پارس ناز پورتال

علائم هوش هیجانی در افراد را بشناسید

علائم هوش هیجانی در افراد را بشناسید

علائم هوش هیجانی در افراد را بشناسید 

هوش هیجانی در مواقع حساس و مهم به کمک افراد می‌آید تا برترین تصمیم را در جهت پیشرفت و صحیح بگیرند. افراد ثروتمند اکثرا هوش هیجانی بالایی دارند.چرا بعضی از باهوش‌ترین افراد در حرفه‌ی خود به بن‌بستی می رسند که به نظر نمیرسد بتوانند از آن فراتر روند؟ و چرا افرادی که در یک اساس آگاه یا با تجربه نیستند

 

تبدیل به رهبران فوق‌العاده پیروز سازمان‌ها می شوند؟ آن‌چه افراد را از همتایان خود جدا میکند، هوش شناختی یا یک آلبوم مهارت ویژه نیست. بلکه هوش هیجانی آن‌ها هست:‌ توانایی شناخت و دیدن‌ی عواطف ـ خود و دیگران ـ و ایجاد و مدیریت روابط سازنده.

 

هوش هیجانی

در حقیقت، دهه‌ها تحقیق نشان داده هست که هوش هیجانی بیش‌تر از هوش شناختی با موفقیت در محل کار در ارتباط هست، به ويزه در اساس‌ی مدیریت. در حالیکه هوش هیجانی در حال اهمیت یافتن هست، مطالعات نشان داده هست هرچه فردی به خاطر تاثیر گسترده بر کار روزمره‌ی افراد بیش‌تری در یک سازمان ارتقا یابد، این ” مهارت” به موفقیت در تمام سطوح ارتباط دارد.

 

هوش هیجانی چیست؟

اصطلاح ” هوش هیجانی” در سال ۱۹۹۰ توسط دو دانشمند به نام‌هاي پیتر سالوی و جان دی‌میر ساخته شد. آن‌ها هوش هیجانی را “شکلی از هوش اجتماعی توصیف می کنند که شامل توانایی دیدن احساسات و هیجانات خود و دیگران هست، تا میان آن‌ها تمایز ایجاد کند، و از این اطلاعات برای هدایت افکار و اعمال خود بهره گیری کند.”

 

کمی احساسی به نظر می رسد؟ خب، همچنین هست. کاملا به احساسات و هیجانات مربوط می شود ـ آگاهی از آن‌ها، درک آن‌ها، بازرسی آن‌ها، تشخیص آن‌ها در دیگران، و توانایی کمک به دیگران برای تشخیص آن‌ها.با این وجود، طبق مطالعه‌ی انجام شده توسط پزشک ریچارد اي بویاتزیس، بین باهوش هیجانی بودن و ضریب هوشی بالا ـ یا هوش هیجانی ـ هیچ ارتباطی وجود ندارد.دارن هوریگون از سی‌آی‌او تفاوت بین این دو را چنین توصیف میکند:

 

هوش شناختی توانایی درک اطلاعات، تصور فرصت‌ها، بهره گیری از بصیرت، حل مشکلات، و تصمیم‌گیری هست.هوش هیجانی توانایی درک نیازها و عواطف یک فرد و دیگران ، مدیریت احساسات خود، و پاسخ به دیگران به روش‌هاي مناسب هست.به محض آن‌که سالوی و میر از آن‌چه هوش هیجانی می‌خواندند صحبت کردند، یک برنامه‌ی تحقیقاتی را برای موشکافی ماهیت هوش هیجانی، یافتن روشی برای اندازه‌گیری آن، و بررسی اهمیت و تاثیر آن بر زندگی روزمره آغاز کردند.

 

این تحقیق توسط یک روانشناس تعلیم‌دیده‌ی هاروارد و نویسنده‌ی بخش علمی نیویورک تایمز آن موقع، به نام دنیل گولمن بهبود یافت که سال‌هاي عمر خود را صرف مطالعه‌ی هوش هیجانی و جایگاهش در محل کار کرد.گولمن به ویژه به این مسئله علاقه‌مند بود که تست‌هاي سنتی هوش شناختی چقدر محدود بودند.

