تعداد زیادی از مادران نگرانی بسیار زیادی نسبت به کودکان خود دارند که از نظر روان شناسی میتواند روی کودکان تاثیرات منفی داشته باشد. خودتان را گول نزنید. شما میتوانید رویای تبدیل شدن به برترین مادر را در ذهن تان داشته باشید و در عمل به مادری اعصاب خرد کن تبدیل شوید.
مادر بودن، میتواند انگیزه قوی تر شدن، مهربان تر بودن و فداکارتر شدن را به شما بدهد؛ اما اگر فکر کنید که روی هر تصمیمی که میگیرید مهر استاندارد میزند، کاملا در اشتباهید.مادرهایی که خودشان را فرشته نجات میدانند، حاضر نیستند بپذیرند که دام هاي ریز و درشتی پیش پای شان پهن شده و گاهی برای برترین مادر بودن، ممکن هست با آینده فرزند شان بازی کنند.
چندان نصیحت میکنید؟
اگر از شیوه غذا خوردن فرزندتان گرفته تا رفتارش با شما و شیوه اش برای گزینش دوست، همۀ و همۀ را میخواهید با بیان کردن قانون هاي کلی اصلاح کنید، باز هم در اشتباهید. چیزی که میتواند شما را به یک مادر همۀ وقت} غرغرو که حرف هایش به هیچ نتیجه اي نمیرسد تبدیل کند، صادر کردن همین قانون هاي کلی هست.
این رفتارهای شما اعصاب کودک تان را خرد میکند
شما نمیتوانید فرزندتان را با حرف هاي تان به آدم بهتر و کم اشتباه تری تبدیل کنید، بلکه برای نجات او از مخمصه ها، اصلاح کردن اشتباهات و یاد دادن راه و عرف زندگی به او، باید به جای حرف زدن وارد عمل شوید. اگر شما با دهان پر صحبت نکنید، فرزندتان هم چنین عادتی را پیدا نخواهد کرد و اگر به او و همسرتان احترام بگذارید، فرزندتان هم راه و عرف احترام گذاشتن را یاد خواهد گرفت.
این مادرها، عاشق نصیحت کردن میباشند. این مادرها در ذهنشان یک جهان قانون کلی دارند که به جای عمل کردن به آن ها، ترجیح میدهند هر روز و هر ساعت برای فرزندشان تکرارشان کنند.
میخواهید به هر قیمتی برترین باشید؟
آرزوی هر پدر و مادری هست که فرزندش بدرخشد و از همسالانش یک سر و گردن بالاتر باشد؛ اگر شما هم چنین آرزویی در سر داشته باشید، میتوانیم درکتان کنیم اما همۀ شیوه هایي راکه ممکن هست مانند والدین دیگر برای رسیدن به این آرزو امتحان کنید، نمیتوانیم درک کنیم.
کمک به پیشرفت فرزندتان با مدام سرزنش کردن یا سرگردان کردنش در کلاس هاي گوناگون، نمیتواند راه درستی برای بالا فرستادنش از پله هاي ترقی باشد. قبل از این، اگر تصور میکنید فرزندتان در همۀ اساس ها باید یک سر و گردن از دیگران بالاتر باشد، در اشتباهید.
برای تبدیل نشدن به مادرهای آزاردهنده، باید بپذیرید که میزان توانایی فرزندتان در اساس هاي گوناگون میتواند متفاوت باشد و اگر برادر بزرگ ترش مفید نقاشی میکند، الزاما دختر کوچولوی شما هم قرار نیست نقاش توانمندی شود.این مادرها، فکر میکنند فرزندشان باید یک دایره المعارف سیار باشد که از همۀ چیز سر در می آورد و هر مهارتی را به برترین شکلِ ممکن یاد میگیرد.
در بین اخبار حوادث گیر افتاده اید؟
همان روزی که میگویند قرار هست چند ماه دیگر مادر شوید، نگرانی هاي تان شروع میشود. از سالم به جهان آمدنش گرفته تا باهوش و با تربیت شدنش، همه ي و همۀ میتوانند فکر شما را مشغول کنند. این نگرانی ها با هر سال بزرگ تر شدن فرزندتان چند برابر میشوند و زمانی که به اجتماع وارد میشود و از جلوی چشم تان دور میشود هم به تعدادشان افزوده میشود.
حالا در این دنیای پر از نگرانی، اگر مانند خیلی از مادرهای همۀ وقت} مضطرب لابلای اخبار حوادث به دنبال اتفاق هایي که به شما اثبات میکنند حق دارید نگران باشید میگردید، قطعا زندگی سختی را برای خودتان و فرزندتان می سازید. مادرهایی که بیش از حد خودشان را می ترسانند، مانند سایه همراهش میروند و فکر میکنند تنها در حضور خودشان هست که فرزندشان میتواند امنیت و آرامش داشته باشد.
این مادرها، فکر میکنند همه ي دام هاي جهان پیش روی فرزندشان پهن شده و اگر وی را به خودشان نچسبانند، زندگی اش را به خطر میاندازند. این مادرها نمی گذارند فرزندشان چیزهای اخیر را تجربه کنند چون می ترسند با چند قدم برداشتن، در چاله اي که مقابلش پهن شده بیفتد.
