پارس ناز پورتال

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم 

تعداد زیادی از مسائل علمی میباشند که بین مردم رواج پیدا کرده اند در حالیکه اشتباه می باشند، و متاسفانه حتی در کتاب هاي درسی نیز به چاپ رسیده اند. در تعداد زیادی از مباحث علمی بسیار مشهور که در کتاب ها یاد گرفته اید نقاطی را به اشتباه نوشته اند که به تازگی همۀ این موارد به گونه اخیر ثابت شده هست وقتی که شما می‌خواهید نکات ریزی را در مورد تاریخ و علم به تعداد زیادی دانش آموز یاد دهید آسان ترین راه این هست

 

که از توصیفات ساده بهره گیری نمایید. اما این موضوع ممکن هست باعث تغییر در واقعیت امور و دادن اطلاعات نادرست منجر شود. برای مثال به همه ي ي ما گفته شده هست که اسحاق نیوتن بعد از افتادن یک دانه سیب از درخت جاذبه را کشف کرد و این موضوع در واقع صحت ندارد. این داستان هاي تا حدودی نادرست نیز مثل افسانه ها،

 

هسته ي حقیقی دارند اما چیزهای غیرواقعی نیز به آنها افزوده شده هست. در ادامه قصد داریم شما را بعضی از چیزهایی که در مدرسه به شما گفته شده و واقعیت نداشته اند آشنا کنیم.

 

۱- سوسمارهای چند رنگ برای استتار خودشان رنگشان را تغییر میدهند

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

در فرهنگ عامه سوسمارهای «chameleon» به مارمولک هاي تند و تیزی گفته می‌شود که رنگ خود را مطابق با اشیاء و شرایط محیطی اطراف خود تغییر میدهند. این توانایی انها را به بازیگرانی قهار تبدیل کرده و تعداد زیادی از تجیهزات نظامی برای تقلید این توانایی منحصر به فرد طراحی شده اند.

 

اما واقعیت این هست که در حالی‌که این توانایی بسیار خارق العاده به نظر می‌رسد اما انها اینکار را برای تنظیم دمای بدن خود و نگه داشتن آن در یک حد خاص و تعامل با دیگر سوسمارهای هم نوع انجام می‌دهند و نه مخفی شدن از چشم شکارچیان. با این وجود می‌توان ادعا کرد که ماهی مرکب توانایی بی نظیر تری در مطابقت دادن رنگ پوست خود با محیط اطرافش دارد.

 

۲- کریستف کلمب قاره ایالات امریکا را کشف کرد

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

باور عمومی بر این هست که کریستف کلمب قاره ي کشور آمریکا را کشف کرده هست. در سال ۲۰۰۵، تحقیقی که در دانشگاه میشیگان انجام گرفت نشان می داد که بیش از ۸۵ درصد مردم کشور آمریکا بر این باور بودند که کریستف کلمب قاره ي کشور آمریکا را کشف کرده هست و تنها ۲ درصد توانستند استدلال کنند

 

که با دقت به اینکه قبل از ورود کریستف کلمب به قاره ي ایالات امریکا بومیان در این منطقه سکونت داشته اند پس قاعدتاً کریستف کلمب نمیتواند کشف کننده ي این قاره لقب بگیرد.به هر ترتیب تمامی تاریخ دانان غربی بر سر این موضوع توافق دارند که نخستین شخص اروپایی که به خاک قاره ي کشور آمریکا قدم نهاد یک وایکینگ به نام ليِف اریکسون بوده که درسال ۱۰۰۰ میلادی سوار بر کشتی از گرینلند تا نیوفاوندلند در کانادا را در نوردیده هست.

 

گرچه شخصیت کریستف کلمب نیز از لحاظ تاریخی اهمیت بالایی دارد زیرا در ماجراجویی وی در سال ۱۴۹۲ به کشور آمریکا وی مریضی را با خود به این منطقه آورد که در طی آن بخش عظیمی از ساکنان بومی ایالات امریکا جان خود را از دست دادند و بدین ترتیب راه برای امپریالیسم اروپایی در نیمکره ي غربی هموار شد.

 

۳- میتوانید مزه هاي خاصی را در قسمت هاي خاصی از زبان خود درک کنید

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

بر زمینه نقشه ي افسانه اي سطح زبان، بخش هاي گوناگون زبان افراد برای تشخیص مزه هاي خاصی طراحی شده اند. قسمت عقبی زبان مزه هاي تلخ و قسمت جلو مزه هاي شیرین را تشخیص خواهد داد. اما این موضوع از نظر علمی صحت ندارد. گیرنده هاي مزه در سراسر سطح زبان وجود دارند

 

و همه ي ي انها توانایی تشخیص همه ي نوع مزه اي را دارند. گرچه این موضوع صحت دارد که بعضی از این گیرنده ها حساسیت بیشتری نسبت به یک مزه ي خاص دارند اما این تفاوت بسیار ناچیز هست. درضمن این تفاوت هاي ناچیز نیز با نقشه ي زبانی که در مدرسه به ما آموزش داده شده مطابقت ندارد.

