پارس ناز پورتال

شناخت کودکی که مورد آزار قرار گرفته

شناخت کودکی که مورد آزار قرار گرفته

شناخت کودکی که مورد آزار قرار گرفته 

وقتی کودک مورد آزار قرار می گیرد با توجه به ذهن کودکانه ای که دارد سعی در فراموش کردن موضوع می کند تا همه چیز به روال عادی بازگردد. با فرض اینکه کودک به طور کامل به روان‌درمانگر اعتماد کرده است، گام‌های پیشرفته‌تری برداشته می‌شود؛ اینکه چطور می‌توان، با رعایت جانب احتیاط،

 

به طور مشخص و کاملا عینی در مورد اتفاقی که برای کودک رخ داده صحبت کرد و همچنین چگونه باید رازدار بودن کودک را به هنگام رخ‌ دادن چنین اتفاقاتی کنترل کرد.

شناخت کودکی که مورد آزار قرار گرفته

ابزارهایی برای تمرکز بر واقعیت

پیش‌تر اشاره کردیم که اگر تعرض برای کودک به‌حد تحمل‌‏ناپذیری دردناک باشد، وی تلاش خواهد کرد تا از یادآوری آن اجتناب ورزد. پس جای تعجب نیست اگر کودک دچار فراموشی شود و سایر نشانگان گسست و ازهم‌‏پاشیدگی را بتوان در وی دید. در این حالت، صحبت‏ کردن در این مورد و ادغام و محو آن اتفاق در دیگر رویدادهای زندگی کودک بسیار سخت و پیچیده می‌شود.

 

سعی کنید تا جایی که مقدور است با کودک ارتباطی بی‏پرده و روشن برقرار کنید. مثلا از جمله «وقتی X (یکی از اعضای خانواده) در باسن تو چوب فرومی‌کرد…» به‏ جای «اون اتفاق…» استفاده کنید. در کمال ناباوری، تجربه نشان داده است که درمانگران بیش از خود کودک از این روشِ گفت‌وگو روی‏گردان‌‏اند.

 

شاید لازم باشد این شیوه را با یکی از همکاران تمرین کنید. بدین‏ ترتیب، زمینه مناسبی فراهم خواهد آمد تا بتوانید درباره اعمال جنسی صحبت کنید و دریابید کودک و خانواده وی از اندام‌های تناسلی دختر، پسر، زن و مرد چگونه سخن می‌گویند. زیرا خانواده‌ها برای اندام‌های جنسی اسم‏های ویژه خودشان را دارند

 

که فهم آن برای دیگران مشکل است. این گام‏ها سرآغازی خواهد بود برای گفت‌وگو درباره تجربه سوءاستفاده‌ای که از کودک شده است. برای کودک کم‌‏سن، حضور والدین و گاه سایر کودکان می‌تواند مفید باشد.

 

رازهای خوب، رازهای بد

کودکان به کمک ما نیاز دارند تا آنچه را می‌توانند و اجازه دارند بگویند برایشان مشخص کنیم و از سردرگمی نجاتشان دهیم؛ ما هستیم که یاری‌شان می‏دهیم تا تفاوت میان اسرار خوب و بد را درک کنند. با این‏ شیوه، آنها خواهند فهمید که ما با آنچه رخ ‏داده چطور برخورد خواهیم کرد.

 

البته ممکن است فرد خطاکار کودک را بفریبد و به او بقبولاند که آنچه میانشان رخ داده راز است. اگر کودک احساس وفاداری به فرد خطاکار داشته باشد، حرف ‏زدن برای او بیش‏ از پیش ناراحت‏‌کننده و عذاب‌آور خواهد شد. دریافتن این امر بسیار اهمیت دارد، به‌ویژه در مورد کودکان کم‌سن‌وسال‌تر که درک آنچه اتفاق افتاده برایشان مشکل‏‌تر است

 

یا تحت‌ تأثیر مسائلی مانند احساس مسئولیت و گناه هستند. روش «پرنده رازدار» که در ادامه مقاله بدان خواهیم پرداخت می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد، به‌خصوص اگر کودک برای سخن ‏گفتن از فرد خطاکار دودل و مردد است.

