در اینبخش با مربی هایي آشنا میشویم کـه با مبلغ کارلوس کیروش کار می کنند، سرمربی هاي بنام دنیا کـه مسئولان می توانستند بجای مستر کیروش کبیر استخدام کنند. کارلوس کیروش چهره اي دوگانه از خود نشان داد، او گاهی مخالف اسـت و گاهی موافق و طرفدار، موضع اصلی او را هیچکس نتوانست بفهمد، آنچه کـه دریافتیم مبالغ هنکفتی بود کـه برای هدایت تیم ملی دریافت کرد.
«تلاش این اسـت کـه یک مربی در حد کیروش و بـه همان بزرگی بیاوریم.» این اظهارنظر مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال بعد از قطع همکاری با مرد پرتغالی بود. حال این سوال بـه وجود می آید کـه آیا با اوضاع اقتصادی کنونی و قیمت نجومی ارز، می توان مربی صاحبسبک خارجی ودر حد و اندازه کیروش رابه خدمت گرفت یا خیر. قطعا گزینههایي چون مورینیو، لوپتگی، زیدان، ونگر، بلان و… را باید از ذهنها دور کنیم.
این نفرات هم دستمزدشان چند برابر کارلوس کی روش اسـت و هم چندان حاضر بکار در سطح ملی و حضور در قاره آسیا نیستند. مربیانی از این دست بیشتر علاقه بکار هرروزه و حضور در سطح باشگاهی ودر لیگهاي مطرح دارند. اگر غیر از این بود هرکدام از آن ها پیشنهادهای قابلتوجهی از تیمهاي ملی مختلف در قارههاي اروپا و حتی آسیا داشتند اما فورا همه یشان را رد کردند.
هلندی 66 ساله و شناختهشدهاي کـه آشنایی خوبی هم از فوتبال آسیا دارد. سرمربی سابق تیمهاي فاینورد، دورتموند، هامبورگ و تیمملی هلند کـه با این تیم در جامجهانی بـه فینال رسید ولی دو سال بعد در مرحله گروهی یورو حذف شد. فان مارویک با عربستان قراردادی 17/1 میلیون دلاری بست.
او این تیم را بعد از دو دوره غیبت، بـه جامجهانی 2018 رساند. او سپس هدایت استرالیا را برعهده گرفت و بـهرغم حذف از مرحله گروهی چهره خوبی از کانگروها بـه جهانیان نشان داد. مارویک علاقهمند بـه فوتبال هجومی اسـت و تیمهایش با سیستم 1-3-2-4 بازی میکنند. پدر خانم مارک فن بومل در هر تیم طبق معمول بـه صورت میانگین دو سال حضور داشته اسـت.
مرد شناختهشدهاي کـه حالا در آستانه 70 سالگی قرار دارد و احتمالا کارلوس کیروش جانشین او در تیمملی کلمبیا خواهد شد. یک گزینه قابل اعتنا بـه این دلیل کـه بازی زیبا را در اولویت قرار میدهد. پکرمن سابقه درخشانی هم در امر مربیگری مخصوصا در سطح ملی دارد. او از سال 1981 کار مربیگری را استارت زد و هفت سال در تیم زیر 20 سال آرژانتین فعالیت کرد و سه مقام قهرمانی جهان رابا آن ها بـه دست آورد.
او حدفاصل سالهاي 2004 تا 2006 سرمربی آرژانتین بودو با این تیم تا یکچهارم نهایی جامجهانی پیش رفت اما بـه کشور آلمان میزبان در ضربات پنالتی باخت. پکرمن 6 سال هدایت کلمبیا را برعهده داشت و با این تیم دوبار در جامجهانی شرکت کرد کـه حاصل آن دو صعود از مرحله گروهی بود.
او درسال 2014 با تیمش در مرحله یکچهارم نهایی بـه سختی با نتیجه ۲ بر یک بـه برزیل میزبان باخت. پکرمن سالانه 5/1 میلیون یورو از فدراسیون فوتبال کلمبیا دریافت میکرد. پکرمن سه سال بهترین مربی آمریکایجنوبی هم شد ودر سال 2013 بـهعنوان پنجمین مربی برتر جهان برگزیده شد.
