عده اي از عکسها و نقاشی ها از دوران قدیم بجای مانده اند که کاملا غیرطبیعی و ترسناک می باشند و برای ما ابهام دارند. هنر قرون وسطی در نوع خود عجیب است. خیلی از ما میتوانیم ساعتها با افتخار از هنر رنسانس و کلاسیک صحبت کنیم، اما اگر کسی درباره هنر سالهاي 1000 تا 1500 سوال کند،
سرفه میکنیم و سعی می کنیم مودبانه بحث را عوض کنیم. هنرمندان دریک دوره 500 ساله خودشان را نمیکشتند که نقاشیهاي شبیه عکسهای واقعی ایجاد کنند یا توضیح دهند چطور رنگی که روی بوم پاشیده اند سمبل چیزی است. تعداد زیادی از آنها فقط راهبانی بودند که حوصله شان سر میرفت و برای گذران وقت در حاشیه کتابها نقاشی میکشیدند و دوره هنری ایجاد کردند که شبیه هیچ یک از ادوار نبود.
خرگوشهاي قاتل
راهبان قرون وسطی نسخههاي کتاب دست نویسی ایجاد می کردند که هر صفحه با آثار هنری زیبا پر شده بود. گاهی اوقات آنها صفحه رابا طرحهاي زیبای گل و پیچک پر می کردند. گاهی با تصویرسازی داستانها به کلمات عمق میدادند؛ و گاهی هم خرگوش هایي را نقاشی می کردند که به سر مردم آسیب میزنند.
خرگوش هایي که به انسان آسیب میزدند موضوع عجیب و مشترکی در هنر قرون وسطی بودو هیچ کس واقعا دلیل آنرا نمیداند. عکس هایي از خرگوش هایي که با انسان جنگ می کنند، شوالیهها را نقص عضو می کنند، زنان رابه زور می کشند، با چماق مردم را می زنند و با تبر آنها را تکه تکه میکنند و هیچ ربطی هم به نوشتههاي کتاب ندارند!
برخی معتقدند راهبان فقط برای سرگرم کردن خود این عکسهای را می کشند. راهبان قرون وسطی فکر میکردند خرگوشها انتقام خودرا از انسان هایي که برای سرگرمی شکارشان میکنند میگیرند؛ بنابر این روزهای کسل کننده خودرا با کشیدن عکسهایی از این قیام اجتناب ناپذیر میگذراندند.
شوالیهها در حال جنگ با حلزونها
یکی از عجیبترین چیزهایی که راهبان دوست داشتند در حاشیه کتابها نقاشی کنند، عکسهای نبرد حماسی شوالیهها و حلزونها بود. بین قرن ۱۳ و ۱۴، عکسهایی از شوالیه هایي که با زره کامل شجاعانه با حلزونها میجنگیدند به طرز عجیبی رایج بود. شما همیشه این تصویر را در حاشیه نسخههاي دست نویس گوتیک مشاهده می کنید. هیچ کس واقعا نمیداند چرا، اما انقدر این عکسهای زیاد بود که مورخان احساس کردند باید دلیل آنرا پیدا کنند.
هرچیزی که تصورش را بکنید به ذهن آنها رسید. برخی معتقدند که آنها تمثیلی از مبارزات اجتماعی، تبعیض یا ناامیدی انسان در مقابل مرگ اجتناب ناپذیر هستند. اما شاید یک توضیح سادهتر هم وجود داشته باشد: راهب بودن در قرن چهاردهم واقعا کسل کننده و کسالت آور بوده است. اگر شما هم وادار بودید کل کتاب مقدس رابا دست رونویسی کنید، احتمالا شروع به کشیدن عکسهای عجیبوغریب میکردید.
حضرت موسی با شاخ هایي روی سرش
مردم مدتها عادت عجیبی داشتند که تصویر حضرت موسی رابا شاخ میکشیدند. حتی میکلانژ هم اینکار را کرد. اینکار به این دلیل نبود که مردم میخواستند حضرت موسی را بد یا شیطانی جلوه دهند. آنها واقعا فکر می کردند او شاخ داشته است. در بیشتر کتابهاي مقدس آمده که حضرت موسی از کوه سینا با ده فرمان از خداوند آمد.