 

خط زندگی

ورق کاغذی مستطیل‌‏شکلی بردارید. سال‌های زندگی کودک را، تا سن کنونی‌اش، روی خطی مشخص کنید. حواستان باشد که حتماً جای خالی بگذارید که بتوانید خط را تا آینده امتداد دهید. به کودک بگویید می‌خواهید مهم‌ترین اتفاق‏های زندگیِ او را بنویسید یا بکشید؛ رویدادهایی که از او کودکِ امروز را ساخته است. این نوشته‌ها می‌توانند خوب و خوشایند، سرگرم‏کننده، وحشتناک، سری یا تلخ باشند.

 

یک روش این است که خاطرات خوب را در یک طرف خط و خاطرات بد را در طرف دیگر بنویسید. وقتی به نقطه سوءاستفاده رسیدید، پیش از اینکه کودک تصمیم بگیرد چگونه آن را بیان کند و در خط زندگی‌اش جای دهد، می‌توانید با کمک خود او روی یک ورق کاغذ دیگر چگونگی این اتفاق را بنویسید

 

یا نقاشی کنید. عجیب نیست که خاطرات زمان سوءاستفاده ـ در مقایسه با خاطرات پیش و پس از آن ـ درهم، تکه‌تکه یا گیج‌کننده باشند. به تصویر زیر نگاه کنید:

شناخت کودکی که مورد آزار قرار گرفته

استفاده از خط زندگی، تصویری واقعی‌تر، متفاوت و درست از سوءاستفاده را به کودک نشان می‏دهد که در آن موقعیت کودک و واکنش‌ دیگران متمایز خواهد بود از نگاهی که خود او یا اطرافیانش به آن دارند. از آنجا که حضور والدین در جلسه مشاوره مفید خواهد بود، بد نیست که آنها هم یک جلسه کودک را همراهی کنند،

 

البته اگر خود او بخواهد. تأیید و توجه خانواده‏ای حمایت‌گر، و یادآوری خاطره‌‏هایی که به وضوح حافظه کودک کمک کنند سبب خواهد شد که کودک نیروی خویش را بازیابد و درک بهتری از واقعیت داشته باشد.البته باید در نظر داشت که ممکن است چنین اتفاقی رابطه کودک را با خانواده مختل ‌کند،

 

زیرا حتی اگر متجاوز از اعضای خانواده نباشد، به هرحال خانواده مقصر است چون از نگاه کودک در لحظه تعرض کنارش نبوده‏‌اند و نتوانسته‌‏اند حمایتش کنند. این مسئله سبب می‌شود او احساس کند خانواده از او غافل بوده‌‌ و به او خیانت کرده‌ است. بخش مهم و اساسیِ درمان ایجاد رابطه‌ای عمیق و عاطفی با کودک است که از راه تمرین روش «خط زندگی» به وجود می‌‏آید و سبب درک متقابل می‌شود.

 

روش‌های تمرکز بر استقلال کودک

با کمک روان‌درمانگر، کودک در فرایند به ‏یاد آوردن و بیان ‏کردن آنچه برایش اتفاق افتاده است به‌‏تدریج این حس را تجربه می‌کند که آدم‌ها می‌توانند درگیر چیزهایی که نمی‌خواهند، نشوند. سلطه بزرگسالان معمولا کودک را به سمت از دست ‏دادن استقلال و آزادی‌اش می‏‌کشاند و بدین ‎‏سبب حس عجز و ناتوانی به او دست می‌دهد

 

و بیشتر احساس قربانی‏ بودن می‌کند. باید به کودک کمک کنید تا احساس کند اختیار اندام‌هایش دست خود اوست، می‌‏تواند «نه» بگوید و هر گاه نیاز داشت، کمک بخواهد.وقتی احساس ناتوانی و قربانی ‏بودن با حس شرم و گناه همراه می‏‌شود، باید همزمان به هر دو مسئله بپردازید،

 

یعنی استقلال شخصیتی کودک آلوده به تصور گناهکار بودن نشود و با آن درنیامیزد. استقلال کودک را با نزدیک‏ شدن به او، و با کمک خانواده‌اش تقویت کنید. در طول درمان، باید ابراز وجود کودک را تقویت کنید و همه «نه»های او را بپذیرید: «باشد، خودت تصمیم بگیر. کار خوبی می‌کنی اگر به من ”نه” بگویی.

