حقایق علمی دیدنی درمورد تکامل زیستی انسان ها در طول تاریخ را برای شما داریم که مي توانید در این مقاله مورد مطالعه قرار دهید. اگر شما نیز مثل من هستید، لابد زمان زیادی را صرف فکر کردن به این موضوع ميکنید که تکامل زیستی انسان به چه صورت بوده هست و چرا ما آدمها به این صورتی که هستیم، هستیم. برای تعداد زیادی از ما، این سوال کمی اهمیت دارد.
مطمئنا، به لحاظ تعریفی، هر گونهاي از موجودات زنده منحصر به فرد هست. با این وجود، انسانهاي هوشمند «هومو ساپینس» در سطح کاملا متفاوتی، منحصر به فرد میباشند. چنانچه محقق سرشناس فرگشت پل بینگهام اظهار ميدارد: “شامپانزه ميتواند یک چوب را بردارد، آن را در یک سوراخ وارد کند، بیرون بیاورد، و صدها حشره برای یک وعده غذایش بهدست بیاورد. اما انسان ميتواند به کرهي ماه برود. ”
من بعنوان یک محقق تکامل زیستی « فرگشت » میانرشتهاي در مورد بعضی از ایدههاي حقیقتا بحثانگیز در ارتباط با “مشکل خاص بودن بشر” «یا به عبارت سادهتر اینکه چرا بشر به این شکل هست» خوش شانس بودهام. در این نوشتار پنج ایده در مورد اصل و ریشهمان خواهیم دید که فکرمان را به چالش ميکشند. این ایدهها از چند محقق برتر در حوزهي میانرشتهاي مطالعات فرگشت میباشند.
۱. ما میمونهایي هستیم که توانایی حرف زدن را داریم. «پینکر، ۱۹۹۴»
در حالیکه تعداد زیادی از تواناییهاي شناختی پیشرفتهي ما ممکن هست نتیجهي داشتن مغز بسیار بزرگ باشد، بنا به گفتهي استیون پینکر، زبان در واقع، مثال کاملی از یک سازگاری بیولوژیکی هست. زبان مربوط به مناطقی از مغز هست که به وضوح مشخص شدهاند، و کاربردهای روشنی دارد که در بقا و ساخت مثل در گونهي ما تاثیرگذار هست.چه چیزی در مورد انسان منحصر به فرد هست؟ ما با بهره گیری از زبان ارتباط برقرار ميکنیم.
۲. ما نخبگانی هستیم که میمون را به فضا پرتاب ميکنیم. «بینگهام و سوزا، ۲۰۰۹»
تا گذشته از آنکه انسانیان «هومینید» آبا و اجدادیمان توانایی پرتاب دقیق سنگ به طرف همدیگر را به خوبی یاد گرفتند، هیچ گونهي دیگری از موجودات زنده توانایی پرتاب اجسام فیزیکی بزرگ را به طرف همگونهاي «اعضای همان گونه» خود از راه دور نداشت. هیچ گونهي دیگری از نخستیان دارای زیرساختهاي اسکلتی یا عضلانی مورد نیاز برای پرتاب پیروز نیستند.
اساسا توانایی کشتن از راه دور یکی از ویژگیهاي منحصر به فرد انسان هست. و در سراسر تاریخ تکامل زیستی انسان ، اجداد ما این ظرفیت را مدام پرورش دادهاند – و همین منجر به ساخت نیزه، توپ، تفنگ، اژدر، و غیره شد.چه چیزی در مورد انسان منحصر به فرد هست؟ ما ميتوانیم عمل پرتاب را با دقت و سرعت چندان در یک مسافت طولانی انجام دهیم.
