پارس ناز پورتال

مصاحبه با ماهایا پطروسیان بازیگر محبوب ایرانی

مجموعه : اخبار سینما
مصاحبه با ماهایا پطروسیان بازیگر محبوب ایرانی

مصاحبه با ماهایا پطروسیان بازیگر محبوب ایرانی 

ماهایا پطروسیان همیشه در نقش زنان فعال و شاد نقش بازی کرده است ودر اصل هم شخصیت او بهمین گونه است. ماهایا پطروسیان دانش آموخته دانشكده هنرهای زیبا در رشته تئاتر با بازی در فیلم «عشق و مرگ» زنده‌یاد محمد‌رضا اعلامی وارد عالم بازیگری شد. او خیلی زود با نقش‌آفرینی در فیلم‌هاي‌ پرده آخر‌،

 

‌ ناصرالدین شاه آكتور سینما‌، ‌دیگه چه خبر‌ و ‌هنرپیشه‌ در عرصه بازیگری درخشید. پطروسیان كه در مدت زمان كوتاهی توانست تجربه‌هاي ارزشمندی با كارگردانانی چون رسول ملاقلی‌پور، علیرضا داوودنژاد، ایرج قادری، فرزاد موتمن و عبدالرضا كاهانی به‌دست آورد، به شمایل دختری مدرن با شیطنت‌ها و رفتارهایی متمایز در بین هم‌نسلانش مبدل شد.

 

بازیگری كه تماشاچیان سینما نقش‌هاي با نمك و جذاب او در فیلم‌هاي‌ ازدواج در وقت اضافه‌، ‌مجرد چهل ساله‌،‌ تاكسی نارنجی‌‌، ‌ زن بدلی‌، ‌عروس خوش قدم‌ و‌‌ شبی در تهران‌ را از یاد نخواهند برد. علاقه‌مندان بازی‌هاي پطروسیان اینروزها میتوانند بازی متمایز او در فیلم «خفه‌گی» را بر پرده سینماها ببینند؛ فیلمی سیاه و سفید با فضایی متمایز كه بهانه ما را برای گفت‌و‌گو با این بازیگر خوش قریحه فراهم كرد.

مصاحبه با ماهایا پطروسیان بازیگر محبوب ایرانی

پس از سالها بازی هنوز هم همان جدیت روزهای اول را دارید. وقتی جلوی دوربین می روید هنوز دلواپسی‌هاي سال‌هاي اولیه را دارید؟

 

از ابتدای ورودم به سینما تا آخرین فیلمی كه بازی كردم حسم هنوز تغییری نكرده است. هر فیلمی كه آغاز می‌كنم و هر تصمیمی كه بعد از خواندن فیلمنامه برای همكاری می گیرم نگاه و حسم همان حسی است كه روزهای اول داشتم. خلق یك كاراكتر، خلقت یك نقش، همان احساس را درمن ایجاد می‌كند.

 

نگرانی‌هایم همان‌هاست. شاید روزهای اول نگرانی بیشتری داشتم. البته نمی توانم بگویم همین حالا وجود ندارد؛ بلكه كارم همان‌ گونه برایم جدی است. دلشوره دارم كه آیا انچه میخواهم خوب از آب در می آید یا نه و آیا پیروز خواهم شد. به هرحال بازیگری برایم مبدل به یك كار روتین و حرفه‌اي و دم دستی نشده است.

 

از زمانی كه از منزل بیرون می آیید تا زمانی كه سر صحنه برسید، بیشتر به چه چیزهایی فكر می‌كنید و ذهن‌تان درگیر چه چیزهایی میشود؟

 

اگر یكی، دو روز اول باشد؛ چون دارم كاراكتر را پیدا می‌كنم، شخصیت همان‌ گونه برایم تازه و جا نیفتاده است‌ اما روزهای آخر كار، شخصیت برایم كامل شده و بیشتر به سكانس و صحنه‌هایي كه دارم، فكرمی كنم. همینطور میزانسن و بده بستان با بازیگران دیگر و نحوه گفتن دیالوگ بیشتر ذهنم را درگیر می‌كند.