 

او می گفت تست ضریب هوشی در مورد آن‌چه برای موفقیت در کار و زندگی لازم هست، اطلاعات کمی به ما می دهد. ـ و هوش هیجانی عامل خیلی مهم‌تری هست.این گوامن بود که تعریف هوش هیجانی را به دسته‌اي از مهارت‌ها تعمیم داد که نشان می دهند یک فرد باهوش هیجانی هست. این مهارت‌ها توانایی یک فرد را برای تشخیص، درک و بهره گیری از اطلاعات هیجانی درمورد‌ی خود و دیگران نشان میدهند تا موثرتر بود ه و در محل کار و تعاملات فردی بهتر عمل کنند.

 

در ادامه ۲۰ نشانه‌ی هوش هیجانی آمده هست:

بعد از انجام و ادغام سال‌ها تحقیق بر روی هوش هیجانی، گولمن به مدلی دست یافت که در این‌جا دیدن می کنید. این مدل، ۲۰ مهارت دارد که در چهار ” خوشه ” قرار می گیرند:‌ خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهای اجتماعی، و مدیریت روابط.همان‌طور که این مقاله را میخوانید، یادتان باشد بخشی از باهوش هیجانی بودن فقط دارا بودن این مهارت‌ها نیست؛‌ بلکه درک آن‌ها، مدیریت آن‌ها و بهره گیری از آن‌ها در عمل هست. نیت بخش بزرگی از‌ آن هست.

 

خودآگاهی

۱)خودآگاهی هیجانی:‌ درک کاملی از احساسات و هیجانات خود، نقاط قوت و ضعف خود، و محرک‌هاي آن‌ها دارید.

 

۲) خودارزیابی دقیق: از ارزش‌ها و هدف‌هاي خود و مسیر زندگی‌تان آگاه هستید.

 

۳) اعتماد به نفس: نقاط قوت و محدودیت‌هاي خود را درک می کنید. با تکیه بر مهارت‌هایتان عمل می کنید و میدانید چه وقت به فرد دیگری از گروه تکیه کنید. مایلید درمورد‌ی خود به شیوه‌اي رک و غیردفاعی صحبت کنید. (برای مثال، ممکن هست از خنده دار سرزنش‌آمیز در مورد خود بهره گیری کنید)

 

خودمدیریتی

۴) خودکنترلی هیجانی: شما هم درست مثل هر کس دیگری خلق بد و بالا و پایین را تجربه می کنید، اما مثل آن‌ها عمل نمی کنید؛‌در واقع، میتوانید آن‌ها را نظارت کنید. برای مثال، به جای خالی کردن عصبانیت‌تان بر سر دیگران، اجازه میدهید بدانند چه اتفاقی افتاده هست و راه حل آن چیست. شما قادر هستید صبر کنید تا هیجانات‌تان بگذرند و بتوانید از سر منطق پاسخ دهید.

 

۵) دستاورد:‌ به حرکت خود به سمت یک رویا، یک هدف، یا راهبرد علاقه‌مند هستید.

 

۶) دارای ابتکار عمل:‌ خودانگیخته هستید، و به سمت اهداف دوردست‌تان حرکت می کنید حتی وقتی که موانعی را تجربه میکنید.

 

۷) شفافیت: درمورد‌ی پیشرفت، اهداف، و هیجانات‌تان صادق و شفاف هستید.

 

۸) تطبیق‌پذیری:‌ منعطف هستید. میتوانید تحت فشار آرام بمانید و وقتی چیزی اشتباه پیش میرود سریع خوداتن را بازیابید. در مواجه با یک بحران وحشت نمیکنید، آرام هستید. و توی فکر فرو نمیروید، دنبال مقصر نمی گردید، یا کینه به دل نمیگیرید.

 

۹) خوش‌بینی: نگرش مثبتی به آینده دارید.

 

آگاهی اجتماعی

۱۱) همدلی:‌ مایلید نگرانی‌ها و دغدغه‌هاي خود را به اشتراک بگذارید و هیجانات دیگران را با آغوش باز بپذیرید.

 

۱۲) خدمت‌محور: شنونده‌ی خوبی هستید. به دیگران کاملا دقت میکنید و برای فهمیدن آن‌چه می گویند و منظوری که از آن دارند، بدون ایجاد وقفه یا مزاحمت، زمان میگذارید.

 

۱۳) آگاهی سازمانی: به علت آن‌که از چشم‌اندازهای دیگر را درک می کنید، میتوانید ایده‌ها را به گونه‌اي توضیح دهید که همکاران‌تان آن‌ها را بفهمند. و پذیرای سوالات آن‌ها هستید.

