد یک توفان فکری، جلسه می گذاشتیم و یا فوقش بعضی از کلاس های فوق لیسانس و دکترا را به محلی

 

برای توفان فکری تبدیل کنیم. همین! ولی حالا در تلگرام شما بیست و چهار ساعته، فارغ از جغرافیا، می توانی یک مسئله را به بحث بگذاری و توفان فکری درست کنی. یکی در ژاپن نشسته، یکی در اردبیل، یکی در اصفهان و … تجربه بحث در تلگرام برای من خیلی جالب است. شما بحث را وسط می گذاری و بازخوردش را هم همان جا می گیری.

 

تلگرام جایی است که هم می توان در آن جا یاد بگیری و هم یاد بدهی. ولی کارکرد یاد گرفتن در داخل تلگرام برای من خیلی مهم تراست. من ایده هایی را که در ذهن دارم اول در گروه ها می گذارم تا ببینم درباره اش چه بحث هایی می شود.

 

کانال تلگرام حمیدرضا جلایی پور روزی که من با او گفت گو می کردم ۳۴۰۰ عضو داشت. یک جورهایی از این تعداد دنبال کنده راضی هم بود وقتی که می گفت: «تعداد اعضای کانال من زیاد نیست ولی به قول علما کِیفی است نه کیفی. من از بازخوردها می فهمم که مطالب کانال من کِیفی دنبال می شود. از فلان استاد دانشگاه در کانادا

 

بازخورد دارم تا فلان آدم ساده ای که از دوره اصلاحات که دانشجو بوده خاطره دارد.» بعد هم در اثبات کیفی بودن کانالش یک مثال روز آورد و گفت: «همین دیروز یک اتفاق جالب افتاد. یکی از تازه استادشده های جامعه شناسی که انگار تواضع معرفتی را کنار گذاشته، یک چارچوب تحلیلی برای خودش درست کرده که می شود اسمش

 

را گذاشت چارچوب تحلیلی چهارم. راستش در جامعه شناسی تاریخی ایران سه چارچوب تحلیلی داریم. من روی جامعه شناسی تاریخی ایران کار نمی کنم اما به هر حال علاقه دارم و دنبال می کنم که همایون کاتوزیان چه می گوید و احمد اشرف چه حرفی دارد و آبراهامیان دیدگاهش چیست.

 

دو سه گروه مختلف تلگرامی از جامعه شناسان هم وجود دارد که او در آن گروه ها گرد و خاک کرده و با چارچوب خودش که می گوید بلومبری است و از دکترتنهایی گرفته، بقیه را شسته و کنار گذاشته. خیلی به فشار آمد که او همین طور بدون تحلیل اشرف و کاتوزیان را با یک چرخش قلم کنار می گذاشت. زمینه بحث فراهم شد که من هم حرفم را بزنم. من می خواستم به او بگویم تو آبروی دکترتنهایی را هم برده ای و اصلا بحث هایش را نفهمیده ای.

 

مارکس و وبر و … هم در نظریه کلان شان گزینشی و تقلیل گرا هستند. معرفت ما در جامعه شناسی که قرار نیست همه چیز را بقاپد. حتی نظریه کلانش هم روی یک روند تکیه می کند. لذا حرف گنده نزن.» همین جا بهانه خوبی بود تا انتقام از تلگرام را آغاز کنم. گفتم:

 

از همین جا می شود وارد نقد فضای تلگرام شد که اصلی ترین نقد هم همین است که فرصت های برابر برای آدم های غیربرابر ایجاد می کند؟

 

آها! آره همین است که شما می گویی.