 

شما فیلم‌هاي متنوعی بازی كرده‌اید. هیچ‌وقت كارهای‌تان را دسته‌بندی كرده‌اید؟

 

مشاهده نمایید! دو نوع فیلم بازی كرده‌ام؛ فیلم‌هایي كه مردم به شكل وسیع دیدند و دوست داشتند و فیلم‌هایي كه مخاطب ناب، آن ها را دیده ودر‌ واقع؛ تعداد كمی از مردم انها را دیده‌اند.

 

وقتی كار می‌كنید، چه چیزی بیشترین انرژی را در لحظه بشما می دهد؟

 

فیلم‌هایي را كه هم خودم از بازی در آن ها راضی بودم و هم مردم از دیدن آن رضایت داشتند می‌پسندم. طبیعی است كه آن فیلم‌ها را بیشتر دوست داشته باشم و هم اینكه حتی پس از سالها كه به انها فكر می‌كنم، به من انرژی بدهند.

 

در بعضی از بازی‌هاي‌تان توانسته‌اید شمایل یك دختر مدرن را عرضه دهید. چطور و با چه تكنیك و روشی به این كار پیروز شدید؟

 

اصولا از همه ی‌‌ چیزی كه یك بازیگر باید ازآن استفاده كند، بهره می گیرم. با این حال بسته به نقشی كه باید بازی كنم، ممكن است این بهره‌گیری كم و زیاد شود؛ یعنی یك هنگام قرار است، بازی مینی مال‌تری داشته باشم و درون‌گرا باشم، پس طبیعی است كه متمایز شود. بخشی از رفتارهای جلوی دوربین از درون،

 

فیزیك و رفتار خود آدم می آید و بخشی دیگر آن ها را پس از خواندن فیلمنامه و از نقشم به‌دست می‌آورم و براساس آن روی بعضی چیزهایی كه كشف كرده‌ام تمركز و تمرین می‌كنم.

 

چه چیزهایی از زندگی روزمره وارد بازی‌تان میشود؟

 

هر بازیگری حس و حال خودش را دارد. یك قانون كلی وجود ندارد كه همه ی بازیگرها بتوانند ازآن پیروی كنند. درست است كه دانشگاه‌ها قوانین و تكنیك‌هایي را آموزش می دهند مثل تربیت بیان، برخورد با متن، شناخت رشته‌هاي دیگر و… اما انچه تماس بازیگر با نقش است، فیلم به فیلم عوض میشود كه به تجربه و حس و حال مربوط است.

 

خیلی از بازیگران به‌خاطر تك سكانس‌هایي از بازی‌شان مورد دقت مردم یا داورها قرار میگیرند. شما هم از این تك سكانس‌هاي ناب و خوب كم نداشته‌اید. سكانس‌هاي خوب برای بازیگر باید چه خصوصیت‌هایي داشته باشد و بازیگر چطور به آن سكانس‌ها جان میدهد ؟

 

این ها نقطه اوج برای بازیگر هستند. تأثیر كارگردان و خوب بودن كاراكتر از طرفی و اینكه خود بازیگر چه ایده‌هایي برای اجرای درخشان‌تر و عمیق‌تر آن سكانس داشته باشد، دراین زمینه اهمیت دارد.

 

درحدود یك‌ماهی كه درگیر فیلم برداری هستید چه چیزی روی شما تأثیر منفی میگذارد؟

 

هم چیزهای گوناگونی است و هم به عوامل گوناگونی بستگی دارد. چون در كارم خیلی جدی هستم، هر چیزی كه این جدیت را كم رنگ كند، مرا اذیت می‌كند. جدی نبودن آدم‌هاي دیگر سر صحنه یا فضای كار، رویم تأثیر منفی می گذارد. منظورم از جدی بودن تلخ و عبوس بودن نیست،

 

مقصود زمانی است كه كار می‌كنیم و درگیر گرفتن پلان هستیم. دراین صورت تك تك عوامل روی خوب درآمدن بازی بازیگر مؤثرخواهند بود. در چنین شرایطی اگر كسی باری به هر جهت برخورد كند و حوصله و صبر لازم را نداشته و یا دقت لازم رابه شما نداشته باشد همه ی‌‌چیز اذيت‌دهنده میشود.