سرمربی تمام تیمهاي بزرگ ایتالیا کـه حالا چند سالی می شود درگیر قاره کهن شده ودر تیمهاي مختلف کار می کند. زاکرونی 65 ساله کـه درسال 1999 با میلان فاتح اسکودتو شد، آخرین عملکردش بـه حضور در نیمهنهایی جام ملتهاي آسیا با امارات متحده عربی ختم شده اسـت. زاک، یکی از مبدعان شیوه 3-4-3 بودو برخلاف ایتالیاییها از بازی هجومی بدش نمی آید.
او چهار سال سرمربی تیمملی ژاپن بودو با این تیم در جام ملتهاي 2011 قهرمان شد ولی در جامجهانی در گروه قعرنشین شد و همانجا ماموریتش بـه پایان رسید. دریافتی زاکرونی از فدراسیون فوتبال کشور امارات نزدیک بـه همان مبلغی بود کـه کیروش از ایران می گرفت و بـهنظر می رسد میتوان او را برای کار در ایران با مبلغی پایینتر مجاب کرد.
متولد آرژانتین ولی بزرگشده اسپانیا. سرمربی 50 سالهاي کـه با تیمملی عربستان قراردادی 4/1 میلیون دلار بست ودر جامجهانی 2018 بـه یک برد رسید، ولی صعود نکرد. چند ماه بعد با تیمش بـه جام ملتها هم آمد ولی در دور یکهشتم نهایی بـه سد ژاپن خوردند و بـهرغم درصد مالکیت بالا حذف شدند.
پیتزی با تیمملی شیلی درسال 2016 فاتح کوپاآمریکا شد. شهرت او در دنیای مربیگری بـه سال 2013 برمیگردد جاییکه توانست هدایت تیم والنسیا را برعهده بگیرد. او سابقه بازی در بارسا و قهرمانی با این تیم در لالیگا را دارد و بـهنظر میرسد با حضور او بتوان فوتبال مالکانهاي را ارائه داد.
یک گزینه جذاب ولی کمی سختالوصول! مونتلای مشهور و 44 ساله کـه تا چند سال پیش با پیراهن رم خوش میدرخشید و بعد از هر گل، هلیکوپترش رابه پرواز درمیآورد حالا چند ماهی اسـت کـه بیکار شده و بـهدنبال یک پیشنهاد ایدهآل میگردد. مونتلا با تیم زیر 15 سالههاي رم کار مربیگری را آغاز کرد.
او بعد از حضور کوتاهمدت در تیم بزرگسالان سرمربی تیمهاي کاتانیا، فیورنتینا، سامپدوریا، میلان و سویا شد. با روسونری قهرمان سوپرکاپ ایتالیا شد و سویا رابه فینال جامحذفی اسپانیا رساند و عملکرد قابلقبولی در فلورانس داشت. با این حال این سرمربی جوان و جذاب و خوشتیپ، هنوز در سطح ملی کار نکرده و شاید این تنها نکته منفیاش بـه حساب بیاید.
مرد 48 سالهاي کـه با پیراهن آبیاناری بارسا بـه همه ی شناخته شد و حالا بعد از برکنار شدن از هدایت فنرباغچه بیرون گود مانده اسـت. او با 101 بازی ملی و 10 گل بـه بازی در ترکیب لالههاي نارنجی پایان داد و کفشهایش را در الجزیره امارات متحده عربی آویخت.
کوکو چهارسال بـهعنوان کمک مربی در تیمملی هلند حضور داشت و دوم جهان شد. سپس پنج سال هدایت پیاساو را برعهده گرفت و با آن ها سهبار اردیویژه یا همان لیگ هلند را فتح کرد. کوکو تیمهاي تحت هدایتش رابا سیستم 3-3-4 بـه میدان میفرستد.
یکی از گزینههاي همیشگی فوتبال ایران. مرد آلمانی و اخمویی کـه علاقه زیادی بـه علی کریمی داشت و هروقت قرار شده یک مربی بزرگ خارجی بـه تیمهاي باشگاهی مـا بیاید، نامش بر سرزبانها افتاده اما هیچوقت این اتفاق عملی نشده اسـت. ماگات در چند سال اخیر کارنامه قابل دفاعی نداشته و تقریباً در هیچیک موفق نبوده اسـت.