 

مدیریت روابط

۱۴) رهبری الهام‌بخش: شما تصویری فراهم می کنید که به دیگران انگیزه می‌بخشد. از هوش هیجانی‌تان بهره گیری می کنید تا به وسیله‌ی تمرکز حواس، امید و شفقت، روابطی عمیق با دیگران ایجاد و آن‌ها را پروش دهید.

 

۱۵) نفوذ: شما یک گوینده‌ی متقاعدکننده هستید. موضوعات‌تان را به صورت قانع‌کننده، و واضح بیان میکنید و به این ترتیب افراد در مورد توقعات انگیزه می گیرند.

 

۱۶) مدیریت تعارض‌ها: از هوش هیجانی‌تان برای بهبود روابط، مذاکره و رهبری بهره گیری می کنید. میتوانید مناقشات، تفاوت عقاید، و سوءتفاهم‌ها پایان دهید.

 

۱۷) کاتالیزور تغییر: در برابر تغییر مقاومت نمیکنید؛ برعکس، نیاز به تغییر را تشخیص میدهید و از این فرآیند حمایت می کنید.

 

۱۸) پرورش‌دهنده‌ی دیگران: به شکلی موثر بازخورد فراهم می کنید و به خوبی به دیگران کمک می کنید مهرات‌ها و دانش‌شان را بسازند.

 

۱۹) کار تیمی: کار کردن با شما برای دیگران خوشایند هست. یکی از نشانه‌هاي آن ممکن هست آن باشد که می خندند و در حضور شما راحت صحبت میکنند.

 

۲۰) همکاری: یک شبکه ایجاد کرده و ان را حفظ میکنید، و تیم‌هاي کارآمدی می‌سازید.

 

آیا به تیپ شخصیتی یا جمعیت خاصی ارتباط دارد؟

واضح هست که هوش هیجانی به شخصیت فرد و چگونگی ابراز خود در بین دیگران ارتباط زیادی دارد. این امر باعث شد فکر کنم که: آیا سطح بالای هوش هیجانی به یک تیپ شخصیتی یا جمعیت خاص ارتباط دارد.؟

 

با تیپ شخصیتی آ/ب ؟

آیا بین افراد باهوش هیجانی و تیپ‌هاي شخصیتی آ یا ب ارتباطی وجود دارد؟در واقع، مطالعه‌ی انجام شده بر روی کارمندان بانک در یونان نشان داد که برعکس آن‌چه فرض می‌شد، افرادی که ترکیبی از تیپ‌هاي شخصیتی آ و ب بودند، هوش هیجانی بالاتری داشتند. هم‌چنین دریافتند که تیپ ب رابطه‌ی مثبتی با مهارت‌هاي اجتماعی داشت.

 

با دروگرایی یا برونگرایی؟

مطالعه‌ی بویاتزیس نشان داد که برونگرایی به طرز چشم‌گیری با تمام چهار خوشه‌ی هوش هیجانی که پیش‌تر ذکر شد در ارتباط هست.

 

با سن؟

مطالعه‌ی بویاتزیس دریافت که مشارکت‌کنندگان مسن‌تر از سوی خود و دیگران رده‌ی بالاتری از سطح هوش هیجانی را دریافت کردند. این مطالعه نشان داد که تجارب خاصی نیز در زندگی، با امتیاز بالاتر هوش هیجانی در ارتباط هست.

 

با جنسیت؟

در مورد جنسیت، نتایج هنوز نامشخص هست. در حالیکه مطالعه‌ی بویاتزیس نشان داد زنان نسبت به مردان، از سوی خود و دیگران (مرد و زن) رتبه‌ی بالاتری از هوش هیجانی دریافت کردند. با این حال، بعضی مطالعات دریافته‌اند که بین مردو زن تفاوتی وجود ندارد، و بعضی دیگر تفاوت‌هایي را در بعضی مهارت‌هاي خاص پیدا کرده‌اند.

