پارس ناز پورتال

مردی که همخوابی همسرش با پسر جوان را دید +عکس

مردی که همخوابی همسرش با پسر جوان را دید +عکس

مردی که همخوابی همسرش با پسر جوان را دید 

مردی که فهمیده بود همسرش را پسر جوانی رابطه دارد در نقشه شوم انها گیر افتاد و مرگ تنها چیزی بود که نصیبش شد. شایان از آشنایان خانوادگی ما بود وبا یک دیگر رفت‌ و آمد داشتیم حتی به منزل ما می‌آمد وبا ما زندگی می کرد، من باوی ارتباط داشتم و همسرم به ارتباط من و شایان مشکوک شده بود که من

 

ساعت 19:30 یازدهم دی سال گذشته مأموران کلانتری 102 پاسداران در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند مرد پنجاه ساله‌ای در منزلش در منطقه شیان به قتل رسیده است.دقایقی بعد از اعلام این خبر سجاد منافی‌آذر؛ بازپرس امور جنایی تهران به همراه اکیپ تشخیص هویت آگاهی در صحنه جرم حاضر و مشغول تحقیقات درباره این پرونده شدند.

مردی که همخوابی همسرش با پسر جوان را دید +عکس

بررسی‌های اولیه نشان داد مقتول، مرد پنجاه ساله‌ای است که بر اثر ضربات چاقو به قتل رسیده، دقایقی قبل از جان باختن، خودش را از داخل اتاق به مقابل در خروجی خانه رسانده و از همسایه‌ها کمک خواسته اما در نهایت به کام مرگ فرورفته همچنین شواهد نشان داد که قاتل به هنگام فرار، پابرهنه بوده و اثرات خون روی زمین برجای مانده است.

 

در ادامه تحقیقات از همسر مقتول صورت گرفته و وی در اظهارات اولیه به بازپرس امور جنایی تهران گفت: شوهرم، من و فرزندم رابه مهمانی برد و به منزلمان برگشت.وی افزود: از پنج روز قبل، مرد جوانی به نام شایان که از دوستان شوهرم بود، از شهرستان به منزلمان آمد و نزد ما بود.

 

بررسی‌ها نشان داد که شایان وسایلش «کفش و تلفن‌همراه» را در منزل مقتول جاگذاشته و پس از قتل اثری از وی نیست.هم زمان با انتقال پيکر مقتول به دکتری قانونی تحقیقات برای بازداشت متهم پرونده آغاز شد و کارآگاهان در بررسی دوربین مداربسته اطراف محل حادثه با سه مرد مواجه شدند که در زمان وقوع قتل در منزل مقتول حضور داشته و سپس از این منزل خارج شده‌اند.

 

با کشف این سرنخ کارآگاهان بار دیگر از همسر مقتول بازجویی کرده ودر تحقیقات متوجه تناقض‌گویی وی شدند.همسر مقتول که سهیلا نام دارد پس از روبرو شدن با قراین و شواهد، لب به اعتراف گشود و گفت: شایان از آشنایان خانوادگی ما بودو با یک دیگر رفت‌ و آمد داشتیم حتی به منزل ما می‌آمد و با ما زندگی میکرد، من با وی ارتباط داشتم و همسرم به ارتباط من و شایان مشکوک شده بود که من و شایان تصمیم گرفتیم شوهرم را از سر راه بردایم.

 

وی افزود: چند بار تصمیم گرفتیم شوهرم را از میان برداریم و حتی نقشه‌های مختلفی کشیدیم، یک‌بار تصمیم گرفتیم وی را از تراس به پایین پرتاب کنیم، یکبار تصمیم داشتیم مواد مخدر داخل خودرویش جاسازی کنیم اما نشد تا این که سرانجام تصمیم گرفتیم وی را برای همیشه از سر راه برداریم بهمین دلیل قرار شد کلید یدک خانه رابه شایان بدهم و او زمانیکه همسرم خانه نیست به داخل خانه بیاید و پس از بازگشت همسرم نقشه را عملی کند.