۳. ما میمونهایي بسیار خلاق هستیم. «میلر، ۲۰۰۰»
خلاقیت بشر خارج از نمودار «در سطح بسیار بالایی» هست. انسان سمفونی خلق ميکند، نماشنامههاي پیچیده مينویسد، حرکات ریز و پیچیدهي رقصها را طراحی ميکند، و بسیاری دیگر. با دقت به روانشناس جفری میلر «۲۰۰۰»، اصلیترین چیزی که ما را متمایز ميکند این واقعیت هست که ذهن ما توسط طبیعت گزینش شد
تا به طور آشکارا نشانههاي خلاقیت را به نمایش بگذارد. میلر بعنوان شاهدی بر این امر به این موضوع اشاره ميکند که نشانههاي خلاقیت در حوزهي جفتگیری بسیار زیبا میباشند – و هر چیزی که در حوزهي جفتگیری خوشگل هست قطعا آزمون گزینه از سوی یک دیدگاه فرگشتی را پشت سر ميگذارد.چه چیزی در مورد انسان منحصر به فرد هست؟ خلاقیت ما هیچگونه محدودیتی ندارد.
۴. ما میمونهایي هستیم که معامله به مثل ميکنیم. «تریورز، ۱۹۷۱»
در یک توضیح بسیار سرشناس از رفتاری به ظاهر نوعدوستانه، زیست شناس رابرت تریورز اینطور استدلال کرد که انسان کاملا با معیارهای موجود برای تکامل نوع دوستی متقابل تناسب دارد؛ تکامل نوعدوستی متقابل زمانی وجود دارد که افراد یک گونه بر زمینه انتظاراتی ناگفته به همدیگر کمک ميکنند.
تریورز استدلال ميکند که نوع دوستی متقابل تنها ميتواند در گونههایي تکامل بیابد که «الف» زندگی طولانی دارند؛ «ب» همگونههایي دارند که ميتوانند همدیگر را تشخیص دهند؛ و «ج» اعضایی دارند که در گروههاي پایدار زندگی ميکنند.تحت چنین شرایطی هست که نوع دوستی متقابل ميتواند فواید فردی برای آدمها داشته باشد.
نگاهی گذرا به انسان نشان ميدهد که ما به خوبی با این معیارها تناسب داریم. تقریبا کل روانشناسی ما با واقعیت نوع دوستی متقابل مرتبط هست. نوع دوستی متقابل در ما احساس گناه ایجاد ميکند زمانی که ما خوبی طرف مقابلمان را جبران نمی کنیم و باعث ميشود که اعمال خوب دیگران را در گروهمان به شیوهاي دقیق محاسبه کنیم.
همین طور ما را به طرف خلق هنجارهایی در گروه خود ما وسق ميدهد، به این معنا که انتظار داریم اعمال خوب به سوی خود ما بازگردند.چه چیزی در مورد انسان منحصر به فرد هست؟ نوع دوستی متقابل در روانشناسی ما به صورت هرروز رسوخ ميکند.
۵. ما میمونهایي هستیم که بدون خویشاوند بودن ميتوانیم در گروههاي همبسته قرار بگیریم. «ویلسون، ۲۰۰۷»
پیدا کردن همکاری در بین غیر خویشاوندان در همۀي گونههاي دیگر بسیار نادر هست. اما در انسان، ما این نوع همکاری را همۀ وقت} ميبینیم. در واقع، با دقت به گفتهي زیستشناس تکاملی دیوید اسلون ویلسون، کلید درک منحصر به فرد بودن انسان این واقعیت هست که ما گروهها را بر زمینه معیارهایی که از میان خطوط خویشاوندی عبور ميکند، تشکیل ميدهیم.
به گزارش پارس ناز ما با آدمهایي که متعلق به کشور خود ما میباشند، احساس نزدیکی و ارتباط داریم. ما در یک مدل هماهنگ در تیمهاي سافتبال تفریحی با یک دسته از غیر خویشاوندان بازی ميکنیم.بنا به گفتهي ویلسون، هنگامی که انسان این “جهش بزرگ تکاملی” را تجربه کرد، به سرعت در مسیر شگفتیآفرینی قرار گرفت.
ما توسط کار کردن با گروه بزرگی از سایر آدمها، در یک مدل هماهنگ، ميتوانیم شهر بسازیم، دانشگاه تاسیس کنیم، در سراسر دنیا سفر کنیم، و تعداد زیادی از کارهای دیگر.چه چیزی در مورد انسان منحصر به فرد هست؟ ما گروههاي قدرتمندی تشکیل ميدهیم متشکل از غیر خویشاوندانی – که همۀشان در یک مدل هماهنگ با هم کار ميکنند.