ناهنجاری اجتماعی همسر آزاری متاسفانه در جوامع دنیا سومی اکثر وجود دارد و حقوق زنان آن طور که باید در این کشورها رعایت نمیشود. همسرآزاری پدیدهاي هست که از زمانهاي قبل در جوامع گوناگون وجود داشته هست. آزار روانی، جسمی، مالی و جنسی ازجمله خشونتهایي هست که مردان علیه زنان انجام میدهند.
خشونت علیه زنان؛ پدیده شایع و تأسفباری هست که ابعاد گسترده آن، اساس آسیبهاي فردی و اجتماعی متعدد را نسبت به آن ها، خانواده و جامعه فراهم میآورد. خشونت علیه زنان دارای سابقهاي به وسعت تاریخ بوده و در دهههاي جدید به شکل خشونت مدرن، اشکال نوینی به خود یافته هست و با وجود تلاشهاي بینالمللی
حقوقدانان، کارشناسان و کنشگران اجتماعی و حقوق بشری برای رفع هرگونه خشونت نسبت به آن ها سونامی خشونت علیه زنان، کماکان جاری و روزافزون بوده و هزینههاي متعددی را بر جامعه بشری و ملی دولتها وارد می کند.خشونت علیه زنان از خانه و خیابان تا کوچه و بیابان، به اشکال گوناگون توهین و هتک حرمت، ختنه دختران و زنان، ازدواج زودهنگام آن ها،
استثمار عاطفی و جنسی در منازل و محافل کار و خارج از آن، طلاق قهری، تبعیض جنسیتی و نگاههاي سنگین مردانه، آزار جنسی و تنفروشی پیدا و مخفی، ایراد صدمات عمدی بدنی و حیثیتی، اخراج از خانه و ممانعت از تحصیل و کار، وضع زنان بیسرپرست و بدسرپرست، ممانعت از ملاقات فرزند و سلب حضانت فرزندان از مادران،
تضییع حقوق اساسی و شهروندی آن ها، تضییع حقوق زناشویی، خانوادگی و فرصتهاي شغلی و حرفهاي، بنبست در طلاق نسبت به زنان و اجبار عینی و عملی انها به مهرم حلال، جانم آزاد، برای رهایی از تقید زوجیت و زناشویی متلاطم خویش در طی سالهاي متعدد برای تعیین تکلیف وضع حقوقی و قانونی خود و تبعیض و تفکیک جنسیتی،
به انحای گوناگون دیگر و درجات متفاوت در جامعه بهطور نسبی و فزاینده، حسب مورد، وجود داشته و محصور به قتل علیه زنان در کشور، در معنای خاص آن نیست. پروندههاي متعدد قضائی موجود و جاری در محاکم قضائی و خانواده و وضع بحران خانواده در ایران؛ کمترین گواه بر این مهم هست.
اضافه بر این، با مراجعه به صفحه حوادث رسانهها، سایتها و شبکههاي اجتماعی و مجازی و نیز کلانتریها و ادارات آگاهی استان تهران بزرگ و دیگر دوایر نمونه در کل کشور «دایره ویژه قتل» و دیدن خانوادهها و مراجعهکنندگان متعدد برای پیجویی و شناسایی عزیزان گمگشته خویش در لابهلای مجموعههاي تصویری مقتولان بینام و نشان مضبوط در آن ادارات
وضع و اهمیت خشونت فزاینده علیه زنان در جامعه اکثر درک می شود! بر این اساس؛ ضروری هست در مقام مدیریت خشونت فزاینده علیه زنان و افزایش ضریب امنیت انسانی و حقوق شهروندی و اساسی در بین شهروندان و جامعه، خصوصا نسبت به زنان برآمد.
واژه همسرآزاری که در اذهان عموم بهعنوان خشونت شوهر علیه زن به کار میرود، در تمام اعصار و جوامع وجود داشته و با نهایت تأسف در جوامع امروز نیز باوجود فضای به ظاهر طرفدار حقوق زنان رو به افزایش هست. آمار ٤٣درصدی زنان کتکخورده آلمانی به دست شوهرشان گویای وجود این آسیب غمانگیز هست. باید دقت داشت
که خشونت علیه زنان و بهصورت خاص «همسران» به چند نوع گوناگون هست. خشونت فیزیكی و بدنی، مثل صدمهزدن به وسایل خانه و ضربوشتم همسر، خشونت روانی و كلامی مثل تحقیر شخصیت، چهره یا شرایط جسمانی زن، ابراز تنفر نسبت به بستگان وی و همین طور خشونت اجتماعی شامل منع اشتغال و تحصیل،
ممنوعیت رابطه با بستگان حتی بهصورت تلفنی، خشونت اقتصادی مثل نپرداختن خرجی و درنهایت صدمات و آزارهای جنسی از طریق تحمیل نسبت به همسر و در معرض فحشا و فساد قراردادن وی بهدلیل اعتیاد، مهم ترین و شایعترین انواع همسرآزاری مردان نسبت به زنان هست.
مفهوم پدیده همسرآزاری
خشونت و اعمال آن از معضلات روبهرشد در تمامی جوامع هست. این پدیده اشکال گوناگونی دارد و مردان و زنان تمامی گروههاي سنی تحتتاثیر آن قرار می گیرند. خشونت خانوادگی به نحوه پرخاشگری اشاره دارد که در روابط زوجین رخ می دهد. خشونت خانوادگی گاهیاوقات تحتعنوان همسرآزاری، خشونت زناشویی، زنآزاری، شریک آزاری و عبارات دیگر توصیف شده هست.
