پارس ناز پورتال

نگاهی به فرهنگ مردم ایران در زمینه رانندگی

نگاهی به فرهنگ مردم ایران در زمینه رانندگی

نگاهی به فرهنگ مردم ایران در زمینه رانندگی 

نیازی به قضاوت و بررسی نیست!همه ي ما مي دانیم که در اساس رانندگی و فرهنگ مربوط به آن در جایگاه خوبی قرار نداریم. مرگ ١٥٠ نفر از هموطنان در بازه زمانی ٢٦ اسفند تا دوم فروردین بهانه‌اي شد تا بر مهم‌ترین عامل تهدید‌کننده سلامت ایرانیان یعنی فرهنگ بد رانندگی مروری شود.

 

یکی از مهم‌ترین شاخصه‌هاي توسعه‌یافتگی یک جامعه لزوم رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و فرهنگ بهره گیری از اتومبیل هست؛ به ‌طوری که در دهه جدید در برخی از جوامع، فرهنگ رانندگی یکی از معیارهای تعیین شخصیت افراد هم محسوب مي‌شود. چون یک قانون مشترک بین همه ي افراد محسوب شده و اگر به شکل صحیح رعایت شود،

 

روحیه رفتار جمعی را شکل مي‌دهد (رفتاری که شهروند ایرانی کمتر به آن دقت دارد.) فردی‌بودن رانندگی در ایران ریشه اکثر معضلات ترافیکی، تصادفات و تلفات هست؛ به‌طوری که اعتقاد نداشتن به رفتار جمعی و فراموشی این اصل که رانندگی یک امر جمعی هست، قصه پر غصه امروز رانندگی در ایران هست.

 

اما اخلاق یک شهروند ایرانی هنگام رانندگی و پیاده‌روی متفاوت هست. این شهروند در برخوردهای اجتماعی خود در پیاده‌رو مدت‌ها صحبت‌هاي طرف مقابل را مي‌شنود اما وقتی پشت ارابه‌هاي آهنی قرار مي‌گیرد، به فردی که قصد ورود به خیابان اصلی را دارد، راه نمی دهد؛ با چراغ‌دادن‌هاي ممتد و بوق‌زدن‌هاي گیج‌کننده وی را میخکوب مي‌کند،

 

چون احساس مي‌کند ثانیه‌هاي رانندگی برایش طلاست. شهروندان ایرانی در زمان پیاده‌روی هم برای سواره‌ها مشکل ایجاد مي‌کنند؛ از چراغ سبزی که مخصوص خودروهاست عبور مي‌کنند و حاضر نیستند ٣٠ ثانیه درنگ کنند تا چراغ عابر سبز شود! از هر جای خیابان یا بزرگراه که بخواهند عبور مي‌کنند.وسایل نقلیه برای رفاه افراد ساخته شده‌اند

 

و نمیتوان کسی را سرزنش کرد که چرا از وسیله نقلیه بهره گیری مي‌کند. در کشور ما مردم مجبورند در سرمای زمستان و گرمای تابستان برای انجام کارهای خود از وسیله شخصی بهره گیری کنند؛ چون سیستم منظم و پیشرفته حمل‌ونقل عمومی وجود ندارد. وقتی اتوبوس‌هاي واحد این‌گونه مسافران را به داخل مي‌چپانند، وقتی درهای اتوبوس و مترو به‌سختی بسته مي‌شود، معلوم هست دولت‌ها مقصرند و نمیتوان تنها رانندگی فردی را سرزنش کرد،

 

وقتی یک دوچرخه‌سوار امنیت ندارد و خط دوچرخه وجود خارجی ندارد، خب معلوم هست یک شهروند برای حفظ جان مجبور هست وسیله نقلیه‌اش را به خیابان بیاورد.وقتی شهروندی بداند که از محل کار تا خانه و بازار و همۀ جای شهر وسایل نقلیه عمومی سر وقت در ایستگاه حرکت مي‌کند و به موقع به مقصد مي‌رسد و وقتی مطمئن شود

 

که با بازشدن درِ واحد و مترو به بیرون پرت نشده و تمام استخوان‌ها و عضلاتش کوفته نمیشود، قطعا حمل‌ونقل عمومی را مي‌پسندد.حال با وجود این مشکلات آیا باید همۀ چیز را به حال خود رها تولید؟ و راهکار‌هاي حل بحران چیست؟ بی‌شک در چنین وضع ناگواری نقش صدا‌و‌سیما، رسانه‌ها و راهنمایی و رانندگی چندین و چند برابر مي‌شود.