 

۴- آیزاک نیوتن جاذبه را با افتادن یک دانه سیب روی سرش کشف کرد

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

افسانه ي مشهور سیب نیوتون صحت ندارد اما این افسانه نیز مثل بسیاری دیگر از افسانه هاي عامیانه تفسیری متفاوت از یک اتفاق حقیقی هست. در واقع هیچ سیبی روی سر آیزاک نیوتن نیفتاده و نیوتن نیز بعد از دید افتادن سیب از درخت در مورد جاذبه ي زمین تئوری پزدازی نکرده هست. واقعه ي راستینی که در کتاب خاطرات آیزاک نیوتون آمده از پیاده روی وی همراه با یکی از دوستانش بعد از شام سخن میگوید:

 

“ما به باغ رفتیم و زیر سایه ي درختان سیب چای خوردیم و تنها من و دوستم بودیم. در بین دیگر حرف هایي که زده شد وی مثل قبل در مورد جاذبه با من صحبت کرد. او از من پرسید که چرا سیب باید همه ي وقت به طور عمودی به سوی زمین پایین بیاید؟ و در ادامه با خود گفت که چرا سیب به سمت طرفین یا بالا حرکت نمی‌کند

 

و همۀ وقت} به سمت مرکز زمین متمایل هست؟ مطمئناً باید دلیلی برای این موضوع وجود داشته باشد که زمین سیب را به سمت خود میکشد. باید یک نیروی کِشنده در زمین وجود داشته و مجموع این نیروی کِشنده باید در مرکز زمین متمرکز باشد و نه در جهت هاي دیگر آن. از این رو سیب به صورت عمودی به سمت زمین پایین می‌آید.

 

اگر ماده اي ماده ي دیگر را به سمت خود بکشد باید حجم و اندازه فاکتور مهمی باشد. از این رو می‌توان نتیجه گرفت که سیب نیز زمین را به سمت خود میکشد همزمان که زمین نیز سیب را به سمت خود میکشد”.گرچه امروزه توضیحات فیزیک بسیار ساده تر و دقیق تر از مفهوم جاذبه ي تعریف شده توسط نیوتن میباشند.

 

او صحبتی از فرضیه ي«نسبیت کلی» که آلبرت انیشتین ۲۰۰ سال بعد از آن سخن گفت به میان نیاورد و بحث هاي اخیر در فیزیک کوانتوم مفهوم نیوتن از جاذبه را بیش از پیش به چالش کشیده هست.

 

۵- آلبرت انیشتین در مدرسه در درس ریاضی رد شد و یک دانش آموز بسیار تنبل بود

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

این افسانه برای نوجوانان بسیار دیدنی هست زیرا می‌توان در مدرسه یک شاگرد تنبل بود اما در بزرگسالی به یک نابغه ي علمی تبدیل شد. در حالیکه داستان هایي در مورد افرادی که در بزرگسالی استعداشان شکوفا شده در همه ي جا وجود دارد اما این موضوع در مورد انیشتین صداقت ندارد.

 

او در درس ریاضی و حتی دیگر درس ها نیز بسیار زرنگ و با استعداد بود. داستان ضعف او در درس ریاضی می‌توانند به این موضوع برگردد که وی نتوانست در امتحان ریاضی برای ورود به دانشکده ي پلی تکنیک زوریخ سوییس پیروز شود.اما در آن دوران وی هنوز دوران دبیرستان خود را تمام نکرده بود و به زبان فرانسوی تسلط کامل نداشت،

 

زبانی که افراد متقاضی ورود به این دانشکده برای پاسخ دادن به سوالات باید تسلط کاملی به آن می داشتند. نکته ي مهم تر اینکه در واقع وی در امتحان ریاضی نمره ي لازم را کسب کرد اما نتوانست از پس امتجان ها زبان، گیاهشناسی و جانورشناسی برآید. افسانه هاي بسیار دیگری نیز در مورد انیشتین وجود دارند

 

که از واقعیت دور میباشند. برای مثال برخلاف ادعاهای متعارف وی خیلی زودتر از همسالان خود خواندن را آموخت و هیچ مشکلی در یادگیری نداشته هست.

 

۶- الماس از زغال سنگ بسیار فشرده شده به دست می‌آید

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

هم الماس و هم زغال سنگ در زیر سطح زمین و از کربن ساخته می‌شوند و افسانه ي مذکور نیز از همین موضوع نشاًت میگیرد. اما باید بدانید کربنی که الماس را تشکیل می‌دهد بسیار خالص تر از کربن تشکیل دهنده ي زغال سنگ بوده و برای شکل گیری الماس گرما و فشار بسیار بیشتری لازم هست.