 

ما تازه آشنا شده‏ایم. من بزرگ و قدبلند هستم و این از شهامت توست که ”نه” بگویی». به کودک فرصت دهید تا اختیار امیال و خواسته‌هایش را داشته باشد، و به آن احترام بگذارد.به خانواده کودک بفهمانید که او باید در زندگی روزمره محکم و بااستقامت باشد و در عین ‏حال باید احساس کند که قاطعیت ویژگی مخرب و ویرانگری نیست؛

 

او می‏‌تواند در خواسته‌هایش نرمش به خرج دهد و این توانایی و ظرفیت فکری را دارد که مثل گذشته حدومرزها را رعایت کند. خانواده می‌تواند با به‏ کار بردن برخی جمله‏‌ها به کودک جسارت بخشد، مانند «تو تنها کسی هستی که می‌تونه درباره بدنت تصمیم‌ بگیره»، یا او را تشویق کند تا «نه» بگوید.

 

شاید کودک دیگر نخواهد کارهایی را انجام دهد که پیش‌تر برای انجامشان «باید»ی وجود داشته است (مثل بوسیدن مادربزرگ یا نشستن روی زانوی پدربزرگ). حتی باید به او فرصت داد تا گاه به چیزهایی که باید انجام شوند «نه» بگوید یا درباره امور غیرممکن تصمیم بگیرد.

 

افزون ‏بر این، خانواده‌ها می‌توانند از کودک و تصمیم‏‌های او قدردانی کنند: «آره، چیزی که تو می‌خوای خیلی خوبه اما باید بدون آن سر کنی، چون الان مغازه تعطیل شده».

 

محدوده خصوصی ما

نخست برای کودک توضیح دهید که پوست مرزی برای بدن ماست. ما مرزهایی داریم و گاه به خواست خودمان به دیگران اجازه می‌دهیم که تا اندازه‏ای از آن مرزها عبور کنند و به ما نزدیک شوند. اگر کسی بدون اجازه وارد مرز خصوصی ما شود، معمولا گامی به عقب برمی‌‏داریم. ما اجازه می‌دهیم فقط دوستانمان به ما نزدیک‌تر شوند، نه کسانی که نمی‌شناسیم.

 

تأکید کنید که فقط خود کودک تصمیم می‌گیرد که چه فاصله‌ای برایش مناسب است. به گزارش پارس ناز  اکنون تمرینی را به شما آموزش می‌دهیم که با کمک آن کودک مرز خود را در ارتباطش با دیگران درمی‌یابد و مشخص می‌کند: بگذارید کودک در اتاق بایستد، دست‌هایش را از دو سو بگشاید و با آرامش فکر کند که مرزش کجاست.

 

یک تکه گچ به او بدهید و از او بخواهید روی کف اتاق دایره‌ای دور خود رسم کند تا نشان دهد این منطقه مرز خصوصی اوست.

شناخت کودکی که مورد آزار قرار گرفته

حالا شما یا یکی از والدینش، اگر آنجا هستند، به‏‌آرامی با دست‌های باز به سمت کودک گام بردارید (طوری که وقتی کودک عکس‌العمل دفاعی نشان می‌دهد با شما برخورد نکند). وقتی کودک «ایست!» گفت، علامتی کف اتاق بگذارید که مرز را نشان دهد. از پیشِ ‌رو، کنارها و پشتِ سر به سمتش گام بردارید تا به‌‏تدریج حدود مرز او را دریابید.

