پارس ناز پورتال

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی 

یک زن صیغه اي با دستور و نقشه شوهر خود مردان پولدار را فریب داده و انها را سمت خانه خلوت می‌برد، در همین هنگام چند مرد دیگر وارد کار شده و جیب مردان فریب خورده را خالی می کردند. با شکایت این افراد زن متخلف دستگیر شد. در حقیقت شکایتی در تهران مطرح شد و مرد پولداری گفت: چندی پیش با زن جوانی آشنا شدم که وی را به صیغه خودم در آوردم.

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

پس از پایان تاریخ صیغه نامه دیگر هم دیگر را ملاقات نکردیم تا این‌که در تماس تلفنی از من خواست برای دیدنش به محل قرار ملاقاتی در غرب تهران حاضر شوم. وی افزود: وقتی به محل قرار رفتم در انتظار نسترن بودم که خودروی پژویی با 3 سرنشین مرد جلوی پایم توقف کرد و با تهدید و زور مرا سوار بر خودرویشان کرده و وقتی چشمانم را باز کردم دیدم دریک خانه متروکه در شهر های شمالی کشور هستم.

 

3 روز در اسارتگاه مردان غریبه با زنجیر بسته شده بودم و هرروز از سوی انها شکنجه میدیدم و هر لحظه آرزوی مرگ می کردم تا این‌که یک شب مردان خشن پس از کتک کاری سفته میلیونی را پیش رویم قرار دادند که وادار به امضای آن شدم.

 

این مرد ادامه داد: با تهدیدهایشان چند برگ از دسته چکم را سفید امضا در اختیارشان قرار دادم و از حسابم پول برداشت می کردند تا این‌که سومین شب یکی از آدم رباها کلید قفل ها را داخل اتاقی که زندانی بودم جا گذاشت.

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

با هر سختی که بود خودم رابه کلیدها رساندم و پس از بازکردن زنجیرها پا به فرار گذاشتم و زمانی که به تهران رسیدم متوجه شدم آدم رباها 500 میلیون تومان از حسابم برداشت کرده اند. بدین ترتیب بازپرس سیفی دستور داد تا تیم ویژه اي برای ردیابی عاملان این آدم ربایی میلیونی وارد عمل شوند و ماموران در گام نخست برای دستگیری نسترن که سرنخ اصلی این باند مخوف بود تحقیقات را آغاز کردند.

 

ماموران با اقدامات فنی ه نسترن را درمخفیگاهش دستگیر کردند اما این زن ابتدا خودرا بی اطلاع از ماجرای آدم ربایی معرفی کرد ولی خیلی زود لب به اعتراف گشود. نسترن به ماموران گفت:

 

قبل از ازدواجم به پسر جوانی علاقه مند بودم که به خاطر اختلافات خانواده هایمان به هم نرسیدیم و وادار به ازدواج با مرد دیگری شدم. وی افزود: زندگی ام بی احساس شروع شد و بهمین خاطر پس از مدتی از شوهرم طلاق گرفتم و زندگی جدیدی را شروع کردم.

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

سپس با مرد میلیونر آشنا شدم و به خاطر مشکلاتی مالی که داشتم به صیغه او در آمدم. این زن فریبکار ادامه داد: پس از پایان تاریخ صیغه نامه ام رابطه ام رابا مرد میلیونر تمام کردم تا این‌که از طریق اینستگرام پسر مورد علاقه ام راکه قبل از ازدواجم عاشقش بودم پیدا کردم و فهمیدم او نیز پس از ازدواج طلاق گرفته و به تنهایی زندگی می کند.

 

نسترن گفت: با سپهر قرار ملاقات گذاشتم و از سرنوشت زندگی ام برایش حرف زدم تا این‌که متوجه ارتباطم با مرد میلیونر شد.سپهر پیشنهاد داد تا با اجرای نقشه اي پول هاي مرد میلیونر را بالا بکشیم و سپس با هم ازدواج کنیم و وسوسه هاي مرد مورد علاقه ام کافی بود تا تن به این سناریوی میلیونی بدهم.