براساس تحقیقات پزشکی قانونی، همسرآزاری در تمامی طبقات اجتماعی از فقیرترین تا غنیترین و حتی خانوادههاي تحصیلکرده اتفاق میافتد و محدود به قشر خاصی نیست. همسرآزاری به شکلهاي گوناگون در جوامع بروز میکند و در هر خانوادهاي با هر شرایط و موقعیت اجتماعی ممکن هست نمونهاي از همسرآزاری وجود داشته باشد.
همسر به زن و شوهر گفته می شود و آزار نیز به معنی معکوسکردن بایدها و نبایدهاست. بنابراین در تعریف همسرآزاری می توان گفت معکوسکردن بایدها و نبایدها برای زن یا شوهر همسرآزاری محسوب میشود. همسرآزاری را میتوان به ۴گروه همسرآزاری روانی، مالی، جنسی و جسمی تقسیم کرد. برآوردهنشدن هر یک از نیازها در اساسهايمالی، روانی و جنسی میتواند یکی از انواع همسرآزاری را به دنبال داشته باشد.
فقر، اعتیاد، بیدقتی در گزینه همسر، تفاوتهاي فرهنگی، رشد اجتماعی زنان و عدم باور مردان، مرد یا زنسالاری، نقش رسانهها در ارایه چهرهاي نادرست از زنان و ازدواجهاي قبل از رشادت ازجمله عوامل اساسساز همسرآزاری هست. درصورتی که مرد قادر به فراهم سازی نیازهای مادی همسر و خانوادهاش نباشد، ممکن هست
تبعات آن بهصورت همسرآزاری بروز کند و مرد از شرایط عادی خارج شود. از سویی اعتیاد نیز به علت بالابردن هزینه خانواده و ایجاد علایم افسردگی در فرد، اساسساز همسرآزاری هست.
نگاه ویژه حقوق بشر به زنان
با دقت به اینکه سازمان ملل، سالهاي ١٩٩٥ – ٢٠٠٤ را دهه آموزش حقوق بشر اعلام کرده هست و از آنجا که ناآگاهی همه ي انسانها، بهویژه زنان از این حقوق آن ها را از برخورداری کامل از آن حقوق باز میدارد، لذا آگاهسازی عموم، سوادآموزی حقوقی و ارتقای فرهنگ حقوق بشر، توسعه و صلح از طریق هماهنگی و همکاری
با گروههاي محلی و منطقهاي و سازمانهاي غیردولتی و نیز رسانهها در سراسر دنیا برای اجرای برنامههایي در اساس آموزش حقوق بشر میتوانند موثر باشند. در این میان خشونت علیه زنان ازجمله مسائلی هست که در تمام جوامع فراگیر هست. خشونتهاي جنسی، جسمی و… باعث شده تا محیط امن خانه برای همسران ناامن شود.
اما شناخت زنان از حقوق خود و قوانینی که به نفع انها در جهت ایجاد امنیت و آزادی نگاشته شده سبب خواهد شد تا از میزان خشونت علیه زنان نیز کاسته شود. از سویی در فضای جامعه غربی نیز پدیده همسرآزاری گسترش یافته و اعلامیه جهانی حقوق بشر در موادی بر حفظ حقوق زنان در جهت پیشگیري از همسرآزاری تاکید کرده هست.
اما انچه در بین این قوانین مهم جلوه می کند، میزان ظرفیت جوامع در اجرای آنهاست و باید ضمانت اجرایی در جوامع بالاخص با دقت به اعلامیه جهانی حقوق بشر وجود داشته باشد. اگرچه در سالهاي جدید، با افزایش تعداد تشكلهاي مدافع حقوق زنان و حمایت دولت از رشد این تشكلها، صداهای بسیاری در حمایت از حذف خشونت
علیه زنان بلند شده هست، اما هنوز قوانین حمایتكننده از زنان كافی نیست و به گزارش پارس ناز زنان نیز بنابر سنت اجتماعی، در موارد بسیاری ترجیح می دهند بنابر مصلحت یا حفظ آبرو، خشونتها علیه خویش را مخفی کنند. آیا راهحلی وجود دارد؟ بازنگری قوانین كشورها، یكی از اولین راهكارها برای حذف خشونت علیه زنان تلقی میشود.
به اعتقاد نهادهای مدافع حقوق زنان، نقاط ضعف قانونی باید آشكار و رفع شود. دولتها تشویق و ترغیب شوند تا قوانین را رعایت و قوانین نامناسب را عوض كنند. در سطوحی پایینتر نیز باید با كمك به رشد نهادها و تشكلهاي غیردولتی زنان، به مهار اجتماعی خشونت علیه زنان مبادرت ورزید. با همكاری و توسط این تشكلها،
زنان باید اکثر به حقوق خود در برابر خشونت آگاه شوند. با این وجود، حضور و نقش مردان در حذف خشونت علیه زنان، اساسی و ضروری هست و بدون جلب همكاری مردان، حذف خشونت ممكن نیست. مردان هم باید وادار شوند كه سكوت خود را بشكنند و وارد این وادی شوند.