بعضی از افراد فکر میکنند زن و شوهر بودن یعنی سرک کشیدن به همه ي جوانب زندگی همدیگر، بدون وجود حریم خصوصی! اما این فکر نادرست هست. اعتماد، فرآیندی هست که در طول ارتباط مشترک به وجود میآید
چگونه باید حریم خصوصی را شناخت؟
مرزها ایجاد شدنی هست و فقط والدین آگاه و هوشیار میتوانند در سنین کودکی به درستی این مرزها را به کودک خود بشناسانند. فراموش نکنید که همه ي وقت مهربانترین مادران، خودخواه ترین فرزندان را تربیت میکنند، آموزش این حریمها به کودک و تبعیت او به کمی سر سختی و قاطعیت نیاز دارد و کودک باید اصول تربیتی در این مرحله را پشت سر بگذارد. او باید بداند که نمیتواند به بعضی مکانها وارد شود.
باید از یکسری از خواستههاي غیر منطقی خود چشم پوشی کند و نباید به بعضی از جاها که دوست دارد سرک بکشد. چنین کودکی در بزرگسالی، فردی میشود که حریم همسر خود را محترم میشمارد و برای زندگی مشترک خود و دو خانواده هم مرز قایل هست.
اعتماد
اعتماد پدیدهاي هست که یک شبه اتفاق نمی افتد، اعتماد، فرآیندی هست که در طول ارتباط مشترک به وجود میآید. در واقع هرچه سرمایه گذاری عاطفی زوج با رفتارهای مثبت اکثر باشد، اعتماد زودتر و بهتر شکل میگیرد. هریک رفتار منفی 5 رفتار مثبت زن یا مرد را مخدوش میکند.
انعطاف پذیری
وقتی از مرز صحبت میکنیم، منظورمان خط کشی بین افراد نیست بلکه حفظ حریمها باید به نحوی انعطاف داشته باشد تا بتواند در صورت لزوم به مسائل ورود پیدا کند. سه مدل مرز در یک ارتباط مشترک وجود دارد، تصور کنید در یک جاده تازه ساخته شده خط کشی وجود نداشته باشد، راننده چنین جادهاي حریمی برای جاده قائل نیست و به دشواری میراند.
گاهی در جاده فقط خط ممتد کشیده شده و اینجاست که فرد با حریمهاي غیر قابل انعطاف روبروست. گاهی جاده دارای خطوط منقطع هست و راننده اجازه دارد که گاهی در طرف دیگر جاده رانندگی کند، این مرزها در هر ارتباطاي وجود دارد.
فواید رعایت حریم خصوصی در همسران
انسانی که به حریم خصوصی اش احترام گذاشته میشود، عزت نفس و اعتماد به نفس کافی برای زندگی دارد.داشتن حریم خصوصی به انسان انگیزه پیشرفت در زندگی و مقابله با مشکلات آن را میدهد.انسان در حریم خصوصی اش به خودش اهمیت میدهد و با خودش میاندیشد این فرصتی هست که با خود روبرو شود و رفتار و اعمال خود را مورد قضاوت قرار دهد و به اصلاح آن ها بپردازد.
انسان در خلوت خود بدون ریا و تظاهر و بدون اثر گرفتن از هیچ چیز و هیچ کس به تفکر میپردازد و نتایج بهتر و دقیق تری خواهد گرفت.کسی که حریم خصوصی اش را محترم بشمارد به حریم خصوصی دیگران نیز احترام خواهد گذاشت و همین به ایجاد ارتباطش با دیگران و بخصوص همسرش تاثیر مثبت دارد.
شناخت روحیات و خواستههاي همسر، درک دنیای او و آگاهی از تفاوتهاي جنسیتی و احترام به آن ها یکی از مولفههاي اساسی در حفظ حریم خصوصی زوجین هست.
دقت دقت: آزادی قربانی ازدواج
زمانیکه فرد لباسهایش را میپوشد و آماده برای بیرون رفتن از منزل میشود، همسرش سریع واکنش نشان میدهد و میگوید «کجا؟ تو دیگر همسر داری و اگر جایی میخواهی بروی، باید با هم برویم» یکی از مشکلاتی که بعد از ازدواج در زندگی زناشویی مطرح هست «محدود کردن آزادیهاي فردی» طرفین هست.در این موارد افراد، نخستین واکنشی راکه نسبت به این محدودیت از خود نشان میدهند «مقاومت» هست.
در ابتدا زوجین این رفتار را میپذیرند و برای همدیگر گذشت میکنند، اما با مرور زمان مقاومت را شروع کرده و میگویند: «ما هم میخواهیم زندگی شخصی خود و آزادی فردی داشته باشیم».زمانیکه زوجین در زندگی مشترک خود مقاومت میکنند، باعث میشود که به تدریج در دید زن و شوهر یک سابقه اي ایجاد شود که در کجا همدیگر را آزاد و در کجا با هم به تفریح بپردازند. در نتیجه این رفتار باعث کلنجار و یا کَل کَل بین زوجین میشود.
مسئله اصلی اینست که طرفین باید به یکدیگر اعتماد داشته و همدیگر را در این که «رشد شخصی» داشته باشند یاری کنند.ازدواج پیوند بین دو نفر هست، اما دو نفر مستقل، قرار نیست درهمه چیزها به همدیگر وابسته و محدود باشد. در آن گونه مسائل خیلی خوبست که همسران در اساس تفریح، با هم «علایق مشترک» داشته باشند.
اما اگر علایقشان با هم نخواند و مشترک نباشد، مثلاُ اگر یکی از زوجین دوست نداشت به کوه برود خواه ناخواه زندگی خوبی نخواهند داشت.در این مواقع یک نفر باید ایثار کرده وقربانی علایق شخص مقابل شده و از خواسته و امیال خود بگذرد تا طرف مقابل خود را راضی نگه دارد.
اینگونه رفتار کردن در دراز مدت مشکل ساز شده و فرد احساس میکند که در زندگی مشترک به رشد شخصی خود نرسیده و به خود نپرداخته هست. در تعداد زیادی از زوجهاي جوان دیده شده که پس از چندین سال زندگی مشترک، خسته میشوند و میگویند: ما دوست داشتیم سر کار رفته یا کارهای هنری و نقاشی بكنیم،
حتی میخواستیم ادامه تحصیل داشته باشیم، اما فقط به صرف ازدواج نتوانستیم به هدفمان برسیم. و اگر در زندگی شخصی راضی نباشد مسلماُ از زندگی زناشویی هم لذتی نمیبرد.برای این که این اتفاق پیش نیاید، زن و شوهر باید با یکدیگر « مذاکره » کرده و به « توافق » رسیده و همدیگر را بپذیرند. مثلاُ بگویید درست هست
که در زیر یک سقف زندگی میکنیم و زندگی مشترک خوبی هم داریم، ولی زندگی مفید این هست که سعی کنیم همدیگر را تشویق کرده و کمک کنیم که به علایق شخصی و آزادیهاي فردی خود بپردازیم. از طریق مذاکره و مهارتهای ارتباطی میتوانند با همدیگر گفتگو کنند و به تفاهم برسند.