در اینبخش بهترین شعرهای تبریک عید نوروز را مرور میکنیم. کمتر از یک هفته با سال 1402 فاصله داریم و از الان ارسال تبریک هاي نوروزی برای آغاز سال نو فارسی شروع شده اسـت، دراین قسمت از عیدانه مجله پارس ناز اشعار زیبا و بی نظیری در وصف بهار و سال نو را جمع آوری کرده ایم کـه میتوانید با استفاده از انها خاص ترین تبریک ها را برای دوستان و اطرافیان تان بفرستید.
مجله پارس ناز پیشاپیش عید 1402 رابه شـما تبریک می گوید
کنار پنجره بوی بهار می آید
بهار با دل عاشق کنار می آید
چمن حکایت اردیبهشت می گوید
شمیم نرگس و آوای سار می آید
برای باغ و چمن نه، برای این دل تنگ
بهار با دو سه تا گل، بـه بار می آید
بـه موجهاي فروخفته مژده خواهم داد
کـه ماه، بر سر قول و قرار می آید
نسیم جامهدران میرسد ز هر طرفی
صلای عشق و صدای سه تار می آید
تفألی زدم و حافظ عزیزم گفت:
«زهی خجسته زمانی کـه یار می آید»
جویا معروفی
خوشا بهار کـه پیغام آشتی با اوست
نظر کنید کـه هنگام آشتی با اوست
خوشا طلیعه نوروز خانگی یاران
خوشا طلیعه کـه فرجام آشتی با اوست
حدیث باد بـه گوش درخت اگر گفتی
بـه هوش باش کـه خود نام آشتی با اوست
شکوفه بر سر پیمان خویش میمانَد
و جشن ساده ایام آشتی با اوست
بـه رسم گل نچشیدی اگر حرامت باد
شراب وصل کـه انجام آشتی با اوست
میان عهد تـو و مـن اگر خلاف افتد
خوشا نسیم کـه اعلام آشتی با اوست
غلامحسین عمرانی
رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود
سلام باد بر این موکب خجسته، سلام
بـه کتف دشت یکی جوشنی اسـت مینا رنگ
بـه فرق کوه یکی مغفری اسـت سیم اندرود
سپهر گوهر بارد همی بـه مینا درع
سحاب لؤلؤ پاشد همی بـه سیمین خود
شکسته تاج مرصع بـه شاخک بادام
گسسته عقد گهر بر ستاک شفتالود
بطرف مرز بر آن لالههاي نشکفته
چنان بود کـه سر نیزههاي خونآلود
بـه روی آب نگه کن کـه از تطاول باد
چنان بود کـه گه مسکنت جبین یهود
صنیع آزر بینی و حجت زردشت
گواه موسی یابی و معجز داوود
بـه هرکه درنگری، شادیی پزد در دل
بـه هرچه برگذری، اندهی کند بدرود
یکی اسـت شاد بـه سیم و یکی اسـت شاد بـه زر
یکی اسـت شاد بـه چنگ و یکی اسـت شاد بـه رود
همه ی بـه چیزی شادند و خرماند و لیک
مرا بـه خرمی ملک شاد باید بود
ملک الشعرا بهار
عید آمد و مـا خانه ي خودرا نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نستاندیم
دیدیم کـه در کسوت بخت آمده نوروز
از بیدلی آنرا ز در خانه براندیم
هر جا گذری غلغله شادی و شور اسـت
مـا آتش اندوه بـه آبی ننشاندیم
آفاق پر از پیک و پیام اسـت، ولی مـا
پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم
احباب کهن را نه یکی نامه بدادیم
و اصحاب جوان را نه یکی بوسه ستاندیم
مـن دانم و غمگین دلت، اي خسته کبوتر
سالی سپری گشت و تـو را مـا نپراندیم
صد قافله رفتند و بـه مقصود رسیدند
مـا این خرک لنگ ز جویی نجهاندیم
ماننده افسونزدگان، ره بـه حقیقت
بستیم و جز افسانه بیهوده نخواندیم
از نه خم گردون بگذشتند حریفان
مسکین مـن و دل در خم یک زاویه ماندیم
طوفان بتکاند مگر امید کـه صد بار
عید آمد و مـا خانه خودرا نتکاندیم
مهدی اخوان ثالث
خیمه نوروز بر صحرا زدند
