ماجرای خودکشی ها اینقدر زیاد شده کـه کم کم دارد بـه امری عادی تبدیل میشود، اوایل این خبرها کمی تکان دهنده بود اما حالا انگار رنگ دیگری بخود گرفته، در دو خودکشی تازه، دو پسر جوان یکی بـه خاطر نرفتن بـه سفر و دیگری بـه خاطر عدم خرید ماشین توسط والدین اش، دست بـه خودکشی زدند. در ادامه این ماجرا رابه همراه چند حادثه عجیب دیگر مرور میکنیم، با پارس ناز همراه باشید.
دو خودکشی در تهران
در اولین مورد ساعت ۹:۲۷ دقیقه یکشنبه ۱۸ شهریور مأموران کلانتری 112 ابوسعید در تماس با بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران از مرگ مشکوک پسری 19ساله در خانهاش خبر دادند. بررسیها نشان میداد کـه پسر 19 ساله بـه خاطر اینکـه از خانوادهاش تقاضا کرده بود تا او رابه مسافرت ببرند اما آنها با این سفر مخالفت کردند با خوردن قرص خودکشی کرده اسـت.
خودکشی در تهران
دومین مورد نیز ساعت 10:28 دقیقه و ساعتی بعد از گزارش اول از سوی مأموران کلانتری 109 بهارستان بـه بازپرس محسن مدیرروستا اعلام شد. دراین حادثه نیز بـه گفته خانواده پسر 20 ساله، وی بـه خاطر اینکـه خانوادهاش برای او ماشین نخریده بودند دست بـه مرگ خودخواسته زد.
در حادثه بعد: خودکشی عجیب پسر نوجوان در برابر چشمان خواهرش در تهران
ساعت 11 و نیم شب گذشته بود کـه ماموران کلانتری 158 کیانشهر در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت خبر از خودکشی عجیب پسربچه نوجوانی در تهران دادند.
خودکشی پسر نوجوان
ماموران در تماس با قاضی محسن مدیرروستا، بازپرس ویژه قتل پایتخت مدعی شدند کـه پسری 16ساله خودش را در برابر چشمان خواهرش از بالای پل بروجردی در حوزه استحفاظی پلیس بـه پایین پرتاب کرده اسـت.
خودکشی پسر نوجوان
خودکشی در تهران
با دستور بازپرس تحقیقات از افراد خانواده متوفی انجام شد کـه خواهر پسربچه ۱۶ ساله گفت: امشب وقتی کـه برادرم بـه خانه آمد از پدرم تقاضای پول کرد، اما پدرم بـه او پول نداد و همین زمینه ساز درگیری لفظی بین پدر و برادرم شد. این خانم جوان افزود:
برادرم وقتی با پدرم درگیر شد در همان لحظه همه ی را تهدید بـه خودکشی کر د و از خانه بیرون زد. مـن دنبال او دویدم تا او را پشیمان کنم، اما قبل از اینکـه بـه او برسم خودش را از بالای پل بـه پایین پرتاب کرد. در ادامه با دستور بازپرس مدیرروستا پيکر بـه دکتری قانونی منتقل شد.
ودر خبر بعدی نیز: شوهرم از رابطه مـن و دوستش با خبر بود، اما حرفی نمیزد
سارا بـه اتاق مشاوره کـه رسید نگاهی بـه اطراف کرد و روی صندلی مقابل مشاور نشست. چشمانش را بالا آورد اما اشک از گونهاش جاری شد، آرام اشکها را کنار زد و لب بـه سخن گشود.
رابطه زن با دوست همسرش
وی گفت: پدرم یک کارگر ساده بودو حقوقش کفاف هزینههاي مـن و 5 خواهر و برادرم را نمیداد. دست آخر هم زیر فشار کار و مشکلات زندگی بیمار شد و جان باخت. مادرم هم مدتی بعد بـهخاطر بیماری زمینگیر شد. در آن روزها یک نانخور هم از خانواده کم میشد کمک بزرگی بـه همه ی بود بـههمین خاطر بـه اولین خواستگارم جواب مثبت دادم.