 

وی افزود: روز حادثه با مرد میلیونر قرار ملاقات گذاشتم و سپهر با 2 تن از دوستانش برای اخاذی طعمه مان در محل قرار حاضر شده و پس از ربودن او اقدام به اخاذی از مرد میلیونر کردند اما دیگر اطلاعی از انها ندارم و خودم نیز مهره سوخته این ماجرا هستم.

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

همدستان این زن نیز دستگیر شدند ودر تحقیقات از این مرد نیز مشخص شد که نسترن ابتدا به صیغه این مرد جوان در آمده و پس از اعتماد سازی وی را با سناریوی طراحی شده در محل قرار ملاقات با مردان خشن حاضر کرده است.

 


 

ودر خبر بعدی: هفت روز اذيت و اذیت زن شوهردار در خانه گنده لات محله

مرد شرور مدت یک هفته مرا در خانه‌اش زندانی کرد و بعد هم بارها مرا مورد اذيت و اذیت قرار داد. این فرد شرور حتی با هم دستی دوستش، من را نیمه لخت مقابل دوربین قرار داده و فیلم برداری کرده بود…

 

زن جوانی که از اذيت و اذیت‌هاي مکرر مرد 35 ساله به ستوه آمده بود، با همراهی و حمایت اهالی محل توانست علیه او به پلیس شکایت کند. این زن به مأموران گفت: مدتی قبل وقتی سر کوچه منتظر پسرم بودم، ابراهیم با موتورسیکلت خودش رابه من رساند.

 

بعد هم با چاقویی که در دست داشت، با تهدید مرا به زور سوار موتورسیکلتش کرد و به خانه اش برد. مرد شرور مدت یک هفته مرا در خانه‌اش زندانی کرد و بعد هم بارها مرا مورد اذيت و اذیت قرار داد. این فرد شرور حتی با همدستی دوستش، من را نیمه لخت مقابل دوربین قرار داده و فیلم برداری کرده بود که پس ازآن تهدیدم می کرد اگر شکایت کنم، این فیلم را منتشر خواهد کرد.

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

بدین ترتیب مأموران متهم پرونده را دستگیر کردند، او در بازجویی ها گفت: من هیچ یک از ادعاهای این زن را نمی‌پذیرم، چرا که او به خاطر دشمنی و خصومتی که بین ما بوده، این دسیسه را برایم چیده است. اما قاضی پرونده با بررسی تحقیقات ماموران پلیس اتهامات این مرد را قاچاق مواد مخدر، شرکت در نزاع و درگیری، سرقت احشام، شرکت در سرقت و نگه داری شیشه و اهانت به مأمور دولت.

 

همچنین مردم استشهادنامه‌اي علیه او مبنی بر شرارت و بهم زدن امنیت ساکنان محل تهیه کرده بودند اعلام کرد. اما باوجود حضور شاهدانی که اتهاماتش را تأیید کردند، این متهم هیچ یک از موارد اتهامی را نپذیرفت و دستورات لازم برای تحقیق در مورد این مرد شرور ادامه دارد.

 


 

ودر اتفاق بعد نیز زنم دنبال زندگی مجردی است – او با هم دانشگاهی هایش ارتباط دارد

آن ها هرروز از تفریحات هیجان انگیز و شادی‌هاي دخترانه و مجردی شان می گفتند و کم کم زمزمه این‌که از شوهرت جدا شو و بیا با ما در خانه مجردی زندگی کن را در گوشم می‌خواندند. من هم وسوسه شدم و فریب وعده‌هاي قشنگ انها را خوردم.

 

آن ها عکس‌هایي که در لحظه‌هاي مختلف با هم بودن می‌انداختند را برایم ارسال میکردند…ملیحه از زمانی که دوستان دوران دانشگاهش را از طریق فضای مجازی پیدا کرده کارش چت کردن و گذران اوقاتش با آنهاست و حالا هم اصرار می کند باید از هم جدا شویم.

 

هرروز به بهانه‌اي خودش رابا انها مقایسه می کند.»این مرد 35 ساله عاشقانه همسرش را دوست دارد و راضی به این تصمیم عجولانه از سوی همسرش نیست، اما ملیحه پا دریک کفش کرده و میگوید طلاق می خواهد.