اما با این حال مربی صاحبسبکی بـه حساب می آید. او بعد از قهرمانی با وولفسبورگ در بوندسلیگای 2009 هیچ توفیق خاصی رابه دست نیاورد. ماگات از دسامبر 2017 و بعد از اخراج از شاندونگ لوننگ چین دیگر هدایت هیچ تیمی را برعهده نگرفته اسـت و با رقمی نهچندان بالا می توان از وی استفاده کرد.
و درنهایت یک گزینه دوستداشتنی ولی پرریسک. آلکساندر نوری؛ جوان 39 ساله و ایرانیالاصل کـه متولد کشور آلمان اسـت و با هدایت وردربرمن بـهعنوان سرمربی موقت شناخته شد. آن قدر خوب بود کـه تا پایان فصل ماندگار شد. ولی سپس دوران افت او دراین تیم و هم چنین اینگول اشتات از راه رسید.
نوری گزینه جالبی بـه حساب می آید اما تجربه مربیگریاش بسیار کم بوده و اصلا در سطح ملی فعالیت نداشته اسـت. با این حال حضورش در تیمملی ایران می تواند جذابیتهاي خاص خود رابههمراه داشته باشد. درکنار این نامها گزینههایي چون روبرتو دیمتئو، آلان پاردیو، اسون گوران اریسکون، دیوید مویس، سامی هوپیا، زدنیک زمان، مارک هیوز و… بـه چشم میخورند کـه مدتی اسـت تیم ندارند.
شکست برابر ژاپن بـه حضور هشتساله کارلوس کیروش، سرمربی پرتغالی، در ایران پایان داد «می دهد». او کـه سال 2011 برای ساختن تیم و ساختاری جدید بـه ایران آمد، با ناکامی مجدد در جام ملتهاي آسیا از ایران رفت «می رود». کیروش کـه نخستین مربی تاریخ ایران اسـت کـه دو بار طعم حضور در جام ملتها رابا این تیم چشیده بود، پس از ثبت ناکامی دیگری در قهرمانکردن ایران در جام ملتهاي آسیا، پروندهاش بسته شد.
حالا پایان اینجاست
حضور هشتساله کیروش در فوتبال ایران، شبیه سینوسی اسـت کـه گهگاه فاصله بلندیها و فرورفتگیهایش بیش از اندازه بـه چشم آمد. او کـه سابقه کارکردن در تیمهاي بزرگی مانند منچستریونایتد، رئالمادرید و تیم ملی پرتغال را داشت، از لحاظ نتیجهگیری دستاورد درخور توجهی نداشت.
ولی همزمان یکی از بهترین و دوستداشتنیترین نسلهاي فوتبالی ایران را ساخت. کیروش در فوتبال ایران بناهای زیادی رابهجا گذاشت کـه باید برای انها ممنون بود؛ ولی او همزمان تیشه بـه ریشه یکسری پایهها زد کـه بـه خداحافظیاش از فوتبال ایران سرعت بیشتری بخشید.
توجه بـه جزئیات
از کیروش بـه این دلیل کـه بـه جزئیات توجه ویژهاي داشت، باید ممنون بود؛ او عزمش را جزم کرد تا امکانات تیم ملی ایران را شبیه بهترین تیمهاي اروپایی کند.
کی روش آنقدر اصرار کرد کـه بالاخره ایران صاحب کمپ مجهز تمرینی و البته مرکز دکتری فوقتخصصی شد. شاید اگر کیروش بـه ایران نمیآمد، همه ی با امکانات موجود کار میکردند و کسی دیگر بـه فکر ارتقای زیرساختها نبود.
از کیروش بـه این خاطر کـه نشان داد پیراهن تیم ملی بالاتر و مقدستر از هر چیز دیگری اسـت، باید ممنون بود؛ او ریشه بازیکنسالاری را در تیم خشکاند تا اثرش بـه فوتبال باشگاهی نیز سرایت کند.
خوب اسـت کـه رفته رفته بازیکنان بدانند برای پیراهنی کـه می خواهند بپوشند، باید حسابی بجنگند. کیروش یکی از معدود مربیان تیم ملی بود کـه نشان داد تیم ملی جایی اسـت کـه هرکسی باید برای پوشیدن پیراهنش افتخار کند نه ناز.