«منصور» وضع مالی خوبی نداشت اما نه بداخلاق بودو نه دست بزن داشت. چند ماه اول زندگیمان همه ی چیز خوب بود اما بعد از مدتی فهمیدم او معتاد اسـت. چارهاي نداشتم و باید زندگی می کردم. «منصور» آن قدر بـه مواد وابسته بود کـه حتی تولد پسرم هم تغییری در وضعیت او بـه وجود نیاورد.
وسوسه هاي عاشقانه پای بساط اعتیاد
کم کم پای دوستان معتادش هم بـه خانه باز شد. او مرا وادار میکرد بساط خوشگذرانیشان را فراهم کنم. در همین رفت و آمدها بود کـه «ناصر» را دیدم. او مانند بقیه دوستان شوهرم نبود. وضع مالی خوبی داشت. از رفتار و گفتار و نگاههایش احساس کردم توجه خاصی بـه مـن دارد. «منصور» هم این موضوع را فهمیده بود اما از آنجا کـه «ناصر» پولدار و دست بـه جیب بودو هزینه مواد و میهمانیها را میداد شوهرم بـه روی خودش نمیآورد.
«ناصر» تا مرا تنها می دید بـه تعریف و تمجید میپرداخت و وقتی شوهرم سرگرم مصرف مواد بود پنهانی پیش مـن میآمد و با حرفهاي دلنشین سعی داشت توجه مرا بخود جلب کند . از زیباییام تعریف می کرد و میگفت تـو لایق زندگی بهتری هستی، منصور قدر تـو را نمیداند و داری دراین خانه حیف می شوي.
اوایل سعی می کردم توجهی بـه حرفهایش نکنم. اما کم کم سختیهاي زندگی و حرفهاي وسوسه انگیز ناصر مرا بـه جایی رساند کـه پیشنهاد او را قبول کردم و طبق خواستهاش، قید پسرم را زدم و از «منصور» جدا شدم. بعد از طلاق، «ناصر» حسابی هوایم را داشت. مدام باهم بیرون میرفتیم و برایم خرج میکرد.
بعد از ۴ ماه هم عقد کردیم و مـن همسر رسمیاش شدم. اما این خوشی چند هفته بیشتر دوام نداشت. «ناصر» بعد از ازدواج دیگر آن آدم سابق نبود. مدام بهانهگیری می کرد و مرا بـه باد کتک می گرفت. زندگیام جهنم شده بود تصمیم بـه طلاق گرفتم اما چطور باید این جدایی دوباره را توجیه می کردم. بـههمین دلیل ماندم و دم نزدم.
باور کنید دراین ۵ سال روزی صد بار بـهخاطر حماقتی کـه کردم بـه خودم نفرین میفرستم. اما سوختم و ساختم. تا اینکـه تازگی فهمیدم او بـه مواد مخدر صنعتی اعتیاد پیدا کرده و قصد دارد در میهمانیهایش از مـن سوءاستفاده کند. دیگر تحمل این ننگ و بدبختی را نداشتم و با برداشتن ساک کوچکی از خانه فرار کردم و بـه این جا آمدم تا کمکم کنید.
مرد متأهل کـه پس از درگیری با همسر صیغهاياش او را در ماشین خفه کرده بود، صبح دیروز بـه اتهام قتل عمد در شعبه دهم دادگاه کیفری محاکمه شد.
قتل همسر صیغه اي
رسیدگی بـه این پرونده از آبان پارسال بـهدنبال ناپدید شدن دخترجوانی بنام پرنیان آغاز شد. با مراجعه خانواده او بـه اداره پلیس تیم ویژهاي از کارآگاهان جنایی برای یافتن وی تشکیل شد. خیلی طول نکشید کـه پيکر دختر جوان حوالی شهرک اندیشه در شهریار کشف شد.