 

شاید اختصاص یک شبکه ویژه برای آشنایی مردم با قوانین راهنمایی و رانندگی تأثیر بسزایی در پیشگیری از آسیب‌هاي وارده داشته باشد. اگر صداوسیما به اکران آگهی‌هاي آشنایی با فرهنگ رانندگی مبادرت کند و هزینه این آگهی‌ها هم از بخشی از پول جریمه‌ها پرداخت شود، میلیاردها ریال سرمایه ملی هدر نخواهد رفت. باید از مهدکودک‌

 

تا دانشگاه دروس ویژه فرهنگ رانندگی در برنامه‌هاي درسی نونهالان و دانشجویان گنجانده شود. در برخورد با متخلفان هم هنوز جریمه حداقل امکان برخورد محسوب مي‌شود؛ جریمه‌اي که مخالفان زیادی هم دارد. مخالفان مي‌گویند دولت‌ها و شهرداری‌ها مقصرند. جاده‌هاي غیراستاندارد و ترافیک و مشغله‌هاي چندان باعث مي‌شود تا تخلف بروز کند.

 

نبود پارکینگ‌هاي بزرگ در شهرها و خیابان‌هاي شلوغ هم یک خاطر اعلام مي‌شود. همه ي این‌ها مورد تأیید هست، اما آمارها نشان مي‌دهد خاطر ٦٠‌درصد تصادف‌ها خطای انسانی هست که به رفتار فردی شهروندان برمی‌گردد. رفتارهای فردی ما ایرانیان بر جمعی غلبه دارد و حاصل این رفتار فردی مرگ سالانه ٣٠‌هزار انسان در جاده‌هاست که حدود ٥‌هزار نفر آن ها اصلا مقصر نیستند

 

– به‌طوری که هزاران نفر هم مجروح و معلول دایمی مي‌شوند- آمارها نشان مي‌دهد که مجموع کشته‌هاي حوادث رانندگی جاده‌هاي ایران بعد از جنگ حدود ٨٥٠‌هزار نفر یعنی ٤ برابر تلفات جنگ ایران و عراق بوده هست. ٤٠‌درصد خاطر تصادف‌ها هم به وضع جاده‌هاي غیراستاندارد، کیفیت خودروهای تولید داخل و شرایط اقلیمی مربوط هست.

 

وقتی افرادی در این جامعه که کم هم نیستند پشت ارابه‌هاي آهنی مي‌نشینند و فراموش مي‌کنند که عابر پیاده یا مردمی هم میباشند که حق حیات دارند، آیا به صرف استاندارد نبودن جاده و روتین‌بودن تخلف در جامعه و حتی این که کسی انها را نبیند، باید مقررات را نادیده بگیرند و هر کار خواستند انجام دهند و با حرکات مارپیچ،

 

 به گزارش پارس ناز عدم تردد بین خطوط، پارک‌کردن نبش تقاطع‌ها و انحراف به طرفین بدون بهره گیری از راهنما و صدها تخلف دیگر باعث خطرات جانی و مالی و ترافیک شوند؟ آیا فردی که با سرعت چندان و با سبقت غیرمجاز در جاده‌اي دو طرفه جان خود و دیگران را به خطر مي‌اندازد، نباید مواخذه و حداقل جریمه شود؟

 

به امید آن روزی که سیستم حمل‌ونقل عمومی منظم و جاده‌هاي دو بانده و وسایل نقلیه ایمن مهیا و رفتارهای فردی در برابر حرکت‌هاي جمعی مغلوب شود و انرژی پلیس به جای حضور در جاده و خیابان صرف ابتکارهای جدید شود