 

برای من كه كار سنگین می شود. طبیعی است كه بخشی از این نظم یا به هم ریختگی به كارگردان برمی‌گردد؛ اینكه او چه قوانینی برای صحنه‌اش داشته باشد.مشاهده نمایید! حتی از زمانی كه خودرو سراغ بازیگر می آید تا وی را سر صحنه ببرد، اگر بازیگر ببیند كه راننده كارش را جدی گرفته، روی او هم تأثیر میگذارد.

 

راننده‌اي كه خطرناك رانندگی كند، حرف و رفتارش مناسب نباشد، پنج صبح موزیكی بگذارد كه با فضای فیلمی كه من بازیگر در آن بازی می‌كنم، جور در نیاید امكان دارد همه ی فضای ذهنی آن روز آدم رابه هم بریزد.با این همه ی، طبق معمول این موارد رعایت نمی شوند، اما بازیگر تحمل می‌كند. فكر می‌كنم این امر از نشانه‌هاي غیرحرفه‌اي بودن بعضی از عوامل سینما ست.

 

چه چیزی بیشتر از بقیه چیزها به سینما دلبسته‌‌تان می‌كند؟

 

خلق كردن یك نقش در سینما برایم بیشتر از پول و شهرت و…. اهمیت دارد. تفاوت و تنوع در نقش را دوست دارم.

 

به‌نظرتان آیا با بازیگری می شود بین مردم سلیقه‌سازی‌ كرد؟

 

هنرمند هر چه هست كار هنری خودش را می‌كند. یك فیلم شاید تأثیر بگذارد، اما بازیگر فقط بازیگر است و نقش‌هایي كه بازی می‌كند، صرفا نقش هستند و قرار نیست آن نقش‌ها برای مردم الگو شوند. اصلا به‌نظرم قرار نیست كسی الگوی اخلاقی كسی شود. هر انسانی در هر حرفه‌اي می تواند خصوصیات منفی یا مثبتی

 

روی اطرافیان خود بگذارد، اما در همه ی جای جهان به بازیگر به‌عنوان كسی كه كارش را انجام می دهد نگاه می‌كنند. بدترین چیز این است كه خیلی از افراد نقش‌هایي را كه بازی می‌كنند بجای خودشان قالب كنند. درحالی‌كه انچه می بینیم نیستند و این باعث دورویی می شود.

 

خصوصیات رفتاری و اخلاقی شما روی بازی‌تان تأثیر دارد؟

 

نمیتوانم بگویم چه هستم؛ چون اگر كسی خودش را بشناسد جهان را شناخته‌است. ما گاه از خود ما چیزهایی می بینیم كه انتظار نداشته‌ایم. گاه فكر می‌كنیم كاری را نمی توانیم بكنیم اما می بینیم از پس آن بر می آییم. خیلی سخت است تعریف دقیقی از خود ما بدهیم. مشاهده نمایید! ممكن است چیزهایی از من در نقشم بیاید، ولی خیلی از نقش‌هایي كه بازی كرده‌ام هیچ‌یك از خصوصیاتم در آن نبوده و فقط سعی كردم آن كاراكتر را بفهمم و درك كنم.