در حالیکه کارآگاهان بـهدنبال ردپای عامل قتل بودند مرد 43 سالهاي خودش رابه اداره پلیس معرفی کرد و گفت کـه پرنیان رابه قتل رسانده اسـت. با اعتراف این متهم کیفرخواست وی بـه اتهام قتل عمد صادر شد و صبح دیروز فرید از زندان بـه شعبه دهم دادگاه کیفری بـه ریاست قاضی قربانزاده انتقال یافت تا محاکمه شود.
محاکمه عامل قتل همسر صیغه اي
در آغاز جلسه اولیای دم خواستار قصاص متهم شدند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت ودر شرح ماجرا بـه دادرسان دادگاه گفت: پرنیان صیغه مـن بود. چند ماه بعد او ۴۵ میلیون تومان از مـن برای سرمایهگذاری دریک شرکت قرض کرد. یک سالی گذشت، اما او پولم را پس نمیداد. این آخریها هم موضوع ازدواج دائم را مطرح کرده بودو میگفت: باهم ازدواج کنیم. مـن میخواهم صاحب فرزند شوم.
مـن هم کـه خودم زن و بچه داشتم نمیتوانستم خواسته او را اجابت کنم و با این حرفها می خواست پولم را ندهد. روز حادثه داخل اتومبیل نشسته بودیم کـه درگیر شدیم و او را خفه کردم، جسدش رابه شهریار بردم ودر حاشیه شهر انداختم و پا بـه فرار گذاشتم، اما خیلی زود پشیمان شدم و خودم رابه پلیس معرفی کردم. پس از اظهارات متهم قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
و اما: ماجرای دستگیری قاتل مشهور بـه دُم اسبی در مشهد
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی صبح روز گذشته با قدردانی از همکاری صمیمانه مردم و نیروهای کلانتری بـه تشریح جزئیات ماجرای دستگیری متهم مشهور بـه «دم اسبی» پرداخت.
دستگیری قاتل مشهور
او گفت: صبح هشتم شهریور بود کـه خبر وقوع جنایتی خوفناک، کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی رابه شهرک مهرگان مشهد کشاند. سرهنگ حسین بیات مختاری افزود: پيکر سوخته مردی کنار دیوار یک منزل مخروبه در خیابان مهرگان ۵۸ رها شده بودو بررسی هاي مقدماتی نشان می داد کـه:
فرد یا افرادی پس از ارتکاب جنایت در مکانی دیگر، پيکر را در محل کشف رها کرده و گریخته اند. وی افزود: بنابر این با صدور دستورات ویژه اي از سوی قاضی «کاظم میرزایی» تحقیقات کارآگاهان دراین باره آغاز و مشخص شد کـه مقتول تسبیحی بـه گردن داشت چرا کـه چندین دانه تسبیح هنوز روی گردن وی نمایان بود. این مقام ارشد انتظامی با تاکید بر راهنمایی ها و نقش مقام قضایی در کشف این پرونده جنایی خاطرنشان کرد:
با دستوراتی کـه از سوی قاضی ویژه قتل عمد صادر شد، کارآگاهان بلافاصله بـه تجزیه و تحلیل هاي اطلاعاتی پرداختند و سپس در چند گروه عملیاتی بـه فرماندهی سرهنگ غلامی ثانی، بررسی هاي غیرمحسوس خودرا با توجه بـه تجربه هاي اطلاعاتی ادامه دادند. سرهنگ بیات مختاری گفت:
در مدت کوتاهی کارآگاهان موفق شدند هویت مقتول راکه مردی قصاب بودو همواره تسبیحی بـه گردن می آویخت در همان محله شناسایی کنند اما وقتی کارآگاهان بـه منزل مرد قصاب رفتند هیچکس آن جا نبود! و همسایگان از فروش منزل توسط مرد قصاب خبر دادند کـه از چند روز قبل در محل دیده نشده بود! این در حالی بود کـه شاخه دیگری از عملیات در محدوده کشف پيکر، کارآگاهان رابه منزلی کشاند کـه جنایت در آن رخ داده بود.