چار طاق لعل بر خارا زدند
لاله را بنگر کـه گویی عرشیان
کرسی از یاقوت بر مینا زدند
کارداران بهار از روز گل
زال زر بر روضه خضرا زدند
از حرم طارم نشینان چمن
خرگه گلریز بر صحرا زدند
گوشههاي باغ ز آب چشم ابر
خنده ها بر چشمهای مـا زدند
در هوای مجلس جمشید عهد
غلغل اندر طارم اعلا زدند
باد نوروزش همایون کاین ندا
قدسیان در عالم بالا زدند
مطربان طبع خسرو گاه نطق
طعنهها بر بلبل گویا زدند
امیرخسرو دهلوی
نوروز بمانید کـه ایام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید
آن صبح اولین بهاری کـه بـه شادی
میآورد از چلچله پیغام شمایید
آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده آرام شمایید
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شـما عشق شـما بام شمایید
نوروز کهنسال کجا غیر شـما بود؟
اسطوره جمشید و جم و جام شمایید
عشق از نفس گرم شـما تازه کند جان
افسانه بهرام و گل اندام شمایید
هم آینه مهر و هم آتشکده عشق
هم صاعقه خشم بهنگام شمایید
امروز اگر میچمد ابلیس غمی نیست
در فن کمین حوصله دام شمایید
گیرم کـه سحر رفته و شب دور و دراز اسـت
در کوچه خاموش زمان گام شمایید
ایام بـه دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید کـه ایام شمایید
پیرایه یغمایی
آری! هوا خوش اسـت و غزلخیز در بهار
باریده اسـت خنده یکریز در بهار
از باد نوبهار، حدیث اسـت تن مپوش
باید درید جامه پرهیز در بهار
اما خدا نیاورد آن روز راکه آه
گیرد دلی بهانه پاییز در بهار
بی دید و بازدید تـو تبریک عید چیست؟
چندین دروغ مصلحت آمیز در بهار
با دیدنم پر از عرق شرم میشوند
گلهاي شادکام دل انگیز در بهار
می بینم اي شکوفه کـه خون می شود دلت
از شاخه انار میاویز در بهار
محمدمهدی سیار
عید نوروز میرسد از راه
شادی از روی خانه میبارد
پدرم با چـه دقتی دارد
بوتههاي بنفشه میکارد
مادر مهربان مـن از صبح
شستشو کرده هر چـه را بوده
پرده را شسته، شیشه را شسته
نیست در خانه، ذرهاي دوده
تازه وقت غروب هم مادر
خسته، اما برای شادی مـا
مینشیند لباس میدوزد
تا بپوشیم روز عید آنرا
سپیده رحیمی
بهترین شعرهای تبریک عید نوروز ۱۴۰۲ + عکس نوشته هاي نوروز 1402
دوباره آمد از راه
بهار سبز و زیبا
جوانه زد درختان
در ده کوچک مـا
پروانههاي رنگی
میرقصند روی گلها
در دشت ودر بیابان
در باغهاي زیبا
مادربزرگ خوبم
دوباره سفره چیده
هفت سین سفره گوید
کـه سال نو رسیده
ملیحه آقاجانی
سالی
نوروز
بی چلچله بی بنفشه می آید
بی گردش مرغانه رنگین
بر آینه
و جنبش ِ سردِ برگِ نارنج
برآب.
سالی
نوروز
بی گندم سبز و سفره می آید
بی رقص عفیف شعله
در مردنگی
بی پیغام ِ خموش ماهی ها
از تنگ
سالی
نوروز
بی خبر می آید
با مردانی کـه سنگینی انتظار
بر شانه هاي خمیده ایشان اسـت
لاله هاي سوخته
نامهاي ممنوع خودرا باز مییابند
و تاقچه با کتابها
تقدیس می شود
در گذرگاههاي شهادت
شمعهاي خاطره افروخته خواهد شد
دروازههاي بسته
بـه ناگاه فراز خواهد شد
دستان اشتیاق از دریچهها دراز خواهد شد
لبان فراموشی
بـه خنده باز خواهد شد
و نوروز در معبری از غریو
تا شهر خسته
پیشباز خواهد شد
سالی
آری
بی گاهان
نوروز
چنین آغاز خواهد شد
نوروز 1402
احمد شاملو