 

فاصله مرزی در هر کدام از این جهت‌‏ها می‌‏تواند متفاوت باشد. افزون‏ بر این، اگر درمانگر و والدین، هر دو، به سمت او گام بر‌دارند، کودک می‌تواند ببیند که مرز او برای آدم‌های مختلف متفاوت است. پس از آن، در مورد احساسش با او صحبت کنید: آیا دوست داشت اجازه ‌دهد شما یا والدینش به او نزدیک شوید یا نه؟ و اینکه آیا هنگام نزدیک ‏شدن شما از جهت‏‌های مختلف (پیش رو، کنار و پشت سر) حس متفاوتی داشت؟

 

رازداری

بسیاری از کودکانی که تردید نداریم از آنها سوء‏استفاده شده است رازداران خوبی هستند. آنها یا احساسات بسیار بد خود را مخفی نگه می‌دارند و آنها را بروز نمی‌دهند، یا وانمود می‌کنند نسبت به اشخاصی که به او تعرض کرده‌اند، احساس خوبی دارند. به کودک کمک کنید تا درک کند که نگه‌داریِ چنین رازهایی عادی‌ است

 

و بهتر است رازِ خود را نزد کسانی که به آنان اعتماد ندارد، بازگو نکند. او را برای کارهایی که در راه حفاظت از خود انجام می‌‏دهد، تشویق کنید. مثلا اگر رازداری کرده است تا فرد خطاکار را راضی و آرام نگه دارد و امکان یا شدت سوءاستفاده را کاهش دهد، باید تشویقش کرد.

 

اما بیش از همه باید او را یاری کرد تا بتواند با آنچه مخفی کرده است ارتباط برقرار کند؛ درهای احساساتش را بگشاید و شهامت پیدا کند تا آن را بیان کند. بدین ‏منظور می‌‏توانید یک لیوان کاغذی معمولی بردارید و همراه کودک روی آن نقش آدمک‌هایی را با احساسات مختلف ترسیم کنید (مانند شکل زیر).

 

از کودک بخواهید بگوید در شرایط مختلف چه احساسی در درون خود داشته و در ظاهر چه احساسی را نشان داده است: «وقتی در درونت این احساس را داشتی، ظاهرت چه چیزی را نشان می‌داد؟ وقتی با مادرت بودی؟ با دوستانت؟ با X؟

 

رازهای خوب و بد

به کودک کمک کنیم تا فرق بین راز خوب و راز بد را بفهمد. راز خوب رازی ا‌ست که وقتی فرد به آن فکر می‌کند، خوشحال می‌شود؛ مثل هدیه‏ گرفتن. رازهای خوب را می‌توان با لذتی خاص مخفی نگه داشت، زیرا ماهیتی لذت‌بخش دارند. اما وقتی کسی به رازی بد فکر می‌کند، دچار اضطراب یا اندوه بسیار می‌‏شود،

 

یا حس می‏‌کند غده‌ای در دل دارد. وقتی راز بدی دارید، با گفتن آن به دیگری احساس خوبی خواهید داشت، حتی اگر به خود قول داده‌اید که نگویید یا فکر می‌کنید با بیان آن آشفته‌حال خواهید شد. این مفاهیم را با مثال برای کودک توضیح دهید و از او بخواهید برای درک بهتر، مثالی از خود بزند.

 

می‌توانید فهرستی از رازهای خوب و بد، به‏ ترتیب اولویت، تهیه کنید تا به آن دسته از رازها برسید که می‌‏خواهید جزئیاتش را از کودک بشنوید.

شناخت کودکی که مورد آزار قرار گرفته

دقت کنید که او را از واکنش آرام خود به آنچه می‌خواهد با شما در میان بگذارد، مطمئن سازید. توضیح دهید که خودتان نیز باید درباره رازهای بدی حرف بزنید که در سینه پنهان دارید. به‏ گونه‌ای با کودک صحبت کنید که به او در بیان راز کمک کند. مثلا، اگر گفت کسی را می‌شناسد که بچه‌ای را آزار داده است،

 

شما بگویید که او باید این مطلب را به کسانی که به بچه‌ها کمک می‌کنند، بگوید؛ چون این یک قانون است. قانون دیگر این است که بچه‎ها اجازه دارند رازهایشان را با هر کسی که می‌خواهند، در میان بگذارند. اگر کسی می‌گوید کودک باید ساکت باشد، قصد فریب او را دارد.