بازداشت قاتل مشهور بـه دم اسبی
بهمین دلیل و با توجه بـه آثار کشیده شدن پيکر روی خاک هاي منطقه، منزل مذکور با دستور قضایی مورد بررسی قرار گرفت کـه آثار خون روی فرش و هم چنین اثر بـه آتش کشیدن پيکر در حمام منزل، نشان داد کـه قتل در همین خانه رخ داده اسـت. ولی خبری از مرد «دم اسبی» نبود! وی با اشاره بـه اینکـه همسایگان در تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان، از حضور یک زن در منزل «دم اسبی» هم سخن گفتند، تصریح کرد:
بررسی ها بیانگر آن بود کـه جوان مشهور بـه «دم اسبی» نیز تسبیحی بـه گردن می آویخت و با زنی ارتباط داشت بهمین خاطر این احتمال قوت گرفت کـه پيکر مربوط بـه «دم اسبی» اسـت! بنابر این ماجرای گم شدن دو مرد جوان بطور هم زمان در دستور کار قرار گرفت. این مقام انتظامی ادامه داد:
از سوی دیگر پیگیری کارآگاهان درباره ماجرای گم شدن مرد قصاب، آنان رابه شهرک شهید رجایی کشاند جاییکه بستگان همسر مرد قصاب زندگی میکردند. وقتی «ف» زن ۲۴ ساله مرد قصاب با دستور قاضی میرزایی بازداشت شد ادعا کرد کـه جوانی روز سه شنبه بـه منزل آنها مراجعه کرده و همسرش برای کشتن گوسفند بـه همراه آن مرد جوان رفته و دیگر بازنگشته اسـت. سرهنگ حسین بیات مختاری ادامه داد:
این زن کـه در حضور مقام قضایی سخن می گفت در بازجویی ها بـه ناچار بـه قتل همسرش توسط مرد مشهور بـه «دم اسبی» اعتراف کرد و گفت: مـا از قبل با یک دیگر اختلاف داشتیم تا اینکـه با بهروز «دم اسبی» در پارک آشنا شدم سپس از او خواستم تا همسرم رابه قتل برساند کـه مـا بتوانیم با یک دیگر ازدواج کنیم. او هم بـه بهانه کشتن گوسفند همسرم رابه خانه مجردیاش کشاند اما وقتی مـن بـه محل رسیدم او همسرم را کشته بود!
قاتل مشهور بـه دم اسبی
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی یادآور شد: این زن جوان با صدور قرار قانونی از سوی قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد روانه زندان شد و تحقیقات برای دستگیری مرد مشهور بـه «دم اسبی» ادامه یافت. وی افزود: با هماهنگی مقام قضایی عکسهای بـه دست آمده از «دم اسبی» درج شد تا کسانی کـه از مخفیگاه وی اطلاعاتی دارند، موضوع رابا پلیس در بین بگذارند. این مقام ارشد انتظامی گفت:
خیلی زود خبر جنایت خوفناک با دسیسه شیطانی کـه چاپ شده بود در شهر پیچید و کسانی کـه او را می شناختند با پلیس تماس گرفتند در بین این تماسها مشخص شد کـه بهروز «دم اسبی» دریک ضایعات فروشی مشغول کا ر شده اسـت بنابر این کارآگاهان با کسب مجوز قضایی و همکاری صمیمانه نیروهای کلانتری موفق شدند او را در بولوار رسالت مشهد ودر یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و بـه کلانتری منتقل کنند.