 

روزنامه ها و مجلات دروازه بانی دارند اما در فضای تلگرام دیگر آن دروازه بانی وجود ندارد و خوب و بد اصلا مشخص نیست. فرصت ها به شیوه کاذبی برابر شده اند. اصلا چرا دکترجلایی پور باید برای جواب دادن به برخی متن های نه چندان با اهمیت وقت بگذارد؟ وقتی شما وارد این بازی می شوید، داستان تازه شروع می شود. این ایراد نیست؟

 

آره! من هم قبول دارم. اما اول اجازه دهید خوبی های تلگرام را بگویم و بعد وارد عیب هایش شوم. از خوبی هایش یکی این است که یک رسانه دوطرفه است. زمان و مکان را هم در می نوردد. لذا از این نظر خیلی پویاست. از همین جا اتفاقات ایرادش هم معلوم می شود که خیلی انرژی بر است. لذا باید از یک جایی به بعد برنامه ریزی کنید

 

که در کدام گروه های تلگرامی می خواهید باشید در کدام گروه ها نباید باشید. من یواش یواش دارم به یک برنامه ریزی می رسم. مدتی است که دیگر خیلی از گروه های تلگرامی را نمی روم. دوستان ناراحت هم می شوند اما چاره ای نیست. مثلا یکی از دوستان می گفت بیا عضو گروه تلگرامی بچه های وزارت خارجه بشو که گفت اصلا وقت ندارم. لذا این جا جایی است که رودربایستی نباید بکنیف چون اگر بروی توی گروه، کار وقتت ساخته است.

 

حمیدرضا جلایی پور خوبی ها و بدی های تلگرام را با هم می گفت. کنار هر امتیاز مثبت یک امتیاز منفی هم می گذاشت ام ادر لحن و بیانش امتیاز منفی را عقب می راند و امتیاز مثبت را برجسته می کرد. بعد هم مواجهه امروز ما با تلگرام را تحلیل جامعه شناسی کرد تا بگوید که برخی ایرادها و آسیب ها طبیعی است.

 

گفت: «معتقدم که ما الان در استفاده از تلگرام در مرحله گذار هستیم. تلگرام هنوز جای خودش را در زندگی روزمره ما پیدا نکرده. الان نحوه برخورد ما با تلفن معلوم است که چیست و چه می خواهیم. من یادم هست زمانی که تلفن تازه به خانه ها آمده بود، یک جور تفریح بود. حتی اول ها که استفاده از موبایل داشت همه گیر می شد،

 

خاله من زنگ می زد به من که حمید! یک زنگ به من بزن معلوم شود که موبایل دارم. این تجربه را همه مان به شکلی داریم. ولی الان کسی نمی گوید یک زنگ به من بزن تا معلود موبایل دارم. تلگرام هم همین طور است. هنوز ما ادب تلگرام را بلد نیستیم. ولی همین قدر فهمیده ایم که چیز خیلی پویایی است.»

 

منظورتان از این پویایی تلگرام که روی آن تأکید می کنید، چیست؟

 

راستش یک ویژگی مثبت و پویای تلگرام برای ما که کار سیاسی می کنیم این است که محدودیت ارتباط را از بین می برد و می توانیم با هم بحث کنیم و ارتباط داشته باشیم. کارهای تشکیلاتی یعنی کارهای ارتباطی و حالا تلگرام این را انجام می دهد. من مسئول کمیسیون اجتماعی حزب اتحاد هستم. ما فقط دو هفته یک بار

 

دور هم جمع می شویم و بقه اش را در طول دو هفته توی گروه تلگرامی مان بحث می کنیم. موضوعات را در گروه طرح می کنیم و نظر اعضا را می خواهیم. بعد از دو هفته که دور هم می نشینیم برای این است که فقط همدیگر را ببینیم، چون کارها و مصوبات و بحث ها را در تلگرام انجام داده ایم. ویژگی مثبت دیگر تلگرام این است

 

که شما اگر بخواهید در بحث متمرکز شرکت کنید باید خیلی وقت بگذارید. ولی در تلگرام امتحان می کنید و اتود می زنید. مثلا ابتدا در یک گروه چهل نفره طرح بحث می کنید همین که مثلا پنج نفر هم مشارکت کنند کافی است برای رفت و آمد یک بحث. من بحث را وقتی که در این گروه های کوچک تر دم کشید برای اندیشه پویا می نویسم.