اتوبوس دوست داشتنی
از کیروش باید برای ساختن تیمی باشخصیت در دنیای فوتبال تشکر کرد؛ قبل از کیروش، تیمهاي بزرگ دنیا زمانی کـه پای بازیکردن با ایران بـه میان میآمد، از برد آسان و پرگلشان حرف میزدند؛ ولی از زمانی کـه کیروش آمد، احترامها بـه فوتبال ایران بیشتر و بیشتر شد.
حالا پایان اینجاست
اوج این احترام را می شد در تقابل ایران با آرژانتین در جام جهانی 2014 دید؛ جاییکه اتوبوس تیم ملی با پنجرههاي کاملا بسته، آرژانتین، تیمی راکه بـه فینال رسید، با مسی بزرگش زمینگیر کرد.
هرچند فرشتهاي مانند مسی با عبور نامحسوس از درزهای بـهوجودآمده در بدنه اتوبوس، اجازه تکمیل معجزه را نداد. کیروش اما تیمی باشخصیت داشت کـه دیگر کسی جرئت نکند خودش را مقابل آن از پیش برنده بداند.
یکخطدرمیان بـه جام جهانی رفتیم؛ ولی با کیروش دیگر خبری از «یکیدرمیانها» نبود؛ او تیم ملی رابهاسانی آبخوردن در دو دوره متوالی بـه جام جهانی رساند.
ایران برای نخستینبار در تاریخ، بـه صورت متوالی طعم حضور در جام جهانی را چشید کـه از این بابت باید از کیروش ممنون بود؛ چون بدون تردید اگر تفکرات او نبود، شاید دوباره کار صعود بـه اماواگر کشیده میشد. کیروش اما هر بار بر سر صعود جنگید؛ هم با عواملی کـه تمرکز تیم ملی رابه هم میریخت، هم با سرمربیان بقیه تیمها، بـهویژه سرمربیان کرهجنوبی.
بهترین نتیجه تاریخ
صعود متوالی بـه جام جهانی تنها دستاورد کیروش نبود؛ او در جام جهانی هم نتایج خوبی بـه دست آورد؛ از او باید برای این کـه بهترین نتایج تاریخ ایران را در جام جهانی رقم زد، تشکر کرد.
در روسیه تیم ملی برای نخستینبار چهار امتیاز در مرحله گروهی گرفت کـه بیشترین تعداد امتیازی اسـت کـه یک مربی توانسته برای ایران در جام جهانی بگیرد. اگر بخت با تیم او یار بود، کیروش میتوانست نخستین مربی تاریخ لقب بگیرد کـه ایران رابه مرحله حذفی جام جهانی رسانده اسـت.
کیروش در هشت سال حضور در ایران، نهتنها آمار خوبی در ثبت بردها و درصد پیروزیها داشت، بلکه دیگر خودش رابهعنوان شهروندی ایرانی می دید کـه حس میکرد باید از حقوق مردم ایران دفاع کند.
نمونهاش صحبتهاي مختلف با رسانههاي معتبر دنیا بود کـه در آن تحریمهاي سیاسی اعمالشده علیه ایران را ناعادلانه میدانست و این تحریمها را دلیلی میدید کـه دنیا نمی گذارد تیمش با شرایط برابر در مقایسه با بقیه تیمهاي مطرح دنیا آماده شود. باید از او برای این کـه صدای ایران در رسانههاي مختلف و معتبر دنیا بود، تشکر کرد.
تحقیر مربیان
او از بدو ورودش بـه ایران، اعتقادی بـه مربیان داخلی نداشت و هر بار و با هر بهانهاي، تلاش می کرد این موضوع را گوشزد کند کـه مربیان ایرانی جایگاهی در تفکراتش ندارند. هرازچندگاهی هم کـه با فشار مسئولان وادار میشد یکی اعضای ایرانی را در کادر فنیاش جا کند، بهانهاي برای تحقیرکردن آن ها پیدا میکرد و حضورشان در تیم ملی را کوتاه می کرد.