سرهنگ بیات مختاری گفت: این متهم ۳۰ ساله پس از بازجویی هاي مقدماتی بـه اداره جنایی پلیس آگاهی منتقل شد و توسط سرهنگ بهرام زاده «افسر پرونده» مورد بازجویی هاي تخصصی قرار گرفت. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با قدردانی از قاضی ویژه قتل عمد و همه ی عواملی کـه در کشف این پرونده جنایی نقش داشتند بـه تشریح اعترافات متهم پرداخت و افزود:
جوان مشهور بـه «دم اسبی» در بازجویی هایي کـه با بازرسی سرهنگ مهدی سلطانیان «رئیس دایره قتل آگاهی» صورت گرفت، بـه صراحت جزئیات جنایت خوفناک خودرا شرح داد و گفت: «ف» «زن ۲۴ساله» مغزم را شست و شو داده بود از مدتی قبل نقشه شیطانی میکشید ولی مـن مخالفت می کردم تا اینکـه فریب او را خوردم و نقشه شومش را اجرا کردم.
قتل مرد قصاب توسط قاتل مشهور
آن روز بـه بهانه کشتن گوسفند، مرد قصاب رابه خانه مجردی ام بردم ولی گوسفندی در کار نبود! در پاسخ بـه سوالات مکرر مرد قصاب میگفتم تا چند دقیقه دیگر گوسفند را می آورند! سپس مقداری قرص خواب آور را داخل مشروبات الکلی حل کردم و از او خواستم تا وقتی کـه گوسفند را بیاورند مشروب بخوریم! او هم قبول کرد و بعد از مصرف مشروب بـه خواب رفت تا پاسی از شب با خودم درگیر بودم.
تا اینکـه شیطان بر مـن غلبه کرد و با تیغ موکت بری رگ گردن او را در همان حالت نیمه بیهوشی زدم و سپس تیغ رابه جاهای دیگر بدنش فرود آوردم! بعد از اینکـه او را کشتم، «ف» بـه منزلم آمد، شب بود کـه پيکر را در حمام آتش زدیم ولی بازهم انتقال آن بجای دیگری ممکن نبود.
بهمین خاطر با کمک «ف» و کشان کشان پيکر سوخته شوهرش را درکنار دیوار خرابه انداختیم تا اینکـه فهمیدم کارآگاهان پيکر را پیدا کرده اند و بـه دنبال منزل «ف» میگردند. مـن کـه ترسیده بودم فرار کردم و با کوتاه کردن موهایم و تغییر چهره دریک ضایعات فروشی مشغول کار بودم کـه ناگهان با دیدن افسران آگاهی غافلگیر شدم. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی افزود: بررسیهاي بیشتر درباره زوایای دیگر این پرونده جنایی هم چنان ادامه دارد.
مرد همسرکش قبل از خودکشی راز جنایت را فاش کرد
مردی کـه پس از قتل همسرش، با خوردن قرص هاي حاوی سموم کشنده، خودکشی کرد ساعتی قبل از مرگ، راز جنایت خوفناک خودرا فاش کرد.
خودکشی مرد همسرکش
ماجرای این جنایت خوفناک، زمانی لو رفت کـه عصر چهارشنبه گذشته، مرد ۴۷ ساله اي تلفنی با پدرش تماس گرفت ودر حالیکه بـه سختی سخن می گفت از او خواست بـه دیدارش برود! این مرد در پاسخ بـه سوال پدرش کـه با نگرانی می پرسید چـه کار ضروری داری؟ فقط گفت: بـه خانه ام بیا، کاری دارم! پیرمرد کـه از شنیدن صدای بیمارگونه پسرش بـه شدت مضطرب شده بود، بلافاصله بـه سمت کوی سجادیه در منطقه الهیه مشهد حرکت کرد.