 

قبلا انرژی زیادی برای دم کشیدن بحث می گذاشتم، باید جلسه می گذاشتم و با تعداد زیادی حرف می زدم که وقت زیادی هم می گرفت. اما با تلگرام شما می توانید در وقت و هزینه ها صرفه جویی کنید. چای و قند هم دیگر لازم ندارد. کسی که سر ذوق هست حرف می زند. چربی و استخوان اضافه هم ندارد، چون همه حرف می زنند چه مخالف و چه موافق. حیای رو در ررو بودن این جا وجود ندارد.

رعایت ادب و احترام متقابل در تلگرام

احساس نمی کنید که یک بخشی از مخاطب های تلگرام آدم های بیکار و بدون برنامه هستند؟

 

آره! من هم متوجه شدم یک سری افراد هستند که اصلا کار ندارند. بعضی بازنشست هستند یا بیکار هستند. آن جاها دیگر باید خودت را مدیریت کنی. مثلا من اصلا وارد مواجهه با چنین آدم هایی نمی شوم. آن ها وقت دارند و می آیند با تو شاخ می شوند و تو هم اگر بخواهی شاخ بشوی وقت می خواهد. لذا معذرت خواهی می کنم و وارد بحث نمی شوم. کسانی هم هستند که عادت کرده اند دو کلمه سطحی بنویسند و رد شوند.

 

از بدی های تلگرام که می گفتم، جلایی پور تند و سریع به آن پاسخ می داد تا رد شود و فرصت دستش بیاید برای گفتن از خوبی های تلگرام مثل این که گفت: «تلگرام وسیله ارتباط و اطلاع رسانی است. من قبلا مجلات مختلف را نگاه می کردم تا بفهمم چه کتاب های تازه ای منتشر شده. خیلی هم راحت نبود

 

و باید کلی مجله می دیدم اما همیشه هم از کتاب های تازه مطلع بودم. اتفاقا با محمدرضا پسرم شرط بندی داشتم که اگر بتوانی یک کتاب تازه به من بگویی که من قبل از تو مطلع نشده باشم، معلوم است که خیلی کار می کنی. هیچ وقت هم نتوانست یک کتاب بگوید. ولی الان به واسطه تلگرام در همین حوزه جامعه شناسی می فهمم چه خبر است. از تحولات و تازه منتشر شده ها باخبر می شوم. از شیراز و مشهد و اصفهان خبردار می شوم. این را دست کم نگیرید.»

 

یک کانال خوب برای اطلاع از کتاب های تازه منتشر شده در تلگرام به حمیدرضا جلایی پور معرفی کردم. کانال را نمی شناخت و خواست که حتما لینکش را برایش بفرستم و گفت « به خاطر همین ویژگی هاست که ارزش دارد آدم برای تلگرام وقت بگذارد و گرنه که باور کنید گردن درد گرفته ام. تلگرام آرتروز را زودتر می آورد.

 

مثلا مصطفی تاج زاده آیپدش را رو به روی صورتش جاسازی کرده که مجبور نباشد آن را دستش بگیرد و گردنش درد بگیرد.» مطمئن نبودم اما حدس می زدم که تلگرام پایش به کلاس های درس حمیدرضا جلایی پور هم باز شده باشد. از خودش که پرسیدم، گفت: «دو ترم است که کلاس داری من هم به واسطه تلگرام ارتقا پیدا کرده.

 

از طریق تلگرام با همه دانشجویان می توانید ارتباط برقرار کنید. در فوق لیسانس و دکترا برای هر کلاسی یک گروه تلگرامی درست می کنیم. دانشجویان هم حضور پیدا می کنند و مشارکت دارند و کلی بحث می شود به خصوص در معرفی منابع و صحبت بیشتر روی مقالات. نتیجه اش خوب بوده تا حالا»

 

وقتش بود که بپرسم چقدر زمان در تلگرام می گذارند و چه گروه ها و کانال هایی را می بینند. پرسیدم و گفت که بیشترین زمان را کانال خودش از او می گیرد: «مثلا برای همین مقاله ای که دیشب روی کانالم گذاشتم تا الان بیست تا کامنت جدی آمده است. این جاست که می فهمم بحث طرح شده را باید جدی گرفت.