 

کسری با درماندگی به قاضی دادگاه خانواده میگوید: من و ملیحه با عشق و علاقه ازدواج کردیم و هیچ مشکلی هم نداشتیم اما از زمانی که در همه ی برنامه‌هاي اینترنتی عضو شده و فعالیت می کند روند زندگی مان تغییر کرده و روز و شب سرش در گوشی تلفن همراه است.

 

او بی‌توجه از کنار خواسته هایم می‌گذرد و یک روز آرام هم نداریم. حالا مدتی است که دوستان دوران دانشگاهش را پیدا کرده و مصیبت‌هایمان چندبرابر شده است.دائم زندگی مان رابا انها مقایسه می کند و از این‌که زود ازدواج کرده پشیمان است.

 

هرچه با او صحبت میکنم که دوستانت مجرد هستند و زندگی‌شان با ما فرق دارد اهمیت نمی دهد و برای همین تقاضای طلاق داده است تا مثل آن ها هرلحظه به خوشگذرانی بپردازد. ولی من براحتی این زندگی رابه دست نیاوردم که مفت آنرا ببازم. چندبار در دیداری که با دوستانش داشتم متوجه شدم همه ی‌شان آرزو دارند جای ما باشند ولی ملیحه قدر این زندگی را نمی داند.

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

باور کنید ما هیچ چیز در زندگی کم نداریم. خودم دریک شرکت خصوصی کار می کنم و از لحاظ مالی مشکلی نداریم تا جایی هم که میتوانم به اوتوجه میکنم که کمبودی احساس نکند، ولی این بی‌توجهی‌هایش بشدت عذابم میدهد اي کاش هیچوقت تلفن همراه و تکنولوژی اختراع نمی‌شد.

 

ملیحه – 30 ساله – اما بی‌توجه به صحبت‌هاي همسرش تنها حرفش طلاق بودو دیگر هیچ.پس از پایان اظهارات این زوج، قاضی رسیدگی به پرونده را در دستور کارش قرار داد. این درحالی بود که 2 ماه پس از این تقاضای زن جوان با ابراز ندامت و پشیمانی راهی دادگاه خانواده شد. او این‌بار به قاضی گفت:

 

از تصمیمی که گرفتم پشیمانم، زیرا از روزی که خانه را ترک کردم و همه ی وقتم رابا دوستانم می‌گذراندم بدبختی هایم شروع شد. من گمان میکردم که با زندگی مجردی می توانم حسابی با دوستانم خوش بگذرانم.

 

همه ی دوستانم قبل از گرفتن این تصمیم به من می گفتند اگر ازدواج نکرده بودی با هم به مسافرت‌هاي داخلی و خارجی می‌رفتیم و بدون این‌که هرلحظه استرس دیر شدن داشته باشی و کسی سراغت را بگیرد که کجایی خوش می‌گذراندیم. انها هرروز از تفریحات هیجان انگیز و شادی‌هاي دخترانه و مجردی شان می گفتند و کم کم زمزمه این‌که از شوهرت جدا شو و بیا با ما در خانه مجردی زندگی کن را در گوشم می‌خواندند.

 

من هم وسوسه شدم و فریب وعده‌هاي قشنگ آن ها را خوردم. آن ها عکس‌هایي که در لحظه‌هاي مختلف با هم بودن می‌ انداختند را برایم ارسال میکردند. من ساده لوح هم توجهی نمی کردم که آرزوی انها داشتن زندگی مثل من و همسری مثل کسری است.

 

البته همه ی این‌ها رابه مرور فهمیدم و به حرف همسرم رسیدم که میگفت مراقب باشم، چراکه دنیای انها با ما متفاوت است، اما من با لجبازی‌هایم چشم و گوشم رابه روی حرف‌هایش بسته بودم.اوایل همراهی دوستانم برایم هیجان‌انگیز بود، اما خیلی زود فهمیدم من مثل آن ها نیستم.

 

حالا هم با این‌که رویی برای برگشت به خانه مشترک ندارم، اما میخواهم دوباره زندگی‌ام را درکنار همسرم شروع کنم و ادامه دهم. رئیس دادگاه با شنیدن اظهارات زن پشیمان برای مرد عاشق پیشه احضاریه فرستاد تا پس از حضور در دادگاه دراین‌باره تصمیم بگیرد.