 

پرنده رازدار

کودکان کوچک‌تر ممکن است به‏درستی نفهمند که در طول سوءاستفاده چه اتفاقی افتاده است، و یا با تلقین احساسی مثل مسئولیت یا گناه به سکوت واداشته شده باشند. اگر یکی از نزدیکان به کودک تعرض کرده باشد، اغلب کودک وفاداری سرسختانه‌ای از خود نشان می‌دهد یا نسبت به آشکار کردن هویت متعرض مردد و دودل است.

 

این مسئله کار را برای کودکی که می‌خواهد لب به سخن بگشاید، سخت‌ می‌کند. در این شرایط، برای او آسان‌تر است با یک عروسک حرف بزند؛ یک «پرنده رازدار» که در دستان درمانگر است. وقتی کودک و درمانگر بازی پرنده رازدار را شروع می‌کنند یک طرف کودک و طرف دیگر درمانگر قرار دارد. درمانگر درباره رازها سؤال‏‌هایی می‌پرسد و به ‏این ‏ترتیب کودک بر تردیدهای خود غلبه می‌کند.

 

نخست، پرنده رازدار را به کودک معرفی کنید و بگویید که او بچه‌های زیادی را دیده، و رازهای بسیاری را شنیده است.بهتر است این بازی را با صدای بلندی از جانب پرنده آغاز کنید که می‌گوید: «من رازها را دوست دارم، به‌ویژه رازهای بد را. خروس همه رازها را می‌بلعد، چون شکمش همه‌‏چیز را هضم می‌کند».

 

از پرنده رازدار در بازی‌ها و جلسه‏‌های درمانی استفاده کنید تا بتوانید درباره رازهای خوب و بد با کودک صحبت کنید. هنگام بازی، بگذارید پرنده رک، بی‌رودربایستی، ازخودراضی و بی‌پروا باشد. مستقیم درباره هر چیزی پرسش کنید. کارهای احمقانه‌ای را یادآوری کنید که بزرگ‌ترها مرتکب می‌شوند،

 

حتی اگر بعد از آن ـ از در دلجویی ـ با کودک مهربانانه حرف بزنند. اما از یاد نبرید که به کودک بفهمانید پرنده همیشه بچه‎هایی را ستایش می‌کند که با او بحث می‌کنند، و آنهایی را که می‌توانند «نه» بگویند بسیار دوست دارد. وقتی کودک از دست پرنده عصبانی می‌شود شما از کودک جانب‏داری کنید و به پرنده بگویید: «برو کنار و این‏قدر نق‏نق نکن.

 

وقتی می‏‌گوید دیگر بس است، نباید سؤال کنی». بچه‌هایی که تردید بسیاری به دل راه داده‌اند و از این ‏رو در بازگویی اتفاق مشکل دارند معمولا از پرنده رازدار خیلی خوششان می‌آید. آنها در این بازی اغلب بین عصبانی‏ بودن و تمایل به پرنده در رفت‌وآمد هستند. معمولا پرنده مهم‌ترین اسباب‌بازی در طول درمان است.

 

همکاری درمانگر و پرنده است که کودک را یاری می‌کند تا به‌‏تدریج احساسات و تردید خود را نسبت به فرد متجاوز و اتفاقی که میانشان افتاده است، بفهمد.کم نیست مواردی که کودک درباره سوءاستفاده با پرنده لب به سخن بگشاید، اما به‌‏نجوا، تا کسی نشنود.

 

این مسئله فرصتی‌ است برای تشخیص‌های بعدی مسئله راز. به کودک کمک کنیم تا در این ‏زمینه توانا باشد و مسائلش را با درمانگر در میان بگذارد. در نهایت، این کودک است که انتخاب می‌کند چه زمانی شروع به صحبت کند.