پیرمرد کـه هر لحظه بر نگرانی اش افزوده می شد بالاخره بـه طبقه دوم ساختمان رسید و وارد خانه شد. او با دیدن حال ناگوار و پیکر نیمه جا ن پسرش کـه کف پذیرایی منزل افتاده بود، فقط میپرسید چـه شده؟! مرد ۴۷ ساله با همان وضعیت بیمارگونه شدید از قتل همسرش سخن راند! پیرمرد بلافاصله در اتاق خواب را گشود اما با صحنه دلخراشی روبه رو شد.عروسش در حالیکه شالی دور گردن وی حلقه خورده بـه قتل رسیده بود.
پیرمرد با مشاهده این حادثه ترسناک بلافاصله گوشی تلفن را برداشت و با اورژانس تماس گرفت تا شاید پسرش را از مرگ نجات دهد. دقایقی بعد خودروی نیروهای امدادی آژیرکشان وارد کوی سجادیه شد! مرد بیمار درحالی کـه روی برانکاردقرار می گرفت تا بـه داخل ماشین منتقل شود درباره مرگ همسرش گفت: او را فقط بـه خاطر یک سوء تفاهم خفه کردم و خودم نیز قرص «حاوی سموم کشنده» خوردم.
دقایق بـه تندی سپری میشد کـه نیروهای کلانتری الهیه مشهد نیز بـه فرماندهی سرهنگ توفیق حاجی زاده وارد محل وقوع جنایت شدند. آنان درحالی کـه وضعیت مرد ۴۷ ساله را مدام از طریق بیسیم در بیمارستان طالقانی مشهد پیگیری میکردند، ضمن حفظ صحنه حادثه، مراتب را نیز بـه قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند. عقربه هاي ساعت حدود ۱۶ عصر را نشان می داد کـه:
قاضی کاظم میرزایی بـه همراه عوامل بررسی صحنه جرم و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی بـه محل وقوع قتل رسید. پیکر بی جان زن ۴۶ ساله، کف اتاق خواب قرار داشت و بررسی هاي مقدماتی نشان می داد کـه وی بر اثر انسداد راه هاي تنفسی و با شالی کـه دور گردنش پیچیده شده، بـه قتل رسیده اسـت.
بـه دستور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، نیروهای کلانتری الهیه، برای بررسی وضعیت «م- ج» «مرد ۴۷ ساله» راهی مرکز درمانی شدند تا آخرین گفته هاي قاتل را ثبت کنند در همین حال قاضی میرزایی نیز پس از انجام تحقیقات میدانی درباره چگونگی قتل زن ۴۶ ساله و شنیدن اظهارات پیرمرد، عازم بیمارستان طالقانی شد.
ولی پزشکان با انجام اقدامات اولیه درمانی، ناچار شدند مرد ۴۷ ساله را برای اقدامات تخصصی درمانی بـه بخش مسمومان بیمارستان امام رضا «ع» انتقال دهند. همه ی عوامل ذی ربط با صدور دستورات ویژه قضایی، تلاش خود رابه کار گرفته بودند تا شاید مرد قاتل از مرگ نجات یابد اما وضعیت او بـه خاطر استفاده از قرص هاي حاوی سموم بسیار خطرناک، هر لحظه حادتر می شد.
بهمین خاطر قاضی کاظم میرزایی برای شنیدن آخرین حرفهاي متهم بـه قتل درکنار تخت وی قرار گرفت. این مرد کـه ابتدا سعی داشت، قتل همسرش را انکار کند، گفت: مـن کاری نکرده ام! ولی تنها پس از چند دقیقه، راز قتل همسرش رابه خاطر یک «سوء تفاهم» فاش کرد
«م- ج» با تشخیص پزشکان دربخش مراقبت هاي ویژه، تحت درمان قرار گرفت اما او فقط یک روزبعد از مرگ همسرش زنده ماند. صبح روزبعد «پنج شنبه» بر اثر شدت عوارض ناشی از مصرف قرصهاي کشنده، جان خودرا از دست داد! بنابر این گزارش، با مرگ متهم بـه قتل، همه ی تحقیقات این پرونده متوقف شد و این پرونده جنایی برای طی مراحل قانونی روی میز قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت.