پارس ناز پورتال

رویارویی صحیح در مقابل شکست ها در زندگی

رویارویی صحیح در مقابل شکست ها در زندگی

رویارویی صحیح در مقابل شکست ها در زندگی 

همه ي ما ممکن هست در زندگی با شکست مواجه شویم, در کار یا زندگی خانوادگی و حتی زندگی با همسر,اما چگونه باید با شکست ها روبرو شد؟ گاهی کسب و کارها با شکست مواجه می‌شوند. اگر مدیرعامل هستید باید این حقیقت را بپذیرید که ممکن هست به جایی برسید که مجبور شوید کسب و کارتان را تعطیل کنید,

 

پوزش کارمندان تان را بخواهید و به شکست اقرار کنید. همه ي ما آمار و ارقام مربوط به تعطیلی نیمی از کسب و کارها در پنج سال اولیه فعالیت شان را شنیده ایم. این رقم برای استارت آپ ها حتی بسیار اکثر هست.من نخستین شرکتم را پس از گذراندن دوره کالج افتتاح کردم و مثل شمار زیادی از جوانان جاه طلب دیگر خیلی خوش بین بودم

 

و رویای ثروت و موفقیت را در ذهنم می پروراندم. زمانی که وضعیت کمی سخت شد, می ترسیدم و از اقرار به شکست سر باز می زدم. چشمانم واقعیت را نمی‌دیدند. سخت بود. اما کسب و کارم را تعطیل کردم.

 

 به گزارش پارس ناز بیکار و کمی افسرده شده بودم. عزت نفسی برایم باقی نمانده بود. دو سال نتوانستم هیچ سمت مدیریتی را قبول کنم. احساس میکردم از پس انها بر نمی‌آیم. اگر اکنون بخواهم در مورد آن سال ها نظری بدهم, میگویم که رفتار اشتباهی در پیش گرفته بودم.

 

خود را برای شکست حاضر کنید

اگر بخواهیم بر زمینه آمار و ارقام صحبت کنیم, زمانی که نخستین کسب و کار خود را تاسیس میکنید, از گذشته شکست خورده اید! اگر شکست احتمالی را بعنوان یک موقعیت در نظر بگیرید, وقتی رخداد بیفتد آسان تر آن را خواهید پذیرفت. فکر می‌کنم بزرگترین اشتباه شخص من در هنگام تاسیس نخستین کسب و کارم این بود

 

که فکر می‌کردم پیروز میشوم. هیچ گاه به ذهنم نرسید که ممکن هست نخستین ماجراجویی بزرگ زندگی ام با شکست مواجه شود. خیلی ساده و بی تجربه بودم. سنم خیلی کم بود.

 

مسئولیت پذیر باشید

شما بعنوان کارآفرین و رهبر باید مسئولیت تمام حیطه هاي کاری خود را به عهده بگیرید. این موضوع شامل هر شکست و موفقیتی نیز میشود. اگرچه اعلام شکست و عدم موفقیت به کارمندان و شرکا کار سختی هست اما با گفتن حقیقت آسوده دلیل خواهید شد. اگر شما هم مثل من بخواهید از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنید, مدت زیادی طول خواهد کشید تا مجدد بتوانید روی پای خودتان بایستید.

 

من به شخصه زمانی که دچار کمبود منابع مالی شدم, کوشش میکردم از برخی افراد دوری کنم. این پرهیز کردن باعث استرس من می شد. حتی هنوز هم نمیتوانم به راحتی با برخی از افراد صحبت کنم و اگر بخواهم پنج دقیقه با انها صحبت کنم, مطمئنم که چند شب دچار بی خوابی خواهم شد!

 

موضوع «شما» نیستید چون دشوار شخصی اي وجود ندارد

شکست را از هویت تان متمایز بدانید. این حقیقت که نمی‌دانید چگونه باید مسئله اي را حل کنید یا چگونه باید از ایده خاصی پول در بیاورید, علت نمی‌شود که خود شما دشوار داشته یا شکست خورده باشید. احتمالا تصمیمات بدی گرفته باشید, اما در هنگام تصمیم گیری قطعا این موضوع را نمی‌دانستید.

 

روزگاری مردی بود که کسب و کارش در 21 سالگی شکست خورد; در 22 سالگی در انتخابات مجلس رأی نیاورد; کسب و کار بعدی اش در 24 سالگی باز هم شکست خورد; 26 سال داشت که با مرگ نامزدش روبرو شد; در 27 سالگی به ناراحتی شدید اعصاب مبتلا شد; در 34 سالگی باز هم در انتخابات کنگره شکست خورد;

 

در 45 سالگی میخواست سناتور شود, اما نشد; در 47 سالگی نتوانست معاون رئیس جمهور شود; در 49 سالگی باز هم در رقابت هاي انتخاباتی سنا شکست خورد ولی در 52 سالگی بعنوان رئیس جمهور کشور آمریکا انتخاب شد. او آبراهام لینکلن بود. او اجازه نداد که شکست هایش وی را تحت تاثیر قرار دهند و با انها مبارزه کرد تا به موفقیت برسد.

 

درس بگیرید و به راه تان ادامه دهید

اگر شرکت تان نمی‌تواند به سوددهی برسد و مدت هاست که در حال از دست دادن منابع مالی هست, دیگر علتی برای حفظ شرکت وجود ندارد. اگر تا اکنون همۀ برنامه هاي اصلی و حامی خود را عملی کرده‌اید و دیگر ایده اي به ذهن تان نمی‌رسد, زمان آن رسیده هست که کسب و کارتان را تعطیل کنید.

 

هر چه اکثر این دوره پایانی طول بکشد, سخت تر میتوانید آن را به آخر برسانید. گرچه منظور من این نیست که به راحتی تسلیم شوید, اما شرایط را ارزیابی کنید تا اگر دیگر انتخاب خوبی پیش رو نداشتید, صدای زنگ خطر را بشنوید.

 

شکست مانعی در مسیر راه تان هست, نه انتهای مسیر

زمانی که بحث مسئولیت پذیری پیش می‌آید, باید این یک موضوع را بدانید: «شما نه نخستین کسی هستید که در مسیر کارآفرینی به دشوار خورده و دیگر نتوانسته هست به کارش ادامه دهد, و نه آخرین نفر.» بلند شوید. مجدد شروع کنید. اهداف قابل دسترسی تری در آینده در نظر بگیرید

 

تا ریسک تصمیمات بد و نامناسب را به جان نخرید و به یاد داشته باشید که «تیم کاری بعدی تان تیم قوی تری خواهد بود.», چرا که شما هم قوی تر و باهوش تر شده اید و اکنون دیگر کوله باری از تجربه را به دوش می‌کشید.