 


 

و اما: تبعید و شلاق برای رابطه نامشروع با زن شوهردار

مرد میانسال که پس از 20 سال دختر مورد علاقه‌اش رابه‌طور اتفاقی پیدا کرده بود به اتهام ارتباط با این زن شوهردار به دو سال تبعید و 74 ضربه شلاق محکوم شد. رسیدگی به این پرونده از اوخر پارسال به‌دنبال شکایت شوهر این زن به پلیس در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت. وی مدعی شد مردی با ایجاد مزاحمت برای همسرش سیمین 40 ساله به وی تعرض کرده است.

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

بدین ترتیب خیلی زود فریدون 43ساله دستگیر شد وبه اتهام زنای به عنف در شعبه پنجم دادگاه کیفری به ریاست قاضی بابایی و با حضور قاضی ساجدی پای میز محاکمه ایستاد. در آغاز جلسه این زوج از فریدون شکایت کرده و وی را متهم دانستند.

 

سپس متهم در جایگاه ایستاد ودر بیان ماجرا گفت: حدود 20 سال پیش بود که به خواستگاری سیمین رفتم اما قسمت نشد با او ازدواج کنم تا این‌که 20 سال بعد بطور اتفاقی وی را پیدا کردم اما فهمیدم ازدواج کرده است.

 

با این حال ارتباطم رابا او از سر گرفتم تا این‌که مدتی بعد سیمین گفت شوهرش متوجه ارتباط ما شده است. من هرگز به این زن تعرض نکرده‌ام. زن جوان هم مدتی بعد در جایگاه ایستاد و گفت: شوهرم وقتی پیامک‌هاي فریدون را در گوشی‌ام دید به من شک کرد من هم گفتم این مرد مزاحم من است و به من تعرض کرده است. در آخر متهم از اتهام زنای به عنف تبرئه و به اتهام رابطه نامشروع با زن شوهردار وی را به دو سال تبعید و شلاق محکوم گردید.

 


 

ودر ادامه: زن 45 ساله در کلانتری شوهرم هفت زن دارد

زن 45ساله اي که قصد خودکشی از طریق پرت کردن خود از روی یک پل در شهر مشهد را داشت توسط پلیس نجات یافت. وی در کلانتری بخشی از زندگی خودرا بازگو کرد. وی گفت: خیلی دوست داشتم درکنار همسر اول و فرزندانم به زندگی ادامه بدهم اما اختلافات خانوادگی ما با دخالت هاي خانواده همسرم به جایی رسید که دیگر نمی توانستم آن شرایط را تحمل کنم.

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

با آن که صاحب دو فرزند بودم و 18 سال از آغاز زندگی مشترکمان می گذشت، مهر طلاق بر شناسنامه ام جا خوش کرد و بدین ترتیب در حالی از همسرم جدا شدم که وادار بودم پسرم را نزد خودم نگه دارم. آن زمان در تهران زندگی می‌کردیم و من برای آن که از خانواده همسرم دور شوم، بار و بندیلم را بستم و به همراه پسرم راهی مشهد شدم ولی در اینجا نتوانستم شغل مناسبی بیابم تا هزینه هاي زندگی ام را تامین کنم.

 

بهمین دلیل مبلغ مهریه اي راکه از همسرم دریافت کرده بودم، به همراه نفقه اي که برای فرزندم می پرداخت آرام آرام خرج کردم. سه سال از ماجرای طلاقم می گذشت تا این‌که همسر سابقم از دادن نفقه به پسرم سرباز زد و من هم به ناچار وی را راهی تهران کردم تا با پدرش زندگی کند. در همین روزها به پیشنهاد بنگاه دار محله با مرد بازنشسته اي ازدواج کردم تا حداقل از این وضعیت رها شوم.

 

پاییز سال گذشته «عیسی» در حالی به من قول ازدواج دایم داد که مدعی بود فقط یک زن دارد که در مشهد زندگی می کند اما بعد از دو ماه ، دو زن دیگرش را لو داد. دراین میان یکی از همسران عیسی وقتی متوجه ماجرای ازدواج شوهرش با من شد، شرط ادامه زندگی با وی را به طلاق من گره زد.