 

سهیلا در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: روز حادثه به شوهرم گفتم که من و دختر هفت ساله‌ام رابه منزل یکی از اقوام ببرد که او ما را رساند و سپس به خانه بازگشت و زمانیکه ما خارج از منزل بودیم شایان نقشه را عملی کرد.پس از اظهارات سهیلا، کارآگاهان برای بازداشت شایان و دو مرد جوان دیگر وارد عمل شده و موفق به شناسایی و بازداشت دو مرد جوان «دو متهم دیگر این پرونده» شدند.

 

دو متهم این پرونده در اظهاراتشان به بازپرس، نحوه قتل شوهر سهیلا را تشریح کردند ودر اظهاراتشان به بازپرس گفتند: مدتها قبل از قتل با شایان دریک پارک آشنا شدیم و ارتباط ما از همان موقع بیشتر شد و به شایان گفتیم بیکار هستیم که مدتی بعد شایان گفت دامادشان با خواهرش بدرفتاری میکند و از ما خواست در ازای دریافت چندین میلیون تومان شوهر خواهرش را گوشمالی دهیم.

 

این دو متهم در ادامه اظهاراتشان به بازپرس مدعی شدند: روز حادثه با شایان به خانه مقتول رفتیم و با کلید یدک در خانه را باز کردیم، داخل اتاق پنهان شده و زمانیکه مقتول به خانه بازگشت متوجه حضور ما در خانه شد که ما با چاقو به وی حمله‌ور شده و ضربه زدیم دراین حین مقتول از دست ما فرار کرد و قصد داشت از خانه خارج شود و داد و بیداد کند

 

که شایان سر رسید و با چاقو ضربه کشنده به مقتول زد، سپس از ترس این که همسایه‌ها متوجه شوند به سرعت از آنجا متواری شدیم البته اکنون فهمیدم ماجرا از چه قرار است و نمی دانستیم مقتول، شوهر خواهر شایان نیست، ما قصد قتل نداشتیم.

 

متهمان پس از این اظهارات با دستور سجاد منافی‌آذر؛ بازپرس امور جنایی تهران برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات برای بازداشت متهم فراری این پرونده ادامه دارد.

 

زن جوانی که به شوهرش خیانت کرد، از اتهام قتل او تبرئه شد

زن جوان که برای دومین بار به اتهام شرکت در قتل همسرش در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده بود، از سوی قضات بی گناه شناخته شد.پرونده این قتل از شامگاه دهم مرداد ۹۳ ودر پی تصادف دو اتومبیل در جاده ملارد تحت رسیدگی قرار گرفت.

مردی که همخوابی همسرش با پسر جوان را دید +عکس

مأموران پلیس سرگرم بررسی حادثه بودند که ناگهان در فاصله 20 متری صحنه تصادف با پيکر مرد جوانی روبه رو شدند که ارتباطی با این تصادف نداشت.بررسی‌ها نشان داد جنازه متلاشی شده از مدتی قبل دراین نقطه رها شده است.پس از بررسی مدارک شناسایی همراه جنازه، مشخص شد، پيکر متعلق به مرد۲۹ساله‌ای به نام غلام است.

 

با افشای هویت مقتول پلیس به بازجویی از همسر وی پرداخت. اما لیلا منکر اطلاع از سرنوشت شوهرش شد. اما وقتی پلیس به اختلاف‌های دنباله دار غلام و لیلا در طول ۷سال زندگی مشترک پی برد بار دیگر این زن تحت بازجویی قرار گرفت تااینکه پرده از رابطه پنهانی‌اش با مرد 30 ساله‌ای به نام محمد برداشته شد.

 

او گفت: «محمد که دوست صمیمی شوهرم بود دست به این جنایت زده است.» محمد نیز در حالی بازداشت شد که پاهایش شکسته ودر بیمارستان بستری بود.این مرد در بازجویی گفت: لیلا به من ابراز علاقه کرده بود. او میخواست از شوهر معتادش جداشود اما غلام طلاقش نمی‌داد و بهمین خاطر نقشه قتل وی را کشید.

 

آن روز غلام و همسرش میخواستند به سفر شمال بروند که من با نیسان وانت پدرم آنها را بردم. اما من و لیلا نتوانستیم دراین سفر نقشه قتل را عملی کنیم. بهمین خاطر در راه بازگشت ودر جاده ملارد به غلام گفتم از رانندگی خسته شده‌ام.