او کـه پی برده بود مسئولان فدراسیون فوتبال ایران ضعیفتر ازآن هستند کـه بتوانند علیهاش اقدامی انجام دهند، بـه یکهتازیهایش در تیم ملی ادامه داد و رفتهرفته خودخواهتر از چیزی شد کـه در ابتدا تصور می شود. با کیروش بخاطر همین خودخواهیهاي بیدلیلش می شد آسانتر خداحافظی کرد.
نه وزیر نه رئیس
باید با کیروش خداحافظی کرد، چون او هرگز بـه سلسهمراتب احترام نگذاشت. سرمربی پرتغالی کـه سوار بر موج احساسات مردم شده بود، هر بار کـه اراده کرد، بـه مسئولان فدراسیون فوتبال ایران تاخت؛ البته این تاختنها فقط مربوط بـه مسئولان فدراسیون فوتبال نبود.
بلکه او وزیر ورزش را هم از دم تیغ عبور میداد و کسی را همقد خودش نمی دید کـه بخواهد بابت صحبتهاي عجیبوغریبی کـه می کند، توضیح بدهد. انتقادهای کیروش بعضا روی توهین هم بـه خودش می گرفت کـه نشان داد او جایگاهش را کلا از یاد برده اسـت.
دشمن فرضی
با کیروش باید خداحافظی کرد، چون یک عمر در ساختن دشمن فرضی برای خودش تبحر داشت؛ او هر بار دنبال بهانهاي بود تا ناکامیهایش را توجیه کند؛ اگرهم چیزی برای توجیهکردن بـه دست نمیآورد، با حمله بـه مربیان دیگر و دستاوردهایشان، انها را مقصر ناکامی تیم ملی جلوه میداد.
حالا پایان اینجاست
کیروش اگر در هر موردی حرفهاي بود، هرگز دراینگونه رفتارها نشانی از حرفهايگری نداشت. او با صحبتهاي بیجایش بارها جو فوتبال ایران رابههم ریخت و دستآخر هم با ایجاد فضای دوقطبی بسیاری را از تیم ملی مایوس کرد.
چـه کسی اسـت کـه نداند تعداد زیادی از مردم ایران در همین جام ملتها منتظر بودند تیم ملی نتیجه نگیرد؛ مقصر؟ یقینا کارلوس کیروش و آشوبهاي او در فضای رسانهاي.
دست مزد زیاد
یکیدیگر از دلایلی کـه باید با کیروش خداحافظی کرد، رقم و پولی اسـت کـه از فدراسیون فوتبال ایران میگیرد؛ او در همین جام ملتها بعد از مارچلو لیپی، دومین مربی گرانقیمت جام بودو در جام جهانی یکی از 10 مربیاي بود کـه بیشترین دست مزد را می گرفت.
عجیب این کـه بابت این دست مزد زمان زیادی را هم در ایران نبود؛ بیش از آنکه در ایران باشد، تبدیل بـه مربی پروازی شد کـه ترجیح میداد دستمزدش رابه شیوه آسانتری خرج کند. کیروش بـهجای آنکه در ورزشگاهها باشد و بازیهاي لیگ را تماشا کند، بـه این بهانه کـه در ورزشگاه امنیت ندارد، ترجیح داد بـه ادعای خودش بازیها را از دور زیرنظر بگیرد.
صفر بزرگ
مهم ترین و قطعیترین دلیل برای خداحافظی از کارلوس کیروش، همین صفر بزرگ اسـت؛ او هشت سال در ایران بود، بهترین دستمزدها را گرفت، بیشترین امکانات را داشت، بیشترین تعداد اردوها را داشت؛ ولی دستآخر هیچ جام و دستاورد مهمی برای ایران نداشت.
او دلخوش بـه این بود کـه ایران را هشت سال تیم برتر آسیا نگه داشته؛ ولی هرگز نتوانست تیم ملی را از گروهش در جام جهانی بـه مرحله حذفی ببرد و ازآن بدتر هرگز نتوانست بـهعنوان تیم اول آسیا، قهرمان جام ملتها شود. او سال 2015 دریکچهارم نهایی و امسال هم در نیمهنهایی باخت تا پس از هشت سال حضور در ایران، جامهایش برای ایران یک صفر بزرگ باشد.