 

در همین وضعیت همسرم با جعل سند، صیغه نامه یک ساله اي راکه مدعی بود از محضر ازدواج آورده است به من داد.من هم به خاطر اعتماد بیش از حد به او آنرا امضا کردم ولی از پنج ماه قبل، او دیگر هیچ هزینه اي برای زندگی به من نپرداخت و مرا برای گرفتن طلاق کتک می زد و تحت فشار قرار می داد.

 

باوجود این من برای حفظ آبروی خودم صبر کردم و با آن که همسرم بعد از من با زن دیگری نیز ازدواج کرده است، طلاق نگرفته ام. اکنون نیز فهمیده ام او هفت زن دارد و مدام مرا برای گرفتن طلاق تهدید می کند و بجز تجدید فراش به چیز دیگری نمی اندیشد.

 


 

ودر آخر هم خانه دو میلیاردی برای بازگشت دخترعمو

پیمانکار ساختمان که برای دلگرمی همسرش به ادامه زندگی مشترک یک آپارتمان دو میلیاردی رابه‌ نام همسرش سند زده بود بعد از مدتی برای پرداختن مهریه یک و نیم میلیون تومانی به دادگاه خانواده احضار شد.

 

با این حال از قاضی خواست تا همسرش رابه خانه برگرداند.در یکی از روزهای آخر خرداد مردی میانسال به همراه وکیل جوانی وارد شعبه 276 دادگاه خانواده شد. قاضی «غلامرضا احمدی» مرد را می‌شناخت.

 

همین یک ماه پیش بود که در پرونده مطالبه مهریه از خودش دفاع کرد. اسمش امیر بود، پیمانکار ساختمان. لباس مرتبی به تن داشت، اما کفش‌هایش خاکی بودند و میشد حدس زد که از محل کارش مستقیم به دادگاه آمده است.

 

امیر به محض ورود گفت آقای قاضی آمده‌ام تا دو خودروی شخصی و یکی از خودرو های شرکتم را از توقیف در بیاورم. قاضی لبخندی زد و جواب داد:«اگر مهریه را بموقع پرداخت کرده بودید این اتفاق نمی‌افتاد.

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

هرچند این اموال فقط اجازه انتقال به غیر ندارند و شما همان‌ گونه می توانید از انها استفاده کنید. با این حال یک سؤال از شما دارم؟ امیر سرش رابه معنای تأیید تکان داد و زیر لب گفت بفرمایید. قاضی پرسید: یادم هست که در جلسه قبلی گفتید یک خانه به ارزش دو میلیارد تومان به همسرتان داده اید.

 

مهریه ایشان هم که به نرخ روز حدود 80 میلیون تومان می شود. پس چرا از زیر پرداختش شانه خالی میکنید؟ شما که توانایی پرداختش را دارید.مرد میانسال که انگار منتظر فرصتی برای حرف زدن بود، شروع کرد و از مشکلاتش گفت.

 

ضمن صحبت‌هایش اشاره کرد که در روز رسیدگی نمی‌خواسته جلوی همسرش همه ی چیز را بگوید و ادامه داد: «ما دخترعمو و پسرعمو هستیم. ازدواجمان 25 سال پیش از روی رسوم خانوادگی انجام شد. بعضی‌ها می گفتند به اصطلاح ناف ما رابه اسم هم بریده‌اند و برخی دیگر نیز می‌ گفتند فرشته‌ها عقد ما را در آسمان‌ها بسته‌اند.

 

هر چه بود، تازه از خدمت سربازی برگشته بودم که خودم را سر سفره عقد دیدم. ناهید دختر خوب و نجیب فامیل، تازه دیپلم گرفته بود. درخانواده ما مهریه‌ها سکه طلا و خانه و این چیزها نبود. یک میلیون و 500 هزار تومان نوشتند و ما هم امضا کردیم.

