پارس ناز پورتال

متن های ادبی ویژه تسلیت شهادت امام رضا (ع)

متن های ادبی ویژه تسلیت شهادت امام رضا (ع)

متن های ادبی ویژه تسلیت شهادت امام رضا «ع» 

برترین و خواندنی ترین متن های ادبی ویژه شهادت امام رضا «ع» برای شما عزیزان و دوست داران این امام معصوم حاضر شده هست.

 

اشارات
شمع ها هم سینه می زنند و شعله ها شبیه دایره های عزا خم میشوند و مجدد می‌ایستند و سینه می‌زنند.

 

انگار امشب سم در تمام آسمان ریخته اند که این گونه تیره گون هست و عق میزند که این گونه عرق بر جبینش برق می‌زند که این گونه اشک آلود هست و می بارد.

 

پناهمان ده, اي سم چشیده مجروح.

 

این فوج ها که می بینی آمده اند, در این سرما آمده اند, تنها آمده اند, پیر و جوان پیاده و سواره. آمده اند که بـه آغوش گرم تو پناه ببرند.

 

این مردمی که می بیني آمده اند, سیاه پوش و مغموم آمده اند, گویی مجروح و مسموم آمده اند, با حالتی معلوم آمده اند که گویی این حرم را از منزل های دور و نزدیک خود اکثر دوست دارند. اینان که چون آسمان اشک می بارند.

 

پناهمان ده, اي سم چشیده مجروح.

بغض آورده ایم, درد آورده ایم, زخم آورده ایم.

شکوایه و درد دل آورده ایم.

 

دشوار آورده ایم, اما تا می رسیم, تا بو می کنیم, عطر حرم را, گویی هیچ نیاورده ایم و تنها آمده ایم.

که نزدیک تو باشیم که نگاهمان کنی که سلامی بدهیم.

 

السلام علیک…

اما همه ی ي وقت بغضمان در وسط همین درود می ترکد.

پناهمان ده, اي سم چشیده مجروح.

 

سینه زنان آمده ایم, زنجیرزنان آمده ایم, در غم امام مهربان آمده ایم, با اشک و فغان آمده ایم, از آخرالزمان آمده ایم, در پی نشان آمده ایم, پیر و جوان آمده ایم, از جمع دنیا آمده ایم, تا در این شب سرد در کنار تو باشیم تا دهی پناهمان.

 

پناهمان ده, اي سم چشیده مجروح.

بپذیر مرا, اي امام رئوف*

متن های ادبی ویژه تسلیت شهادت امام رضا «ع»

قطعه اي از بهشت
قطعه ایاز بهشت, باید هم این گونه باشد.

 

و مگر میشود قطعه اي از بهشت روی زمین باشد و شلوغ نباشد؟*

 

آنجا همه ی وقت} شلوغ هست و چه زیباست که این حالت توفانی همه ی وقت} در سیطره اي عرفانی هست. وقتی که می رسي و روبه روی ضریح می ایستي;

 

وقتی که می‌بینی دست های قد کشیده را که بـه طرف ضریح می‌روند;

 

وقتی می بیني ضریح نقطه اي شده هست شبیه بـه مرکز یک پرگار و گویی تمام اشیا در اطراف را بـه طرف خود می‌کشد;

 

وقتی می‌بینی حتی انگار آینه کاری ها و نقش و نگارها دوست دارند کنده شوند و بـه طرف ضریح بروند و حتی تمام حروف و واژه های متبرک در اطراف دوست دارند بـه حرکت درآیند;

 

وقتی حس می کني این مرکز ثقل چشم براه آمدنت بوده هست و وقتی حس می‌کنی, غریب طوس هم چنان غریب هست و تمام این آشنایان, تمام روشنایی ها, مانند میهن او نیست;

 

اینجاست که چشم هایت خود بـه خود می جوشند و دست هایت بـه طرف ضریح قد میکشند; گویی این غریب, تمام غربا را در آغوش مهربان خود کشیده هست.

 

حاجتت را بگویی یا نگویی مهم نیست;

درود که بدهی, حس می کني آنجا میهن توست.

تنها کافی هست بگویی «اَلسَّلٰامُ عَلَیک يٰا عَلِي ابْنَ مُوسَي الرِّضٰا الْمُرْتَضٰي».

 

1» محمدعلی کعبی