 

آدم های مختلف که نظر می دهند آدم تشویق می شود. کامنت ها را هم آخر شب قبل از خواب می بینم. چون خواندن بازتاب ها آدم را زیاد خسته نمی کند. متنوع هم هست.»

 

به جز کانال خودتان در چه گروه هایی مشارکت دارید و بحث می کنید؟

 

اولین آن ها یک گروه هست به نام «روایت اتحاد» که بچه های حزب اتحاد در سراسر کشور در آن عضو هستند. این گروه عالی است. من قبلا وقتی که شهرستان می رفتم با بچه ها آشنا می شدم. الان از طریق این گروه همه را می شناسم و می دانم که در شهرها چه خبر است. به نظر من این دور هم بودن خیلی همبستگی را بالا می برد. باعث شده اختلاف ها کمتر شود. همه از هم خبر دارند و از موضوعات مطلع اند. من الان سه ماه هست –

 

حالا شما به کسی نگو – که تقریبا روزنامه ها را نمی بینم. حساب کردم که اگر همین گروه «روایت اتحاد» را ببینم دیگر لازم نیست روزنامه بخوانم. همه خبرهای مهمی را که من به آن ها علاقه دارم در این گروه می گذارند. خواندن روزنامه برای من همیشه مهم بود. اما الان محاسبه کردم و دیدم که بخوانم و نخوانم هیچ فرقی ندارد.

 

یکی از خوبی های همین گروه اتحاد این است که خبرها سریع آن جا گذاشته می شود. تعداد اعضا هم زیاد هست و هیچ خبری جا نمی افتد. تحلیل هم که زیاد است و اصلا باید مدیریت کنی و یاد بگیری که چی را بخوانی و چی را نخوانی. گروه «انجمن جامعه شناسی» هم خوب است و من در آن فعال هستم.

 

من عضو هیئت مدیره انجمن جامعه شناسی هستم و در این گروه در برابر حرف های پست مدرن ها و مطالعات فرهنگی ها که مرگ جامعه شناسی را طرح می کنند از جامعه شناسی دفاع می کنم. اتفاقا این گروه در تلگرام وسیله خوبی برای دفاع از جامعه شناسی است.

 

در این گروه هایی که نام می برید مشارکت جدی دارید یا فقط خواننده و دنبال کننده بحث ها هستید؟

 

نه! مشارکت می کنم. در یگ گروه نواندیشی دینی هم حضور دارم به نام «تالارالغدیر». آن جا بیشتر دوستان ملی – مذهبی هستند که رادیکال تر هم هستند. برای من بحث هایی که آن جا در می گیرد جالب است. گاهی هم دعوا می شود. آن چه در کانالم نوشتم درباره دفاع از ایران نتیجه بحثی بود که آن جا در گرفته بود.

 

خودم خوشم آمد. بعد از نامه ای که سی نفر به ترامپ نوشته بودند و توصیه به تحریم ایران کرده بودند، من آن جا نوشتم که این تقاضا خائنانه است. دعوا شد و من را چسباندند به حکومت. من هم گفتم چرا این را می گویید، اصلا اگر در این حکومت جنگ راه بیفتد من دفاع می کنم. چند بار آمد و رفت، و نزدیک دو ماه طول کشید

 

تا آن جمله دو سه خطی که در کانال نوشتم درآمد. کانال من آن زمان ۲۷۰۰-۲۸۰۰ عضو داشت. اما این جمله که نوشتم «اگر کشور ایران و جان و امنیت ایرانیان به خطر بیفتد، به عنوان تنها مردی که از یک خانواده شهید باقی مانده زیر فرماندهی آیت ا… خامنه ای به جبهه می روم»، پانصد هزار تا چرخید. سیصت کامنت از بسیجی ها گرفتم که برای خودم خیلی جالب بود. سه چهارم خوششان آمده بود و یک چهارم هم ناراحت بودند که چرا ماها این حرف ها را زده ایم.

