انسان ها با فردیت خود نشان می دهند که می توانند در زندگی کنار هم زندگی کرده و هرکدام به نحوی همدیگر را کامل کنند. ضربالمثلها در فرهنگ ما از جایگاه ویژهای برخوردارند. برخی از این ضربالمثلها بسیار راهگشا و برخی دیگر به شدت مخرب هستند. مثلاً ضربالمثل «خواهی نشوی رسوا،
همرنگ جماعت شو» یکی از مخربترین ضربالمثلهای فرهنگ ماست که در آن انسانها به «غیر اصیل بودن» دعوت میشوند، به زندگی به گونهای که دیگران دوست دارند. درباره رابطه زناشویی و زندگی مشترک هم ضربالمثلهای مخربی وجود دارند که باید خودمان را از دست آنها خلاص کنیم.
ما یک روح هستیم در دو بدن
این ضربالمثل اشاره به وضعیتی دارد که در آن طرفین یکدیگر را آنقدر نزدیک بههم و وابسته بههم فرض میکنند که هیچ جداییِ روانشناختی برای خود متصور نمیشوند و جدایی را صرفاً در بدنهایشان در نظر میگیرند. در این ضربالمثل به «فردیت» آدمها توجه نمیشود و اشاره به این دارد که طرفین باید آنقدر شبیه
هم شوند که یک روح شوند در دو بدن (من و تو، ما میشویم). ولی واقعیت این است که تلاش برای شبیه بههم شدن، به معنای تلاش برای تغییر دیگری است و مطالعات نشان میدهند که از عمدهترین دلایل طلاق در جهان (و طبیعتاً در ایران)، تلاش طرفین برای تغییر دیگری و کنترل کردن اوست به شیوهای که با ملاکهای خودش سازگار شود.
این طرز تفکر موجب میشود که طرفین سعی کنند شکلِ آن «دیگری» شوند، نیازها و خواستهای خود را نادیده بگیرند، به یک شیوهی مشترک فکر کنند، علاقههای مشترکی دنبال کنند و به طور کلی جوری باشند که دیگری دوست دارد. این نگرش پس از مدتی مشکلات خود را نشان میدهد.
به قول مولانا: «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش… باز جوید روزگار وصل خویش». یک انسان سالم نمیتواند فردیت خود را به سود منافع مشترک (در اینجا حفظ رابطه) کنار بگذارد، و کسی که این شیوه را در پیش میگیرد، احتمالاً دچار مشکلات و اختلالاتی در شخصیت است (چطور که فردی که دچار «اختلال شخصیت وابسته» است، این فردیت را به نفع ماندن در رابطه از دست میدهد).
رابطه و بهخصوص رابطهی عاطفی اتفاقاً نیاز به جدایی روانشناختی دارد. عشق زمانی شکل سالمی به خود میگیرد که طرفین یگانگی و فردیت خودشان را حفظ کرده باشند. به واقع این یگانگی دیگری است که باعث لذتبخشتر شدن رابطه میشود که اگر قرار بود شکل ما باشد،
هیچ جذابیتی برای ما نداشت. روانشناسها معتقدند؛ دو دسته از زوجین در زندگی مشترک شکست میخورند: «دو نفری که خیلی بههم شبیه هستند و دو نفری که اصلاً شبیه هم نیستند». یعنی اگر شما با کسی ازدواج کنید که کاملاً شبیه شماست و تمام ویژگیهای شما را با کمترین تفاوت دارد،
به زودی از رابطه خسته میشوید، چراکه تفاوتها زندگی را شیرینتر میکنند. حالا فرض کنید با کسی ازدواج کردهاید که کاملاً با شما متفاوت است و اصلاً نمیتوانید حرف همدیگر را بفهمید. وِیژگیهای کاملاً متفاوت از یک خانواده و فرهنگ کاملاً متفاوت. در این رابطه آنقدر مشترکها کم هستند که نمیتوانید
از بودن در کنار هم لذت ببرید. بهواقع بهتر است با فردی ازدواج کنید که با شما تفاوتهای بهینهای داشته باشد. این تفاوتها هستند که زندگی را پرشور و تازه نگه میدارند. بنابراین این ضربالمثلهای مخرب را کنار بگذارید، و به فردیت دیگری احترام بگذارید، شما دو آدم منحصر به فرد هستید، که قرار است زیر یک سقف با تفاوتهای دیگری کنار بیایید.