روشنک گرامی بازیگر مشهور ایرانی هست که در چندین سریال و فیلم سینمایی ایفای نقش نموده هست و آینده خوبی در دنیای سینما دارد. گفتوگو با روشنک گرامی , مخاطبان تلویزیون و بویژه شبکه دو سیما, این شبها به تماشای سریالی اخیر نشسته و با سیمای بازیگری تازه آشنا شدهاند; روشنک گرامی که با ایفای نقش ترنج در آلبوم تلویزیونی “گمشدگان” به مخاطبان معرفی شده و حکایت فراز و فرودهای گوناگون زندگی و مشکلاتش را روایت می کند.
نخستین تجربه حضور گرامی مقابل دوربین تلویزیون نیست
با این حال, این نخستین تجربه حضور گرامی مقابل دوربین تلویزیون نیست. او پیش از این در آلبوم “فاصلهها” به کارگردانی حسین سهیلیزاده نقشآفرینی کوتاهی داشته و در سینما هم فیلمهاي “قاعده تصادف” و “هلن” را در کارنامه دارد.بازی این شبهاي او در آلبوم گمشدگان بهانه گفتگو ما بود.
گزینه شما برای بازی در نقش ترنج چگونه رخداد افتاد؟ آقای کریمی «کارگردان آلبوم»بازیهاي قبلیتان را دیده بودند؟
بله, فکر میکنم همینطور بود.
بعد از چند سال دوری, مجدد با گمشدگان به تلویزیون برگشتهاید. چه عاملی به بازگشت ترغیبتان کرد؟
مهمترین عامل, حضور آقای کریمی در مقام کارگردان بود و خیلی خوشحالم با ایشان مشارکت کردم.عامل دیگر, اصرارهای برادرم بودکه همۀ وقت} دلش میخواست من در یک سریال تلویزیونی هم ایفای نقش کنم و به این علت بازی در آلبوم را پذیرفتم.
تعریفی که آقای کریمی از نقش ترنج برایتان ارائه کرد چه بود؟
همین اکنون خیلی در دلیل ندارم خصوصیات مورد تاکیدشان چه بود, چون ماجرا مال خیلی وقت پیش هست.ولی این نکته در خاطرم باقیمانده که گفتند این سریال قرار هست با دیگر سریالهاي ساخته شده در تلویزیون فرق کند و جنس سینمایی داشته باشد.
تجربه حضور در تلویزیون را چگونه دیدید؟ به هر حال نقش اصلی این آلبوم را ایفا میکنید و بازیتان در این نقش باعث شده بخش زیاداي از مردم جامعه چهرهتان را بشناسند.
دشوار اینجاست که من اصولا از مشهور شدن می ترسم!
بله, قطعأ همینطور هست. ولی دشوار اینجاست که من اصولا از مشهور شدن میترسم! اینکه میبینم
ناگهان حجم آدمهاي زیادی به صفحه مجازیام هجوم میآورند و برایم نظر می گذراند, برایم جای سوال هست.
ترجیح می دهم آدمهاي محدودی کارم را بشناسند و برایم صادقانه نظر بگذارند; نه اینکه مجبور باشم هر لحظهصفحهام را چک کنم و توهینها و فحاشیهاي احتمالی آدمهاي بیاسم و نشان را پاک کنم.
با این تعاریف اگر بخواهیم عامل مشهور شدن را کنار بگذاریم, عامل اصلیتان برای انتخاب نقشها چیست؟
معمولاً به سراغ نقشهایي میروم که مطابق سلیقهام باشند و حالم را مفید کنند. اینها عوامل اصلی میباشند و خیلی در بند بازی کردن در پروژههاي گوناگون, به صرف اینکه قرار باشد دیده شوند و معروفم کنند, نیستم.گفتوگو با روشنک گرامی
به اینکه مردم برایتان نظر میگذارند اشاره کردید. زیاد این نظرات چیست؟ از تصمیمهاي ترنج حرص نمیخورند؟!
اغلب سریال را دوست دارند; گرچه از برخی جزئیات هم ناراضی میباشند که این دیگر دست من نیست. درخصوص تصمیمهاي ترنج هم چرا, گاهی حرص می خورند و معتقدند حکایت از جایی به بعد کمی از ریتم افتاده هست.