 

شما ازجمله بازیگرانی هستید كه به سوی كارگردانی رفتید و با ساخت چند فیلم كوتاه وارد عرصه ساخت فیلم شدید. چرا چنین تصمیمی گرفتید؟

 

مدتی هم فیلمنامه كوتاه و هم بلند نوشتم. هفت، هشت سال پیش بود كه با اولین فیلم كوتاهم به اسم «یك روز قشنگ برفی» كارگردانی را تجربه كردم. به كارگردانی فیلم بلند علاقه ندارم. ساخت فیلم كوتاه امكانی فراهم می‌كند كه بتوانم دغدغه‌هاي شخصی، عقاید و اعتقاداتم رابه فیلم مبدل كنم؛ چون در فیلم كوتاه دغدغه اكران نداریم به خواسته‌هاي فیلمساز بیشتر نزدیك است.این تجربه هر چند برایم سخت اما راضی‌كننده بود .

مصاحبه با ماهایا پطروسیان بازیگر محبوب ایرانی

شما بازیگر هستید و شاید تعداد زیادی از دلمشغولی‌ها، كارهای جانبی و سرگرمی‌ها روی نگاه، انتخاب و هنرتان تأثیر بگذارد. چه چیزهایی از این دست باعث تغییر حس و حال و نوع نگاه‌تان می شود؟

 

آدمی نیستم كه یك خط مستقیم در زندگی‌ام داشته باشم. ممكن است زمان طولانی درونگرایی در زندگی‌ام داشته باشم یا بالعكس؛ مثلاً از جهت سینمایی فعال باشم و بیشتر با اطرافیان رفت و آمد كنم می خواهم بگویم كه آدم بسیار تركیبی هستم، اما اینكه چه نوع سرگرمی به من كمك می‌كند، نمیدانم. به‌نظرم هر چه می‌آموزیم و میبینیم، وقتی از دریچه چشم بازیگر به آن ها نگاه كنید جزو آموزش‌هاي او به‌حساب می آید. به این معنا

 

كه وقتی فیلم میبینید یا ورزش می‌كنید یا هر كار دیگری، در مجموع دردها، خوشی‌ها، خواسته‌ها، آرزوها همه ی و همه ی دستمایه كارتان می شوند تا آگاهانه از آن ها استفاده كنید. استاد سمندریان همیشه می گفت؛ زندگی كنید. اگر بو می‌كنید واقعا بو كنید. به طبیعت نگاه نكنید. كاری كنید كه همه ی اینها واقعا جذب وجودتان شود.

 

اینروزها بازی شما را در فیلم «خفه‌گی» می بینیم. فیلمی كه در آن با یك فضای گرفته و غمگین و ارتباطات گسسته و آدم‌هاي‌ نگران مواجهیم. قرار گرفتن دراین فضا برای شما چه حس و حالی ایجاد می‌كرد؟

 

این فیلم نگاه و فضای خاصی دارد كه از ژان رنو می آید. بهمین‌خاطر فیلم «خفه‌گی» فضای روز را ندارد اما حس روز و زندگی شهری امروز را دارد. تهران یا ایران را در آن نمی بینید اما حس امروز در آن جاری است. این چیزی بود كه آقای جیرانی كارگردان فیلم می خواستند. او یك فیلم متمایز میخواست؛

 

فیلمی كه كم بازیگر، فضای محدود، حس درونی و فضای سیاه و سفید همراه با گریزی به فیلم‌هاي گذشته و متمایز داشته باشد. بعضی از مردم فضای سیاه و سفید را دوست دارند. من خودم عكس‌هاي سیاه و سفید را دوست دارم و به‌نظرم حس و حال دیگری دارند.

 

برای نقش زهره دنبال چه كاراكتری بودید؟

 

این شخصیت سهل و ممتنع است؛ یعنی در عین سادگی با یك حضور مؤثر عمق خودش را دارد. تلخی فضا برای این شخصیت هم وجوددارد.

 

رابطه زهره را- كه شما نقش آنرا بازی می‌كنید- با صحرا «بانو الناز شاكردوست» چطور تعریف كردید؟

 

زهره نزدیك‌ترین و صمیمی‌ترین فرد به صحرا است. او با زهره درد دل می‌كند. نوع رفتار صحرا با زهره در بیمارستان و منزل متمایز است. فیلم توانسته به عمق روابط آدم‌ها بپردازد؛ مثلاً به زهره طوری پرداخته شده كه وقتی فیلم را میبینیم، می‌فهمیم كه این آدم آن طور كه در ابتدای فیلم ساده می بینیم، نیست.