 

متوسط زمانی که روزانه برای تلگرام وقت می گذارید چقدر است؟

 

به طور متوسط روزی یک ساعت وقت می گذارم. اما اگر در چارچوب کارها و طرح هایم پیش بیاید هفت – هشت ساعت وقت می گذارم تا بنویسم. قبلا هم روزی نیم ساعت روزنامه می خواندم که حالا دیگر نمی خوانم.

 

حضور و فعالیت در تلگرام جایگزین زمان کتابخوانی شما نشده است؟

 

یک ماه می شود که برنامه ریزی کردم از مطالعاتم عقب نیفتم. مجله خودتان را همین کنار میز ببین. من لابه لای صفحاتی که باید بخوانم کاغذ گذاشته ام که بعدا بخوانم ولی یک باره دو شماره مجله شما منتشر می شود و من هنوز عقبم. یا کتاب هایی هست که گذاشتم آن بالا که بخوانم و هنوز نخوانده ام. لذا نیاز دارم که زمان را مدیریت کنم. یکی از آفت های تلگرام همین قاتل وقت بودن است. جالب است که تا در تلگرام هستی اصلا گذشت زمان را نمی فهمی.

 

این که شما دایم با آدم هایی در اطراف تان مواجه باشید که وقت و بی وقت سرشان توی گوشی موبایل باشد آزاردهنده نیست؟

 

چرا این را می گویی! همه توی ایران سرشان توی گوشی است. داخل تاکسی که می نشینی همه سرشان توی گوشی است. درباره خوب و یا بد بودن این مسئله باید مطالعه کرد. قبول دارم که تلگرام شاید به هرج و مرج بکشد اما جامعه را دارد قوی می کند. مهم هم نیست که مردم چه می خوانند. مهم دیده شدن آن هاست.

 

فامیل های من در همین گروه های تلگرامی پیشنهاد می فرستند که مثلا این را به آقای روحانی بگو. حس می کنند دیده نشده اند و حالا یک نظری دارند و می خواهند طرح کنند، شاید به گوش کسی برسد.

 

به هر حال تلگرام وقت مفید خیلی ها را برای کار جدی گرفته است؟

 

قبول دارم. بعضی از رفقای ما اصلا نمی آیند تلگرام و می گویند وقت مان هدر می رود.

 

همین که شما می گویید روزنامه را دیگر باز نمی کنید، معنی اش این است که دارید کمک می کنید تا مرجعیت رسانه مکتوب از بین برود؟

 

من اگر الان روزنامه داشتم حتما مطالعه می کردم تا بفهمم روزنامه های معتبر دنیا در عصر زندگی آنلاین چه کارمی کنند و چطور خودشان را با فضای آنلاین هماهنگ کرده اند. در ایران این کار انجام نشده. من فکر می کنم شماها باید برای چیزی که تولید می کنید مصرف آنلاین هم تعریف کنید.

رعایت ادب و احترام متقابل در تلگرام

آن جا سایت های روزنامه ها و رسانه ها رایگان نیستند اما ما این جا ابزار رایگانی به نام تلگرام داریم که پر است از اخبار راست و دروغ که در دسترس است و مرجعیت رسانه را بی معنی کرده است؟

 

به هر حال باید ببینیم آن ها چه کار کرده اند. الان حتی اگهی ها و نیازمندی های روزنامه همشهری که نقطه قوت آن روزنامه بود با وجود برخی سایت ها و اپلیکیشن هایی مثل «دیوار» تضعیف شده است. همشهری را پانصد هزار نفر می خریدند فقط برای آگهی هایش. اما الان زمانه زندگی آنلاین است.

