مقایسه برترین خودروهای برند BMW 2017 

در اینجا به شما برترین خودروهای برند بی ام و را معرفی می‌کنیم که سر و صدای زیادی را به پا کرده اند و سپس مقایسه غوغایی بین آنها را خواهیم داشت.هر ماشین از یک سری سازش ها، سبک و سنگین کردن ها و تصمیماتی هویت می گیرد که برای رسیدن به یک هدف و به قیمت تحت تاثیر قرار گرفتن اهداف دیگر، اتخاذ میشوند.

نسخه هاي عملکردمحور ب.ام.و سری 6 گرن کوپه، نمونه اي از همین سازش میباشند؛ این که توان عملکردی باید فدای استایل شود یا نه. واقعا تصمیم بر سر این که کدام یک بهتر هست، سخت هست.دو گرن کوپر بر سر برترین بودن، در جنگ میباشند یعنی M6 و آلپینا B6 که هر دو از مراکز فروش رسمی ب ام و ب و با گارانتی شرکتی کامل این برند قابل خریداری میباشند.

M6 و 6B گرن کوپه از پیشرانه هاي متفاوتی نیرو می گیرند اما به شکلی عجیب، هر دو این پیشرانه ها، V8هاي تویین توربویی میباشند که 600 اسب «وحشی» بخار قدرت ساخت می‌کنند. حتی قیمت پایه آنها نیز نزدیک به یکدیگر هست و تنها 3.400 دلار فاصله قیمتی با یکدیگر دارند، اما با وجود این به ظاهر نزدیکی ها، گرن کوپه هاي 600 اسبی ب ام و حاصل سازش هاي متفاوتی میباشند. همه ي می دانند یک ساخته M با چه هدفی خلق می شود.

انتظار دارید M6 Gran Coupe هر پیستی را بر هم بریزد، حکمران هر جاده کوهستانی پیچ در پیچی باشد و هر چیز دیگری در اتوبان را محو کند، اما چرایی خلق یک آلپینا 6B چیست؟ اول این که مانند M6، چیزی فراتر از یک ماشین تیون شده هست.
بهتر بگوییم، آلپینا سازمانی نیست که یک شبه به وجود آمده باشد و در حالی،

سال 2015 پنجاه سالگی خود را جشن گرفته که M تا 2022 قادر به اینکار نخواهدبود. ایرادی هم ندارد اگر نخستین بار هست اسم آلپینا را می شنوید؛ هر چه که باشد، این شرکت بر خاص بودن ساخته هایش می بالد و این خاص بودن، نقطه مقابل استراتژی ساخت چند ده هزار اتومبیل در هر سال هست. اما از اینجای کار به بعد کمی بیشتر توجه کنید چون آلپینا 6B، سرتر از M6 هست و اگر این رزم تن به تن نبود، به این نتیجه نمی رسیدیم.

پرونده اي برای M

دهه ها سابقه خودرویی، به یک ذهنیت مشخص از هر ساخته اي با نشان M نقش داده هست. M در اصل برگرفته از Motorsport هست پس در خودرویی که این نشان را بر خود دارد، بخشی از آن راحتی همنشین با نام ساخته هاي ب ام و، فدای رسیدن به توان عملکردی بالاتر شده هست. یک ب ام و مزین به نشان M، دارای نیروگاهی با دور موتور بالا، پیکربندی دیفرانسیل عقب و هندلینگ آنی هست.

گیربکس در چنین خودرویی، در صورت امکان باید دستی باشد اما اگر هم نبود، حداقل خبری از مبدل گشتاور هم در آن نیست. یک M ب ام و برای فرمان پذیری بهتر، سبک وزن تر مهندسی می شود و اگرچه محبوب ثروتمندان و مرفهین بالاشهر هست اما منزل اصلی اش، جاده هاي پیچ در پیچ و دورافتاده کوهستانی هست.