در حالیکه چهره اش «درخشان» بود. اما واژه اصلی عبری که معنای «پرتوی نور» می دهد به معنای «شاخ» هم هست؛ بنابر این مردم فکر کردند حضرت موسی شاخ داشته است. حتی برخی افراد هنوز هم فکر میکنند ترجمه درست آن همین است.
بدن مریم مجدلیه پر از مو بود
مریم مجدلیه یکی از پیروان مؤمن عیسی مسیح بوده و کلیساهای کاتولیک رومی، ارتدکس شرقی، لوتری و انگلیکان وی را جزو قدیسهها میدانند. هنرمندان گوتیک تصویر مردم مجدلیه را پر از مو میکشیدند، چون فکر می کردند واقعا به این شکل بوده است. در آن زمان میگفتند مریم مجدلیه سینه پر از مویی داشته که وی را شبیه بز میکرده است.
طبق افسانه ها، مریم مجدلیه پس از عیسی همه ی علایق و وابستگیهاي زمینی خودرا ترک کرد. او دیگر حمام نرفت و لباس هایش را عوض نکرد ودر نهایت آن قدر لباس هایش کثیف و کهنه شدند که از تنش افتادند. بعنوان معجزهاي برای نجات مریم از برهنگی، روی بدن او مو رویید و تمام بدنش را پوشاند؛ و هنرمندان گوتیک که این را باور کرده بودند آنرا نقاشی کردند.
تعداد زیادی از آثار هنری قرون وسطی خشونت آمیز بوده اند. اما مهم نیست که مرگ کسی چقدر ترسناک بوده، او همیشه کسل و بی حوصله بنظر می رسد. نقاشی هایي از این دوران وجوددارد که افرادی را نشان می دهد که چاقویی در سرشان فرو رفته یا تبری به بدنشان خورده یا با روشهاي دیگر کشته میشوند. با این حال در همه ی عکسهای بنظر می رسد قربانی سعی می کند خمیازه خودرا نگه دارد.
یک نظریه آن رابا مفهوم قرون وسطایی هنر خوب مردن مرتبط میداند. آنها عقیده داشتند که مرگ یک آزمون اخلاقی است. مرگ زمانی است که شما با داوری الهی مواجه می شوید و واکنش شما نسبت به آن درباره شخصیتتان می گوید. اگر گریه می کردید، جیغ می کشیدید و درباره از دست دادن چیزهای فانی شکایت می کردید به این معنی بود که جهنم میروید. اما اگر لحظه آخر رابا لبخند و رضایت می گذراندید به بهشت میروید.
با این حال این یک نظریه است. قطعا نقاشیهاي قرون وسطایی بسیاری هم وجوددارد که شیاطینی را نشان میدهد که سعی دارند با افراد در حال مرگ با طلا، زنان و سایر وابستگیهاي زمینی وسوسه کنند. همه ی این افراد فقط تمایل خود رابه سعادت بهشتی نشان میدهند. در هر صورت هنرمندان قرون وسطی واقعا در کشیدن حالتهاي صورت استعدادی نداشتند.
انسان در سفینه فضایی
به دلایلی، تعداد زیادی از آثار هنری قرون وسطی افراد را سوار بر اتومبیلهاي کوچک پرندهاي نشان میدهد که به طرز عجیبی شبیه اسپوتنیک است. این چیزی است که بیشتر در عکسهای حضرت عیسی نشان داده می شود. نقاشیهاي قرون وسطی لحظات بزرگ زندگی مسیح را نشان می دهند، مانند لحظهاي
که حضرت مریم برای نخستین بار وی را در آغوش گرفت یا وقتی به صلیب کشیده شد؛ و سپس در گوشهاي از آسمان مردی که دریک کابین سفید کوچک نشسته ودر فضا سفر می کند. نظریاتی وجوددارد که این عکسهای چه چیزی ممکن است باشند، نظریه آکادمیک «حضور فضایی خداوند» است. شاید هم نشان دهنده آدم فضاییهاي باستانی باشد.
عکسهای مرموز و ترسناک از قرون وسطی ،عکسهای ترسناک قدیمی،عکسهای ترسناک از دوران قدیم،عکسهای دیدنی ترسناک از دوران قدیم وسطی