پارس ناز پورتال

شعرهای زیبا و عاشقانه عمان سامانی

شعرهای زیبا و عاشقانه عمان سامانی

شعرهای زیبا و عاشقانه عمان سامانی 

شعر زیبا و خواندنی برای شما از شاعر مفید کشورمون عمان سامانی داریم که میتواند در زیر بخوانید و غرق در فضای آن شوید.میرزا نوراﷲ بن میرزا عبداﷲ بن عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی ملقب به تاج الشعراء مشهور به عمان سامانی از شاعران مشهور شهر سامان از توابع شهرستان شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری ایران هست.

 

وی در سال ۱۲۶۴ ه.ق. متولد شد و در شب سه‌شنبه دوازدهم شوال سال ۱۳۲۲ ه.ق. درگذشت و در وادی السلام نجف دفن شد. وی را دیوانی هست به نام «گنجینة الاسرار» که در هند و در ایران به چاپ رسیده‌هست».

 

می‌دهي ساغر بیاد آن لب میگون مرا
ساقی امشب می‌ کني تا کی بساغر خون مرا؟

 

مدعی پیوسته گوید عیب او، غافل که عشق
چهره‌ي لیلی نمود از دیده‌ي مجنون مرا

 

در درون خلوت دل، عشق آن جذاب جمال
در نیامد تا نکرد از خویشتن بیرون مرا؟

 

صدهزار افسون بکارش کردم و رامم نگشت
تا که رام خویش کرد او با کدام افسون مرا

 

چشم او آمد بیادم هوشیاران همتی
تا نپندارد ز مستان شحنه بیند چون مرا

 

چشم بیمارش چنان کرده‌ست بیمارم که نیست
چشم بهبود و تن آسانی ز افلاطون مرا

 

در بهای بوسه‌يي عقل و دل و دینم گرفت
باز میگوید که ندهم کرده‌يي مغبون مرا

 

مر مرا مدیون خود کرده‌ست و می‌داند یقین
کالتفات خواجه نگذارد بکس مدیون مرا

 

شاه عمرانی علی آن کاحمد مرسل مدام
گفتیش هستی تو اندر منزلت هارون مرا

 

همچو قارون با وجود لطف او خاکم بسر
گر بچشم آید تمام دولت قارون مرا

 

چون نگشتستم به پیرامون بدخواهان او
درد و غم گشتن نمی‌آرد به پیرامون مرا

 

بهر مدح حضرتش عمان ز شعر آبدار
چون صدف خاطرپرست از لؤلؤ مکنون مرا