 

او مثل خیلی‌هاي دیگر آرزوها، ناكامی‌ها، شكست‌ها و ظاهر‌سازی‌‌هایي دارد و اصلا این زندگی، زندگی مورد علاقه‌اش نیست اما سعی می‌كند وانمود كند كه هست. انتهای شخصیت او پر از حسرت و غم است.

 

چه تمرین‌هایي برای این نقش داشتید؟

 

خیلی تمرین نكردیم. كارگردان حکايت را گفت و فیلمنامه را یك‌بار با بازیگرها دورخوانی كردیم. آقای جیرانی كسی را كه انتخاب می‌كند، از قبل به این نتیجه رسیده انچه را كه برای نقش می خواهد، آن بازیگر میتواند به‌خوبی انجام بدهد.بهمین علت حین كار خیلی با بازیگر كلنجار نمیروند.

 

به‌دنبال مابه ازای خاصی از این نقش در جامعه هم گشتید؟

 

آدم‌هایي نظیر شرایط زهره در جامعه ما هستند، اما اینكه به‌ صورت مشخص كسی را دیده باشم و از او تقلید كنم نه! هیچ‌كدام از نقش‌هایم در سینما و تئاتر آدم به‌خصوصی نبوده‌اند. همیشه چیزهایی از آد‌مهای مختلف در ذهنم میماند. شاید با دیدن یك عكس الهام بگیرم و به این نتیجه برسم كه به كاراكتری كه بازی می‌كنم نزدیك است.

 

نقش روبه‌روی شما‌ را الناز شاكردوست «صحرا» بازی می‌كند. این اولین بازی شما با ایشان در یك فیلم سینمایی است. تماس‌تان با بانو شاكردوست چطور بود؟

 

همبازی و همراه خیلی خوبی بودند. الناز اصولا دختر خیلی مهربان و علاقه‌مند به كارش است، به‌خصوص این نقش را خیلی دوست داشت. خیلی مشتاقانه كار كرد و رابطه‌اش با من كه فقط با ایشان بازی داشتم، خیلی خوب بود. بهمین خاطر بین ما رابطه دوستانه‌‌اي به‌وجود آمد. فقط یك رابطه حرفه‌اي بین ما نبود. عموما بعد از كار، می‌نشستیم و كلی باهم حرف می‌زدیم و دردل می‌كردیم. خیلی به هم نزدیك شدیم.

 

از نقش‌هایي كه بانو شاكردوست بازی كرده كدام یك را دوست دارید؟

 

فیلم «خدا نزدیك است» را كه در نقش معلم بود، می‌پسندم. همینطور بازی‌اش در فیلم‌هاي«اتوبوس شب» و «خفه‌گی» را هم دوست دارم.

 

از بین نقش‌هاي خودتان كدام یك را بیشتر دوست دارید؟

 

نقش‌هایم در فیلم‌هاي «هنرپیشه» یا« یك روز قشنگ برفی» و همینطور در نمایش «عشق‌آباد» برایم چیز دیگری هستند. همه ی نقش‌هایي را كه بازی كرده‌ام دوست دارم؛ چون برای هر كدام انرژی و مایه گذاشتم. ممكن است در بعضی از آن ها نتیجه كار مورد پسندم نباشد، اما نقشم را دوست داشته‌ام.