از روی کتاب، بچه بزرگ میکنید؟
زنانی که همۀ وقت} نگران تبدیل شدن به مادری بی خبر از همه ي جا و ناآگاه را دارند، برای برداشتن هر قدمی به کتاب هاي روانشناسی کودک پناه میبرند. این مادرها نه تنها در دام برچسب زدن روی کودک شان با مشاهده چند نشانه می افتند، بلکه تصور میکنند هر نکته اي راکه نویسنده کتاب هاي تربیت کودک بنویسد،
باید مو به مو و بدون هیچ تغییری رعایت کنند. انها حاضر نیستند تفاوت مادرها و تفاوت بچه ها را با هم بپذیرند و قبول کنند که گاهی نمیتوان با در نظر گرفتن اصول کلی و بدون همساز کردن شان با شرایط محیطی و ویژگی هاي شخصیتی کودک برای تربیتش قدم برداشت.
این مادرها، شیوه فرزندپروری شان را از روی کتاب هاي علمی یا حتی روشهای والدین دیگر کپی میکنند. آن ها نمیتوانند با دقت به ویژگی هاي فرزندشان و شرایطی که در آن قرار دارد، طرحی متفاوت اما ثمربخش را برای حل مشکلات اجرا کنند.
جاده را صاف میکنید؟
مادرهای همۀ وقت} نگران، مدام در حال صاف کردن جاده اي میباشند که فرزندشان قصد عبور از آن را دارد. انها حاضر نیستند کودک شان طعم هیچ شکست و حتی سختی را بکشد و برای اینکه به اعتماد به نفس کاذبی که برای فرزندشان ایجاد کرده اند خدشه اي وارد نشود، فرصت تجربه کردن را به او نمیدهند.
انها کاردستی هاي کودک شان را درست میکنند تا در مدرسه برترین باشد، وقتی حوصله درس خواندن ندارد، خودشان با صدای بلند برایش کتاب را میخوانند تا آن را به دلیل بسپرد و وقتی قرار هست با کودکان دیگر مسابقه دهد، برای اینکه شکست نخورد، به او راه هاي میان بری را یاد میدهند.
به گزارش پارس ناز این مادرها میدانند فرزندشان کاستی هایي دارد؛ اما مدام از او تعریف میکنند و برای اینکه تعریف هاي شان درست از آب دربیاید، فرصت تجربه کردن و تنها وارد گود شدن را از او میگیرند.
بچه اي راکه آرزو دارید، بزرگ میکنید؟
دوست داشتید موسیقی یاد بگیرید اما به هر دلیلی چنین فرصتی برای تان فراهم نشده. حالا میتوانید از الگوی مادرهای روی اعصاب پیروی کنید و کودکی راکه هیچ علاقه اي به ساز زدن ندارد، مجبور به چند ساعت در روز موسیقی تمرین کردن کنید. اگر میخواهید به یکی از این مادرها تبدیل شوید،
میتوانید کودکی راکه عاشق ریاضی هست، به مدرسه هنر بفرستید یا بچه اي راکه استعداد صخره نوردی و اشتیاق بالا رفتن دارد، مجبور به تمرین یوگا کنید. مادرهایی که میخواهند فرزندشان برآورده کننده آرزوهای ناکام شان باشد، فرصت رسیدن به آرزوها را از کودک خود میگیرند و وی را به وادی هایي می کشانند که همه ي وقت با خواسته ها و توانایی هاي فرزندشان منطبق نیست.
این مادرها، قبل از آن که فرزندشان به جهان بیاید، میدانند قرار هست چه کاره شود و چطور زندگی کند. برای آن ها مهم نیست که کودک شان با چه توانایی هایي به جهان میآید و در جریان زندگی چه آرزوهایی پیدا میکند. آن ها یکبار در مسیر رسیدن به آرزوهای شان شکست خورده اند و حاضر نیستند شکست دوباره را بپذیرند.
آرزوهای تان را فدا میکنید؟
زنانی که بی قید و شرط فداکاری میکنند، همه ي وقت محبوب ترین مادرها نیستند. آن ها گاهی میتوانند به یکی از مادران روی اعصاب تبدیل شوند که تمام زندگی شان را تنها و تنها به فرزندپروری اختصاص داده اند و حالا خود را قربانی و آسیب دیده میدانند. این مادرها به محض بچه دار شدن، همۀ آرزوها، کارها و فعالیت هاي شان را کنار می گذارند و به بیست و چهار ساعته مادر کردن مشغول میشوند.
حتی اگر چنین کاری انها را به گلوله خشم و نا امیدی تبدیل نکند، بعد از مدتی آن ها را به زنانی تنها تبدیل میکند که جز فرزندی که دیر یا زود حضورش در منزل کمرنگ میشود، چیزی ندارند. این مادرها، با فرزندشان بده و بستان دارند. فکر میکنند یک عمر همه ي زندگی شان را وقف فرزندشان کرده اند و حالا نوبت اوست که زندگی اش را وقف والدینش کند.