 

از او خواستم تا پشت فرمان بنشید. وقتی من و غلام در حال جا به جا شدن بودیم لیلا دنده ماشین را خلاص کرد که از روی شوهرش که پیاده شده بود عبور کرد. غلام هنوز زنده بود که من پشت فرمان نیسان نشستم و چند بار از روی بدن نیمه جانش گذشتم. سپس جنازه‌اش را در حاشیه جاده رها کردیم و به تهران برگشتیم.»

 

بدین ترتیب محمد و لیلا در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستادند اما زن جوان منکر معاونت در جنایت شد. سپس قضات دادگاه با توجه به تقاضای پدر قربانی که قیم دو نوه خردسالش بود محمد رابه جرم قتل غلام به قصاص و ۹۹ضربه شلاق محکوم کردند.لیلا نیز از معاونت در قتل تبرئه شد ولی به خاطر رابطه پنهانی با محمد به شلاق محکوم شد.

 

حکم در شعبه ۱۷دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت که قضات حکم قصاص محمد را تأیید کردند اما با طرح چندین ایراد حکم تبرئه زن جوان از اتهام معاونت در قتل را نپذیرفتند.

 

دومین محاکمه

به این ترتیب هفته قبل محاکمه لیلا در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی برگزار شد.این زن در دفاع از خود گفت: باور کنید دستی در قتل شوهرم نداشتم. اما ناچار شدم به معاونت در قتل شوهرم اعتراف کنم تا بتوانم بار دیگر فرزندم را در آغوش بگیرم. اما حالا میگویم من بی‌گناهم و محمد به تنهایی شوهرم را کشته است.

 

او به در خانه‌مان آمد و مرا از کشتن شوهرم مطلع کرد. حتی تهدیدم کرد اگر به کسی حرفی بزنم من و فرزند کوچکم را هم می کشد.از سوی دیگر محمد«متهم اصلی» در دادگاه گفت: حکم قصاصم تأیید شده و چیزی برای از دست دادن ندارم. بهمین خاطر میخواهم حقیقت را بگویم. لیلا دراین ماجرا دستی نداشت.

 

و من پس از کشتن شوهرش وی را تهدید کرده بودم تا درباره قتل به کسی حرفی نزند. من پای این زن بی گناه رابه ماجرای قتل شوهرش کشاندم. و به دروغ گفتم او دستور کشتن شوهرش را صادر کرده است. بدین ترتیب صبح دیروزهیأت قضایی پس از شور زن جوان را بی گناه شناخته و وی را از اتهام معاونت در قتل تبرئه کردند.

 

شوهری که در دادگاه فیلم خیانت همسرش را رو کرد

رسیدگی به این پرونده از مرداد امسال وبدنبال شکایت مرد جوانی از همسرش کلید خورد.شاکی پس ازحضوردردادگاه کیفری وهنگام تسلیم شکایتش به قضات گفت: چند ماهی بود که به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم. وقتی هم برای کار به مأموریت شهرستان می رفتم اطرافیان درباره همسرم حرف‌های عجیب وغریب می‌زدند

مردی که همخوابی همسرش با پسر جوان را دید +عکس

که اوایل به آنها اهمیت نمی‌دادم. تا این که آرام آرام شک کردم برای همین دست بکار شدم وبدون این که همسرم «کیمیا» متوجه شود داخل خانه دوربین مدار بسته نصب کردم تا حقیقت روشن شود.پس ازروشن کردن دوربین‌ها، روز بعد به بهانه مأموریت ازخانه رفتم. طی چند شبی که در خانه نبودم با تمام وجود ودراوج نگرانی دعا می‌کردم

 

هیچ اتفاق بدی رخ ندهد وشک من به طورکامل برطرف شود.بهمین خاطروقتی به خانه برگشتم همسرم رابه بهانه‌ای به بیرون فرستادم. اما وقتی فیلم دوربین ها را بررسی کردم با صحنه‌های باورنکردنی وحضورمردی غریبه درخانه روبه‌روشدم که با دیدن این صحنه‌ها احساس کردم تمام دنیا یک جا برسرم ویران شده است و…

 

دراوج خشم و ناراحتی وقتی همسرم به خانه بازگشت، فیلم‌ها را نشانش دادم و ازاوخواستم برای همیشه از زندگی‌ام برود. اما او همه ی چیزرا انکارکرد. بهمین خاطرتصمیم به شکایت گرفتم.»