 

دوست دارید چه رخداد شاد كننده‌اي برای‌تان بیفتد؟

 

زندگی‌ام مدت‌هاست شبیه رودخانه‌اي است كه در آن شنا می‌كنم. این رودخانه شاید مرا جایی ببرد كه خوب و باصفا باشد و گاه شاید نه. بهمین علت به نوعی خودم رابه زندگی سپرده‌ام. گاه آدم رویاهای زیادی دارد، اما رسیدن به آن ها آن قدر به تعویق می‌افتد و گاه حتی رویاها آنگونه شكل عوض می‌كنند

 

كه كم می‌آورید. بهمین‌خاطر دیگر كم‌كم سعی می‌كنید خیلی آرزو نكنید تا از به نتیجه نرسیدن آرزوهای‌تان سرخورده نشوید. بعد متوجه می شوید كه خیلیها در جهان به چیزهای كوچكی كه دستمزد مسلم‌شان هم هست، نرسیده‌اند. در نتیجه آرزوهای‌مان در برابر انها كم و كوچك میشوند. بهمین علت غالبا خجالت می‌كشم و سعی می‌كنم تحمل كنم.

 

علاقه‌مندی‌هاي‌تان حاوی چه چیزهایی میشود؛ مثلاً چه سبك موسیقی را دوست دارید؟

 

بیشتر موسیقی پاپ را دوست دارم.

 

تئاتر می روید؟

 

اگر بشنوم كه كار خوبی در حال اجراست، حتماً می روم. البته آخر هفته كه خلوت‌تر است به نسبت دیگر روزهای هفته روزهای مناسب‌تری برای رفتن به تئاتر است؛ به شرطی كه كارهای روتین آخر هفته اجازه بدهد. روزهای دیگر خیابان‌ها خیلی شلوغ است و گاه برای دیدن یك نمایش وادار می شوي ساعت‌ها در ترافیك بمانی.

مصاحبه با ماهایا پطروسیان بازیگر محبوب ایرانی

اهل گالری رفتن هستید؟

 

دوست دارم بیننده نقاشی ، مجسمه و عكس باشم. اگر نمایشگاه‌هاي سالانه برگزار شوند، چه بهتر؛ چون تعداد بیشتری اثر میشود دید.

 

میانه‌تان با ادبیات چطور است؟

 

شاعران كلاسیك مثل حافظ ، مولوی و سعدی را می خوانم. رمان هم زیاد میخوانم.

 

اهل سفر هستید؟

 

حال و هوایش بیاید، می روم؛ مثلاً سالها پیش چند سفر طولانی به اروپا رفتم. البته خیلی با برنامه این كارها را انجام نمیدهم.

 

آن كشورها رابا كشورمان مقایسه می‌كنید؟

 

آنجا خیلی چیزها خوب است‌ اما به هرحال شهر و كشورم را بیشتر دوست دارم. اگرهم مقایسه‌اي بكنم از این جهت است كه چرا فلان كار خوب آن ها را تا حالا نكرده‌ایم ‌ یا چرا مثل آن ها، از شهر و بناهای باستانی‌مان نگه‌داری نكرده‌ایم. نه فقط بناهای باستانی كه بناهای چند سال ساخته شده مان هم حاوی همین مقایسه‌ها می شود. در اروپا خیلی خوب از بناهای مشهورشان نگه‌داری می‌كنند.

 

حتی در كوچك‌ترین شهر های دور افتاده‌شان آن قدر یك بنای تاریخی را خوب نگه می‌دارند كه بسیاری دوست دارند خودرا برای بازدید ازآن به فلان منطقه برسانند. خب! طبیعی است كه وقتی میبینم از میان این همه ی اثر باستانی و غیرباستانی كه در ایران داریم، فقط به چند تایی كه شاخص هستند، دقت میشود «كه البته آن ها هم در دسترس تخریب هستند» ناراحت می شوم.

 

بیشترین نگرانی‌تان به چه چیزی بر می گردد؟

 

مشاهده نمایید! همین منزل‌هاي قدیمی كه در تهران و بیشتر شهرها وجود دارند، جزو تاریخ و هویت ما هستند و هر خدشه‌اي به آن ها وارد شود به هویت‌مان خورده است. باید تا می توانیم تاریخ و هویت خود ما را حفظ كنیم و به آن مباهات كنیم. وقتی به كشوری می روید و میبینید توانسته‌اند مسئله ترافیك یا آلودگی هوا را حل كنند، دلتان می خواهد در آنجایی هم كه خودتان زندگی می‌كنید، نظیر این رخداد بیفتد. هر چیز خوبی كه در جای دیگری از كره زمین وجوددارد، چرا ما ازآن استفاده نكنیم؟!

