برترین و جدید ترین متن های ادبی و خوشگل درمورد زیبایی هاي بی شمار
زندگی را برای شما داریم که سرشار از انرژی مثبت می باشند.
خدایا…
یادم بده آن قدر مشغول عیبهاي خودم باشم که عیب هاي دیگران رانبینم…
یادم بده اگر کسی را بد دیدم قضاوتش نکنم، درکش کنم…
یادم بده بدی دیدم “ببخشم” ولی بدی نکنم! چرا که نمی دانم بخشیده می شوم یا نه…
یادم بده اگر دلم شکست نفرین نکنم، دعا کنم، نتوانستم سکوت کنم…
یادم بده اگر سخت بگیرم “سخت می بینم”…
یادم بده به قضاوت کسی ننشینم چرا که در تاریکی همه ي شبیه هم هستیم…
یادم بده چشمانم را روی بدیها و تلخیها ببندم چرا که چشمان خوشگل، بیشک جذاب میبینند…
خدای همیشگی من!!
نمیدانم امروز هستم یا فردا…
تو از ازل مرا یافته اي و من هنوز در جستجوی توام…
یاریم کن لبخند خود را نثار تمام کسانی کنم که دلم را شکستند،
قضاوتم کردند،
نادیدهام گرفتند…
یادم بده از آدمها خرده نگیرم… اگر بد شدند بدی دیدند! من مفید هستم و مفید می مانم…
چرا که مفید بودن هنر نیست، مفید ماندن هنر هست..
ربطی نداره متأهلی یا مجرد،
مکث را تمرین کن.
گاهی زندگی سخت هست و گاهی ما سخت ترش میکنیم!
گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش می کنیم!
گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم!
گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش می کنیم!
گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامش میدیم!
گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم!
گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدیم!
و گاهی…
گاهی…
گاهی…
تمام عمر اشتباه می کنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم بدونیم!
کاش اکثر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهیهاي زندگیمون باشیم.
کاش یادمون نره که فقط:
“یک بار زندهایم و زندگی می کنیم،
فقط یکبار”
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ!
ﺯﯾﺮﺍ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺿﻌﯿﻔﯽ؛
ﺑﮕﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﺩﺍﺭﻡ…
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ!
ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮﺍﻧﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﮑﺎﺭ می کني؛
ﺑﮕﻮ ﺳﻌﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﻢ…
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻮ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭘﺲ ﮐﯽ؟؟؟
ﺯﯾﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﯽ؛
ﺑﮕﻮ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﺮ ﺻﺒﻮﺭﯾﻢ ﺑﯿﻔﺰﺍ…
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻮ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ!
ﺯﯾﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻌﺎﺩﺗﺖ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﺤﺪﻭﺩﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ؛
ﺑﮕﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﮕﺮ…
ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻮ ﺷﺎﻧﺲ ﻧﺪﺍﺭﻡ!
ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﻮﺑﯿﺘﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ،
ﺑﯽ ﺣﺮﻣﺘﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ؛
ﺑﮕﻮ ﺣﻖ ﻣﻦ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺍﺳﺖ…
و این جهان پر هست از دو نفره هایي که تنها جسم هایشان کنار هم هست …
و دلهایشان در دنیای دیگر سیر میکنند…
در بین خاطره هاي یک آدم دیگر …
در بین لبخند هاي کسی که سالها پیش به امید خوشبختی عشقش را در قلبشان نادیده گرفتند و برایش آرزوی خوشبختی کردند …
اما آن روزها نمیدانستند
که خود خوشبختی را دارند فدای سراب خوشبختی میکنند …
و چه آدمهایی که خوشبختی را داشتند اما ندیدند …
رهایش کردند و سالها در پی آن دویدند
اما وقتی که زمان گذشت …
سالها و عمرها گذشتند …
تازه فهمیدند خوشبختی همان نگاه پر از عشق کسی بود که برای توهمی تلخ رهایش کردند