خودتان تصمیمهاي ترنج را قبول دارید؟ با همه ي تصمیمها و کارهایش موافق هستید؟
من چند قسمت اول کار را خیلی دوست داشتم و به نظرم ساختار خیلی درستی داشت. هنگامی که کار شروع شد و میخواستیم ساختش را کلید بزنیم, هنوز فیلمنامه کاملی در دست نداشتیم. فیلمنامه هر قسمت به صورتتدریجی به دستم میرسید, بنابراین اوایل بازیام خودم هم نمی دانستم سرنوشت نقش قرار هست چه بشود. در ادامه اما کمی ریتمش کند شد وگرنه میتوانست خیلی بهتر باشد.
اگر من جای ترنج بودم
قطعا اگر من جای ترنج بودم, تصمیمهاي دیگری می گرفتم و اقدامات دیگری میکردم. با این حال روالفیلمنامه به این صورت بود و ترنج چنین تعریفی داشت.
همبازی شدن مقابل بازیگران اسمآشنای کار را چگونه دیدید؟
برایم خیلی لذتبخش بود. مانند مسافرتی بود که آدم در آن شهر به شهر با رویدادها و آدمهایي تازه آشنامیشود و تجربه میآموزد.
ترنج یک دختر شیرازی هست و گرچه از شیراز به شهر تهران می آید, اما لهجهاي ندارد و با گویش معمولی گفتگو می کند. این تصمیم هم عمدی بود؟ دلتان نمی خواست لهجه داشته باشید؟
من لهجهها را دوست دارم, زود یاد میگیرم, بنابراین میتوانم با لهجههاي گوناگون بازی کنم. این برایم کار دشواری نیست. ولی دیدیم اگر قرار باشد ترنج بعنوان شخصیت اصلی سریال در کل 30 قسمت کار با لهجه شیرازی گفتگو بکند, ممکن هست بخشی از حواس مخاطبان پرت شود و سریال را از حالت اصلیاش خارج کند. اینکه ترنج فقط در شیراز, شیرازی گفتگو کند و بعد در شهر تهران دیگر خبری از لهجهاش نباشد هم غیرمنطقی بود;
لذا طی گفتگو با آقای کریمی اینطور تصمیم گرفتیم ترنج همچون شمار زیادی از دیگر جوانان امروز شیرازی, لهجهنداشته باشد و با لحنی معمولی گفتگو کند.
بهتی که شما در طول بازیام در آلبوم میبینید
در حین تماشای سریال احساس میکنم انگار ترنج در برابر دشواری های و بدبیاریهاي زندگیاشبه نوعی بهت فرو رفته و توانایی واکنش درست نشان دادن نسبت به وقایع را از دست داده هست.
آیا این بهت هم پافشاری آقای کریمی بود؟
بهتی که شما در طول بازیام در آلبوم میبینید, برداشت خودم از نقش بود و با دقت به بلایا و اتفاقاتی که بر اي ترنج افتاد, فکر می کردم باید چنین رفتاری داشته باشد. آقای کریمی هم با من موافقت کردند و این عامل به بازیام افزوده شد.
خب ترنج در شهر شیراز یک دختر فعال و اجتماعی بوده و خودش بار خانوادهاش را به دوش می کشید;چرا وقتی به شهر تهران می آید اینطور منفعل می شود و در برابر دشواری های عقبنشینی می کند؟این عامل برای خودتان جای سوال نداشت؟
من از بازی خودم دفاع میکنم
چرا; با این حال به نظرم می توان به او حق داد. او نه تنها به یک کلانشهر آمده, بلکه با دشواری های مربوط به فوت مادر و گم شدن برادرش و رخدادهاي دیگر هم مواجه هست و هضم کردن همه ي این رویدادها کنار هم, وی را به نوعی درونگراییمیکشاند که شما به بهت تعبیر کردید.
پس, از تصمیماتش دفاع می کنید؟
من از بازی خودم دفاع میکنم. تصمیماتی که ترنج می گرفت, براساس تفکرات و نظر فیلمنامهنویس بود.من با دقت به نقشی که برایم نوشته شده بودپیش رفتم و همان کاری راکه از من خواسته شده بود, انجام دادم.