 

حالا خرید از دیجی کالا و سوار اسنپ شدن جا افتاده است. استفاده از فضای آنلاین یک حرکت اقتصادی کاملا غیررانتی است. این جا یک سری عرضه دارند و پول در می آورند. ریحان را دیده ای؟ یک اپلیکیشن است که رستوران و غذای موردنظر را به تو معرفی می کند. شما رسانه های حرفه ای هم باید خودتان را یک جوری با این سیستم جدید تعریف کنید. مشکل شماها این است که برنامه مهندسی دیجیتالش را ندارید.

 

مقاله از فوکویاما در همین شماره اندیشه پویا داریم که نشان می دهد این رسانه های جدید چگونه می تواند ما را به سمت یک پرتگاه ببرند. این که دولت های اقتدارگرایی مثل روسیه، متخصص روبات شبکه ها در دنیا شده اند و جریان آزاد اطلاعات، دیگر یک توهم است. این که اگر زمانی رسانه های جدید به فروریختن دیوار برلین و سقوط بلوک شرق کمک کردند،

 

امروز نبض این رسانه های جدید دست کسانی مثل پوتین است که با تکثیر اخبار دروغ به انتخاب دونالد ترامپ در آمریکا کمک می کنند.هیچ چیز بعید نیست. هنوز دنیای دیجیتال جامعه شناسی نشده است. من نمی دانم جامعه ایران به کدام سمت دارد می رود. کسی هم روی این موضوعات کار نکرده.

 

روزنامه منتشر کردن و نشریه در آوردن، یعنی گسترش فضای آزاد به صورت رسمی. اما شما این پیشروی در فضای واقعی را رها کرده اید و کوچ کرده اید به فضای مجازی. سیاست مجازی، راه حل است؟

 

ما الان یک روزنامه بزنیم اما اگر نتوانیم مثل تلگرام جلو بیاییم چه کسی می خرد؟ ما در حزب اتحاد برای داشتن روزنامه مشکل پول داریم. تلگرام هم که مفت و سیال است. همه کله شان در تلگرام است. هر پیامی را به فاصله پنج دقیقه همه می بینند.

 

این را می گوید و اضافه می کند که «فقط انگار شما هستید که باید اس ام اس بزنم که تلگرام تان را هم نگاه کنید» و می خندد. با همین جمله جلایی پور تفاوت نگاهمان هم به تلگرام مشخص می شد؛ تفاوت منی که برای عقب نماندن از قافله، عضو تلگرام هستم و او به عنوان جامعه شناس و استاد دانشگاهی

 

که تلگرام را یک وسیله و ابزار مهم در زندگی اجتماعی مردم می بیند. به او گفتم که تلگرام نویسی حتی روی شیوه نوشتن مقالاتش برای مجلات هم تأثیر گذاشته. گفتم که مختصر و بند بند مطلب می نویسد در حالی که خیلی وقت ها آن چه می نویسد به توضیح و تفسیر بیشتر نیاز دارد.

 

قبول کرد اما نه به عنوان یکی از ایرادهای تلگرام. گفت: «آره، آره! سریع نویس شدم. خیلی هم بچه ها انتقاد می کنند و می گویند در سبک قدیمت کار کن ولی خب فعلا این طور است دیگر». به آیپدش که توس دستش بود اشاره کردم و پرسیدم که مطالب طولانی تر را هم با آیپد تایپ می کنید یا روی لپ تاپ تایپ می کنید و بعد می گذارید روی تلگرام؟ گفت که «انگشت به انگشت روی آیپد تایپ می کنم. قبلا علاقه ام نوشتن و ویرایش کردن

 

روی کاغذ بود و دست نویسم را می دادم بچه ها برایم تایپ کنند. حالا خودم با همین آیپد می زنم. ولی مدام انگشتم درد می کند.» و انگشت سبابه دست راستش را بالا گرفت.