 

رمان‌نویس مورد علاقه‌ شما كیست؟

 

گابریل گارسیا ماركز رمان نویس همیشگی مورد علاقه‌ام است. از نویسندگان ایرانی محمود دولت آبادی، علی اشرف درویشیان، صادق هدایت را دوست دارم. «كلیدر» دولت‌آبادی رمان مورد علاقه‌ام است. پیشنهاد می‌كنم خوانندگان روزنامه رمان بخوانند؛ چون خواندن رمان هم دایره واژگان آدم را گسترده می‌كند و هم با تخیل نویسنده همراه میشویم و از طرفی دیگر؛ تجربه ما را از زندگی ‌ بالا می برد.

 

ورزش مورد علاقه‌تان چیست؟

 

ورزش‌هایي را كه مردم دوست دارند میبینم. مسابقات فوتبال و كشتی را دنبال می‌كنم. قدمت كشتی و اشارات فردوسی به این ورزش پهلوانی آنرا برایم خیلی جذاب می‌كند. خودم هم اهل ورزش هستم. در نوجوانی ژیمناستیك می‌رفتم و هیچگاه شنا و كوهنوردی را كنار نگذاشتم. اسكی هم زیاد رفته‌ام.

 

كدام پیست را دوست دارید؟

 

خیلیها شمشك را بیشتر دوست دارند‌ اما من بیشتر دیزین را می‌پسندم.با این همه ی زمان‌هایي كه تئاتر كار می‌كردم و كارم بیشتر میشد، به پیست نمی‌رفتم.

 

از كودكی اهل بازی‌هاي گروهی بوده‌اید؟

 

خیلی! اهل وسطی، لي‌لي، طناب بازی، والیبال و بسكتبال بودم. حتماً میدانید كه ارامنه طبق معمول در زمینه بسكتبال خوب هستند. باوجود اینكه قد بلندی ندارم با پررویی تمام بسكتبال بازی می‌كردم. دو سه تا از انگشتانم بارها حین بازی در رفته‌اند. بازی‌هاي گروهی خیلی نشاط آور است. زمان‌هاي گذشته كه كامپیوتر نبود، بچه‌ها بیشتر در فضای باز بودند.

 

اهل صنایع‌دستی ایرانی هستید؟

 

بعضی چیزها را دوست دارم و بعضی از صنایع‌دستی مثل فرش را خیلی خوب می‌شناسم. خیلی هم به فرش و هنر قالی‌بافی دلبستگی دارم. قالی ایران فوق‌العاده است و متأسفم كه شرایط آن طور كه باید نیست و خودِ خانواده‌هاي ایرانی از فرش‌هاي ایرانی استفاده نمی‌كنند و سراغ ماشینی می روال. هنر آن است كه با دست بافته شود. مشاهده نمایید! فرش ایرانی برترین فرش دنیاست. واقعا نمی شود تصور كرد كه یك ایرانی در منزل‌اش فرش ایرانی نباشد!

 

موزه فرش زیاد میروید؟

 

بارها رفته‌‌ام؛ مجموعه بی‌نظیری است. فرش واقعا روح دارد. اگر یك فرش را خوب نگه دارید، حتی باوجود گذشت 40، 50 سال ازآن، بخشی از خاطرات شما می شود و این روح آن فرش است.

 

بین گبه و فرش كدام را دوست دارید؟

 

فرش را می‌پسندم؛ چون گبه ساده است و مورد پسند اروپائی‌هاست. كارهای پیچیده‌اي را كه در فرش اجرا میشوند، دوست دارم.

 

هیچ‌وقت اهل كلكسیون بوده‌اید؟

 

نوار كاست و فیلم جمع می‌كردم و همینطور مجله‌ها و روزنامه‌هایي كه تماس با كارم داشتند.