در اینبخش مجموعه اي زیبا از عکس و متن تبریک عید قربان را مرور میکنیم. امروز عید سعید قربان، عید بزرگ مسلمانان اسـت و میلیونها نفر در سراسر جهان بـه برپایی جشن هاي رنگارنگ و شکرگذاری میپردازند. عید قربان روزی اسـت کـه حضرت ابراهیم در امتحان بزرگ الهی سربلند و پیروز شد و اولاد او تا بـه خاتم حضرت محمد «ص» مورد لطف پروردگار قرار گرفتند. در ادامه با پارس ناز همراه باشید.
روز ایمان عید قربان آمده
برترین عید مسلمان آمده
روز ترجیح خدا بر غیراوست
روز مردودی شیطان آمده
برد ابراهیم اسماعیل قربانی کند
فدیه در راه خدا آن دلبر جانی کند
هستی او بود اسماعیل او اثبات کرد
بنده باید در ره حقّ هستی افشانی کند
و فرمان خدا آمد کـه قربان گاه آماده اسـت
خلیل آرام نجوا کرد در گوشش کـه مامورست
بـه قربانگاه آمد اسماعیل، حاضر بـه قربانی
کـه میشی آمد از بالا و دستوری کـه ممهور اسـت
کـه قربانی پذیرفته شد اکنون تیغ را بردار
و ابراهیم شاکر شد کـه ایزد شادو مسرور اسـت
خدا راضی شد از پیغمبرش در امتحان از او
و ابراهیم میخندد بساط شادی اش جور اسـت
بـه گرد حجر اسماعیل میگردند حاجی ها
و با تقصیر مو در پای کعبه عشق پرشوراست
بکش شیطان نفست را بکش افسار نافرمان
پلیدی هاي نفست در نظرها زشت و منفور اسـت
طواف کعبه کردی در منا یا سعی در مروه
بگو لبیک مهدی جان کـه عالم باتو منصوراست
عیدقربان اسـت ومن قربان تـو
دل سبوی خون شد از هجران تـو
بر پر کاهی نمی ارزد اگر
دل نشدبایک نظر ویران تـو
دیده ودل کی خدائی میشود
گرنتابد نور مهرافشان تـو
پشت پا بر هردو عالم میزند
ریزه خوار سفرۀ احسان تـو
حافظ و سعدی و شمس و مولوی
جرعه نوشان می عرفان تـو
جرعه گر ازجام تـو داور زند
می شود ازجملۀ مستان تـو
مژده اي دل کـه عید قربان اسـت
نفس خود ذبح کن کـه قرب آن اسـت
کن نظر برجهان بـه دیده ي جان
این جهان جلوه گاه جانان اسـت
بر خدا خواهی ار خلیل شوی
بگذر از هر چـه کـه در امکان اسـت
هر چـه داری بدان ز حضرت دوست
این مرام همام خوبان اسـت
گریۀ ابر را ببین بلبل
خندۀ گل زِ اشک باران اسـت
بیت دل را نما ز بت خالی
قلب پاکیزه بیت رحمان اسـت
امت قانت اسـت ابراهیم
وصف و مدحش بیان قرآن اسـت
گشت حاضر سر پسر ببرد
امر، امر خدای سبحان اسـت
دل بـه دریا زد و دل از او کند
اگرچه این عشق شعلهور شده بود
تیغ اما دگر نمی برید
محو زیبایی پسر شده بود
پدر آن لحظه خوب می دانست
امتحانی بزرگ در پیش اسـت
آه! گویی مقابل این سرو
تیغ اندازه تبر شده بود
باز میشد میان آن برهوت
جادهاي بـه دریچهي ملکوت
سفر وحی بودو اسماعیل
اینچنین راهی خطر شده بود
و زنی کـه تمام جانش را
تکه تکه بـه آسمان میداد
جان و دل میسپرد دست خدا
گویی از راز باخبر شده بود
او کـه در امتحان ابراهیم
بازهم صاحب پسر شده بود
خدا گفت: وقت اعجاز اسـت
مرد اینبار هم سرافراز اسـت
دیگر آن زن نبود هاجر او
ازفرشته فرشتهتر شده بود
عید قربان اسـت یا عید عنایات خداست؟
عید عشق و عید ایثار و مناجات و دعاست
ذات حق با میهمانانش گرفته جشن عید
مرکز این جشن نورانی بیابان مناست
هر کجا رو آوریم و هر طرف چشم افکنیم
خیمهي حجاج بیت الله پیش چشم ماست
نور از هر خیمه میتابد بـه بام آسمان
خیمهها بیتالله و اشک و مناجات و دعاست
حاجیان دارند بر سر شوق ذبح گوسفند
قصد هر یک کشتن دیو هوس، گرگ هواست
اي خوش آن حاجی کـه در آن سرزمین کرده وقوف
خوشتر آن حاجی کـه جای او در آغوش خداست
جان مـن قربان آن حاجی کـه زیر خیمه ها
چشم او گریان بـه یاد خیمه هاي کربلاست
پیشتر از دید چشمم خیمه می آید بـه چشم
اي منا پاسخ بده پس خیمۀ مهدی کجاست؟
حاجیان در هر نفس دارند از هم این سؤال
پس کدامین خیمه گاه مهدی موعود ماست