زنی با سه روز کار در هفته ثروتمند شد و توانست تنها با مشاوره دادن به دیگران درمورد کارآفرینی به سرعت پیشرفت کند و ثروت خوبی را از آن خود کند. آچِر یک Clarity Coach هست. کار او کمک دادن به زنان کارآفرینی هست که دچار پراکندگی ذهنی میباشند و نمی توانند روی کار خود بهخوبی تمرکز کنند. وی به این زنان کمک میکند
تا بر این بلوکهاي ذهنی که به عقیده وی سه عامل زیاد دارد؛ چیره شوند: «طرز فکر که تمام جنبههاي گوناگون ریسکپذیر بودن و داشتن روحیه جسورانه را در برمیگیرد؛ بینش که یک حس واضح و روشن از چیزی هست که آنها تمایل دارند تا بهدستش آورند؛ و یک طرح و برنامه استراتژيک از آلبوم کارهایی که برای حرکت رو بهجلو اما گام بهگام نیاز هست.»
دفتر کار آچِر در منزلاش قرار دارد و وی برنامههاي کاری خود با مشتریاناش را کاملا هوشمندانه در سه روز جا می دهد. وی توانایی خود در رسیدن به موفقیت در برنامه کاری مختصر را مرهون سه عامل اصلی می داند:نخستین عامل مربوط به کارهایی می شود که وی زیاد علاقهاي به انجام آنها ندارد و یا اینکه در تخصص وی نیست
و نمی تواند انجامشان دهد. در این شرایط؛ آچِر تنها یک کار انجام می دهد: «اینگونه کارها را برونسپاری میکند.» بههمین منظور؛ آچِر از یک دستیار مجازی بهره گیری میکند و مدیریت تبلیغات فیسبوکاش را به او سپرده هست. آچِر در این خصوص میگوید: «زمانیکه اینگونه کارها را انجام میدادم این احساس را داشتم
که زهر وارد بدنم می کنم. بعد با خودم گفتم وقتی تا این حد از انجام آنها بدم می آید؛ نتیجه کار با کسی که از انجام آنها لذت می برد کاملا متفاوت خواهد بود. اگر انجام این کارها را به کس دیگری واگذار کنم؛ میتوانم با خیال راحت نیرو و انرژی خود را روی کارهایی متمرکز کنم که میدانم بهخوبی از عهده آنها برمیآیم: کار با مشتریان و سازندگی.»
نکته بعدی آن هست که آچِر هیچگاه منتظر رسیدن به درجه کمال نمی ماند. «برای من انجام یک کار مفید و بینقص یک تمایل ذاتی هست؛ ولی هیچوقت برای انجام کار منتظر نمیمانم تا به بالاترین درجه کمال و بینقصی برسم. چون این خود بدترین کار و برترین بهانه برای به تعویق انداختن انجام کارهاست.»
و در نهایت؛ او همه ي وقت برای انجام کارهایی که لازم به اجراست به شرایط استراتژیک فکر می کند. «معمولا روزهای پنجشنبه هر هفته به هفته بعد نگاه میکنم. با اینکار میتوانم هفته خودم را سازماندهی کنم و طرح و برنامه آن را بریزم. هر چیزی که قرار هست بهدست بیاورم را شناسایی می کنم
و از همان نقطه کارم را بهسمت عقب پیش میبرم. در حقیقت؛ با مهندسی معکوس؛ تمام تکههاي کوچکی که مربوط به کار هست را در هفته کاری که فقط سه روز هست جایگذاری میکنم.»آچِر برای کسانیکه بهدنبال راهاندازی برترین کسبوکار منطبق با زندگی خود میباشند؛ یک نصیحت بسیار مفید دارد. وی می گوید: «این سفر باید همراستا با مقصد و هدفتان باشد.
خودِ من تا مدتها از این مسئله غافل بودم. در قبل؛ بهقدری فشار به خودم وارد میکردم که در نهایت کارها بهخوبی بهپایان نمی رسید.»بعد از تولد دخترش بود «دختر آچِر در حال حاضر 2 سال سن دارد» که وی متوجه شد تا آن لحظه اشتباه عمل میکرده هست: «فهمیدم که می خواهم هر دقیقه از کاری که انجام میدهم با لذت همراه باشد.
نمیخواهم فقط یک راه را رفته باشم. وقتی این موضوع را قبول کردم؛ همۀ چیز بهتدریج سر جایش قرار گرفت. فرصتهاي بیشتری برایم پیش آمد و کمکم احساس کردم این همان شیوه زندگی هست که همه ي وقت آرزویش را داشتم در حالی که در حال تولید کسبوکار خود بودم. اجازه ندادم که کسبوکار بخواهد نوع زندگی که می خواستم را به من بدهد.»