 

چرا هوش هیجانی میتواند مهم‌تر از مهارت خام باشد؟

در حالی که هنوز در مورد آن‌که هوش هیجانی دقیقا چه مقدار به موفقیت حرفه‌اي یک فرد کمک میکند اختلاف نظر وجود دارد، حتی بی‌اعتقادترین مطالعات نشان داده هست که “احتمالا به اندازه‌ی مهارت‌هاي فنی و فکری ارزشمند هست.”در عین حال، تعدادی مطالعه‌ی متقاعد کننده وجود دارد که چهارچوب هوش هیجانی را به نظریه‌ی رفتار و عملکرد شغلی ارتباط میدهد.

 

برای مثال، تحقیق انجام گرفته از سوی مرکز رهبری خلاقانه (سی‌سی‌ال) نشان داد سه علت اصلی برای شکست در سطح مدیریت اجرایی وجود دارد که دشواری در رسیدگی به تغییر، ناتوانی در عملکرد مناسب در گروه، و روابط بین‌فردی ضعیف هست.

 

این هم یک مثال دیگر: هاروی دویچندروف برای نشریه‌ی فست‌کامپنی مینویسد ” تحقیق موسسه‌ی فناوری کارنگی نشان داد که ۸۵٪ موفقیت مالی افراد به لطف مهارت‌هاي مهندسی انسانی، شخصیت، و توانایی برقراری ارتباط، مذاکره و رهبری بوده هست “. آن‌ها دریافتند تنها ۱۵٪ این موفقیت‌ها به علت توانایی فنی بوده هست. به عبارت دیگر، مهارت‌هاي انسانی یا مهارت‌هاي مربوط به هوش هیجانی، مهارت‌هاي حیاتی بودند.

 

این طور که من می‌بینم، مقدار زیادی از آن در دوست داشتنی بودن خلاصه میشود. افراد باهوش هیجانی سوال میکنند، عمیقا به دیگران گوش می دهند، و حقیقی و صادق میباشند ـ که همۀ ویژگی‌هاي یک فرد مفید و دوست داشتنی هست. هم‌چنین یافته‌هاي مشهور روانشناس برنده‌ی جایزه‌ی نوبل، دنیل کانمن را داریم که می گوید

 

آدم‌ها ترجیح میدهند با کسی داد و ستد کنند که دوستش دارند و به او اعتماد دارند نه کسی که دوست ندارند ـ حتی اگر آن فرد نه عمده دوست داشتنی محصول بهتری با قیمت پایین‌تر ارائه کند.گرچه موثرترین افراد در محل کار سطح بالایی از هر دو هوش، یعنی هوش هیجانی و هوش شناختی دارند. ایده‌آل آن هست که در بخش فنی شغل‌تان فوق العاده باشید و در عین حال آن نشانه‌هاي هوش هیجانی را هم بروز دهید.

 

خبر مفید آن هست که با وجود آن که نمی توانید برای افزایش ضریب هوشی‌تان کار زیادی انجام دهید، اما می توانید هوش هیجانی‌تان را بالا ببرید. بعضی از این ۲۰ نشانه‌ی هوش هیجانی رفتارهای نظارت‌شده‌اي میباشند که از نظم و انضباط ناشی می شوند، مثل به دست گرفتن ابتکار عمل؛ بعضی دیگر مهارت‌هاي انسانی میباشند

 

که می توانید بر روی آن‌ها کار کرده و بهبودشان دهید، مثل همدلی، مهارت‌هاي گوش دادن، و مهارت‌هاي برقراری ارتباط. یاد بگیرید به مشکلات فکر نکنید، بلکه به جای آن به دیگران گوش دهید و با آن‌ها همدلی کرده و هیجانات‌تان را مدیریت کنید.

 

قطعا مثال‌هاي زیادی از افرادی وجود دارد که بدون کمک هوش هیجانی به بحبوحه رسیده‌اند. مثل استیو جابز، لری الیسون، و مارک زاکربرگ: اینها فقط تعدای از پیروز‌ترین کارآفرینان دوران ما میباشند، ولی بعنوان رهبران بی ثبات نیز شناخته میشوند.

 

راه‌هاي زیادی برای تبدیل شدن به یک مدیر و همکار پیروز وجود دارد. با افزایش هوش هیجانی‌تان، میتوانید به یک هم‌تیمی مشارکت‌کننده‌تر، یک فروشنده‌ی همدل، و رهبر بهتر تبدیل شوید.فکر میکنید هوش هیجانی در محل کار چه نقشی دارد؟ این بحث را در بخش نظرات ادامه دهید.