 

پس از این شکایت فیلم‌ها توسط کارشناسان مورد محاسبه قرار گرفت که صحت‌شان برای قضات مشخص شد. بنابر این زن جوان دستگیر شد و به اتهام زنا در شعبه یکم دادگاه کیفری به ریاست قاضی هدایت رنجبر و دو مستشارش- یزدان پناه و خنک دار- پای میز محاکمه ایستاد. اما او که با مستندات غیرقابل انکار روبرو شده بودو هیچ دفاعی از خود نداشت اتهامش را پذیرفت.»

 

قضات نیز وارد شور شده و پس از بررسی‌های علمی وحقوقی، زن جوان رابه اتهام زنا به اعدام محکوم کردند. با توجه به این که مرد شیطان صفت متواری است، تلاش برای دستگیری و محاکمه‌اش ادامه دارد.

 

خیانت یک زن به شوهرش – به پسر 21 ساله همسایه علاقمند شدم

زن 34 ساله که از شدت شرم چشم به موزائيک های کف اتاق دوخته بود درحالي که ادعا مي کرد با يک اشتباه بزرگ زندگي ام رابه نابودي کشاندم به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري کوي پليس مشهد گفت: 15سال قبل با «حيدر» ازدواج کردم و زندگي آرامي داشتيم اگر چه همسرم مردي مهربان و دوست داشتني بود

مردی که همخوابی همسرش با پسر جوان را دید +عکس

اما هيچ گاه نمي توانست احساسات و عواطف خودرا در زندگي مشترک بيان کند او بناي ماهري بود که همواره بيشترين تقاضا را در بين همکاران خود داشت تا جايي که حتي ساخت و ساز يکي از هتل های مشهد رابه او سپردند و همسرم، حدود دو سال در آن جا کار کرد اما پس از مدتي و به خاطر اختلافات مالي با صاحب هتل درگير شد دراين درگيري فيزيکي همسرم ضربه ای شديد به پاي صاحب هتل زده بود که استخوان يکي از انگشتان او خرد شده بود.با اعلام شکايت صاحب هتل همسرم از سوي دادگاه به پرداخت ديه محکوم شد.

 

اما چون توان پرداخت چنين وجهي را نداشت به زندان افتاد و حدود 2.5 سال را در زندان سپري کرد تا اين که با کمک خيران از زندان آزاد شد. زن جوان ادامه داد: بعد از اين ماجرا همسرم ديگر حاضر نشد در مشهد کار کند و ازآن پس کارهاي ساختماني را در شهرستانها به عهده ميگرفت به طوري که گاهي چند ماه نيز به مشهد نمي آمد

 

و تنها برايمان پول مي فرستاد. ديگر بدون حضور همسرم زندگي من عاري از محبت و عاطفه شده بودو بوي عشق در آن رنگ باخته بود، من در مشهد تنها بودم و آشنايي نداشتم حضور همسرم نيز تنها چند روز طول مي کشيد به خاطر اين تنهايي و پس ازآن که سه فرزندم را راهي مدرسه مي کردم

 

به منزل يکي از همسايگان مي رفتم تا کمي با او صحبت کنم «شهين» زن مطلقه ای بود که چند سال قبل از همسرش جدا شده و با پسر 21 ساله اش زندگي مي کرد. «محمود» هرروز خريدهاي مادرش را انجام مي داد تا اين که يک روز قرار شد خريد منزل ما را نيز انجام بدهد. اينگونه بود که جرقه آشنايي من و محمود به شکل ديگري رقم خورد

 

و وابستگي من به او شدت گرفت. دراين زمان همسرم در يکي از شهرهاي مرزي خراسان رضوي مشغول کار بودو مي دانستم تا دو ماه ديگر به مشهد نمي آيد اما او بطور ناگهاني روز گذشته درحالي وارد منزل شد که ” محمود ” نيز در خانه ام حضور داشت