 

البته آن زمان پول زیادی می ‌شد با این حال برای من که کارگر ساده‌اي بودم، رقم و شماره اهمیتی نداشت، چون در فامیل ما کسی جرأت نمی کرد حتی اسم طلاق رابه زبان بیاورد.یکسال بعد خدا به ما فرزندی داد که در ظاهر مشکلی نداشت، اما چند ماه بعد معلوم شد عقب مانده ذهنی و حرکتی است.

 

ازآن روز تا به امروز این طفل معصوم روی تخت است و حتی ما را نمی‌شناسد. اما من و مادرش دست از مراقبتش نکشیدیم. متأسفانه این مسأله روی روحیه و اعصاب همسرم تأثیر زیادی گذاشت… قاضی حرف امیر را قطع کرد و پرسید قبل از ازدواج پیش مشاور ژنتیک نرفتید؟»امیر ادامه داد:

 

«ما هیچ چیزی درباره مشکلات ژنتیکی فرزندان ازدواج‌هاي فامیلی نمیدانستیم. بزرگ ترها برایمان تصمیم گرفته بودند و ما هم در اوج جوانی بودیم و اهمیتی به این مسائل نمی‌دادیم. بعد ازآن تصمیم گرفتیم هر طور شده بچه را درمان کنیم.

 

اما هیچ راهی وجود نداشت. در تمام این سالها همسرم از روی مهر مادرانه فرزندمان را‌ تر و خشک کرده است. من هم سعی کردم بیشتر کار کنم و از کارگری به بنایی و پیمانکاری رسیدم و حالا برای خودم دم و دستگاهی دارم.

 

خدا را شکر، درآمدم هم خوب است. تنها آرزویم این است که دخترم در زندگی پیشرفت کند ودر جامعه آدم موفقی باشد. قاضی زیر لب «آفرین» گفت و سؤال کرد دخترتان مشکلی از نظر جسمی و ذهنی ندارد؟»مرد میانسال پاسخ داد

 

10 سال بعد از بدنیا آمدن پسرمان تصمیم گرفتیم دوباره بچه دار شویم، اما اینبار پیش دکتر رفتیم و بعد از آزمایش‌هاي متعدد بالاخره دخترمان بدنیا آمد که خوشبختانه هیچ مشکلی ندارد و بسیار باهوش است.

ماجرای زنی که مردان را به خانه خلوت می برد + اخبار حوادث اجتماعی

تا حدی که امسال شاگرد اول مدرسه شد.»قاضی رو به وکیل کرد و گفت:ظاهرا مشکل پیچیده‌اي در زندگی این زوج وجود ندارد. من از شما به‌عنوان وکیل همسرشان تقاضا می کنم زمینه آشتی و صلح میان انها را برقرار کنید.

 

وکیل جوان که تا آن لحظه ساکت بودو به حرف‌هاي امیر و قاضی گوش میکرد، گفت:«راستش من با این زوج فامیل هستم و تا به حال سعی کرده‌ام به سازش میان این زن و شوهر کمک کنم.ولی متأسفانه مشکلات اندکی میان انها وجوددارد که باید با کمک مشاوران خانواده و روانشناسی به تدریج حل و فصل شود.

 

فکر میکنم بیماری فرزند این زوج تاب و توان انها را کم کرده است.»امیر هم بلند شد و گفت:دو سال پیش همسرم قهر کرد و به خانه پدرش رفت. بهانه‌اش این بود که خیلی کار می کنم. مدتی از هم دور بودیم تا این‌که بزرگ ترها جلسه گذاشتند و از من خواسته شد برای دلخوشی همسرم یکی از آپارتمان‌هاي ساخته شده رابه نامش سند بزنم.

 

قبول کردم و دوباره جمع خانواده چهار نفره ما دور هم جمع شدند. اما امسال بهانه تازه‌اي پیدا کرده و مهریه‌اش را تقاضای کرده است. باور کنید من حاضرم مهریه همسرم را تمام و کمال بپردازم اما دوست دارم به خانه برگردد.

 

قاضی به امیر قول داد در جلسه بعدی با همسرش صحبت و وی را راضی به بازگشت به خانه کند. درعین حال از او و وکیل جوان خواست تا ناهید را برای مراجعه به یک مشاور راضی کنند.