 

۷- بر زمینه تمای قوانین هوانوردی هیچ توجیهی برای توانایی پرواز کردن یک زنبور وجود ندارد

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

بر زمینه تصورات نادرست عمومی، بال هاي زنبور بسیار کوچک تر از آن میباشند که بدن چاق و سنگین او را از روی زمین بلند کنند. گرچه زنبورها بدون دقت به این طرز تفکر انسان ها هر جا که دلشان بخواهد میروند.این تصور کاملاً اشتباه بوده و زنبورهای عسل می توانندبه راحتی پرواز کنند. این باور نادرست از این موضوع منشاً میگیرد که بدن زنبور در مقایسه با بال هاي کوچک و ظریف اش بسیار بزرگ به نظر میرسد.

 

نکته ي مهم این هست که بین یک موجود حقیقی و یک مدل مکانیکی تفاوت هاي بسیاری وجود دارد. در واقع زنبورهای عسل با به هم زدن بسیار سریع و مداوم بال هایشان پرواز میکنند که برترین روش برای بلند شدن در هنگام حمل یک‌بار سنگین به شمار می‌آید، همان کاری که زنبورهای عسل همواره در حال انجام آن میباشند.

 

۸- پلوتون دیگر یک سیاره به شمار نمی‌آید

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

اتحادیه بین المللی ستاره شناسی «International Astronomical Union «IAU»» که سازمانی علمی هست که در مورد تعریف علمی واژه ي «سیاره» و دیگر مسائل و استانداردهای این حوزه تصمیم گیری می‌کند در ابتدا پلوتون را بعنوان نهمین سیاره اي که به دور خورشید میچرخد رده بندی کرد.

 

در سال ۲۰۰۵ یک جرم سنگی فضایی بسیار بزرگ به نام «اریس» «Eris» که به دور خورشید می‌چرخید شناسایی شد. حجم این شیء آسمانی ۲۷ درصد بزرگ تر از پلوتون بود از این رو باید تعریف جدیدی از واژه ي «سیاره» صورت میگرفت.در نهایت بر زمینه تعریف این سازمان از واژه ي «سیاره» هیچکدام

 

از اجرام آسمانی پلوتون و ایریس شرایط لازم برای سیاره نامیدن شدن را نداشتند. در نهایت این دو به سیاره هاي کوتوله نغییر نام داده و در واقع پلوتون هنوز هم یک سیاره هست اما سیاره اي کوتوله و کوچک.

 

۹-دیوار بزرگ چین تنها سازه ي ساخته شده به دست بشر هست که میتوان آن را از فضا دید

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

قبل از هر چیز باید بگوییم اگر چه سازه هاي بزرگ ساخته شده توسط بشر مثل دیوار بزرگ چین را می‌توان از ماهواره هایي که در مدار زمین در حال گردش میباشند دیدن کرد اما هیچکدام از این سازه ها را نمی‌توان از کره ي ماه دید. آلن بین از فضانوردان آپولو ۱۲ در این باره میگوید:” تنها چیزی که از ماه میتوانید مشاهده نمایید

 

یک فضای خوشگل و تقریبا تماماً سفید هست که رگه هایي از آبی و زرد نیز در آن وجود دارد و در بعضی مواقع نیز می‌توان قطعاتی سبز را نیز دیدن کرد. در چنین فاصله اي نمی‌توان هیچ سازه ي ساخته شده به دست بشر را دید.درضمن، سازه هایي که می‌توانید از فضا مشاهده نمایید به مقدار بسیار زیادی به شرایط جوی و فاصله ي شما از سیاره ي زمین بستگی خواهد داشت.

 

 به گزارش پارس ناز در سال ۲۰۰۳، یک فضانورد چینی تایید کرد که نمی‌توان دیوار بزرگ چین را از فضا دیدن کرد زیرا شرایط جوی امکان این موضوع را فراهم نمی‌کند.در برترین شرایط ممکن، فضانوردان حاضر در ایستگاه فضایی بین المللی میتوانند شهرهای بزرگ، اهرام ثلاثه مصر و پل هاي بزرگ را از فضا ببینند.

 

۱۰- قطرات باران شبیه قطرات اشک میباشند

مطالبی که در کتاب های درسی به غلط یاد گرفته ایم

در وبسایت مطالعات جغرافیایی ایالات متحده چنین آمده هست که قطرات باران اکثر به شکل نان هاي همبرگر یا دانه هاي لوبیا میباشند. وقتی که این قطره ها بسیار بزرگ میشوند به دو تکه تقسیم خواهند شد. تنها در این صورت شکلی مثل قطرات اشک به خود خواهند گرفت و خیلی سریع بار دیگر به شکل نان هاي همبرگر در خواهند آمد.