M6 گرن کوپه، تقریبا وفاداری کامل را به این دستورالعمل دارد. این سری 6 دارای گیربکس 7 سرعته اتومات دوکلاچ، پیکربندی دیفرانسیل عقب و یک V8 دور بالا با طرح هوشمندانه مانیفولد خروجی متقاطع هست که برای روی درو نگه داشتن توربوشارژرهای تویین اسکرول، از ترتیب احتراق یک V8 دارای میل لنگ تخت تقلید می‌کند.

این ترفند به نوعی رونوشت امروزی عصر توربو برای یکی از قدیمی ترین امضاهای فنی M یعنی شیر پروانه اي مستقل دریچه گاز برای هر سیلندر هست. ساب فریم عقب این M6، برای تیزترکردن پاسخگویی محور عقب، بسیار سفت به اتاق متصل شده هست. درضمن، مدل گزینه شده برای این مقایسه، دارای پکیج Competition هست که تنظیمات در حالت عادی، سفت فنربندی و میله هاي ضدغلتش را، سفت تر نیز میکند.

بوشینگ هاي محکم تر فنربندی و میله فرمانی با نسبت هاي سریع تر در مقایسه با M6هاي عادی در کنار چرخ هاي 20 اینچی پوشش یافته با تایرهای عملکردمحور پیرلی پی زیرو و ترمزهای کربن سرامیک آپشنال را هم به این خصوصیات اضافه کنید.
درواقع، M6 مجهز به پکیج Competition این رقابت، یک M با خوی تهاجمی تر و وزن کمتر هست.

به لطف تمهیداتی که برای کاهش وزن این مدل اندیشیده شده (مانند سقف فیبرکربنی) وزن تمام شده به 1.995 کیلوگرم رسیده هست که گرچه اگر به خاطر 600 اسب وحشتی جا شده زیر کاپوت بادخورده نبود، کماکان وزن بسیار زیادی به حساب می آمد.

همانگونه که این اعداد نوید می دهند، M6 گرن کوپه در صورت همراهی تایرهای عقب، خودرویی بسیار سریع خواهندبود. گرچه اگر تایرهای عقب همراهی کنند. هنگامی که موتور V8 4.4 لیتری محرک M6 برای نخستین بار روی خط ساخت رفت، قدرتمندترین موتور تاریخ M لقب گرفت اما با این حال نیز ب ام و مدعی بود نسل اخیر ساخته هاي مجهز به توربوشارژر M، پیرو سنت BMW M در مهندسی شاسی هایي سریع تر از موتور خواهندبود.

با این حجم قدرت بالایی که به چرخ هاي عقب تحمیل می شود، بدون درگیر شدن سیستم بازرسی هرزگردی، به ندرت می شود لانچ درست و بدون اشکال از M6 گرفت. بعد از کلی نفرین، درماندگی و دود تایرخوردن، توانستیم شتاب صفر تا 96 میخکوب کننده، 4.0 ثانیه را با آن تجربه کنیم و کمی بعدتر، این M6 نعره کشان با بیشینه سرعت 194.5 کیلومتر در ساعت از مرز 400 متر گذشت.

لازم به ذکر هست این M6 صرفا مختص تخته کردن مسیرهای مستقیم خلق نشده و با تحمل پذیری 0.97g شتاب جانبی در تست سرعت حول دایره و ثبت زمان 24.3 ثانیه در تست سرعت در مسیر ∞- شکل، عملکردی نزدیک به یک اتومبیل اسپرت از خود به نمایش گذاشت.

پرونده اي برای آلپینا

حدس بزنید کدام اتومبیل به اعداد و ارقام نمونه دست می یابد؟ بله، دیگر گرن کوپه 600 اسب بخاری ب ام و به خاطر تایرهای به نسبت ضعیف تر میشلین پایلوت سوپراسپرت، تحمل پذیری شتاب جانبی کمی کمتر از M6 هست (0.96g) و برای یک دور تست سرعت در مسیر ∞- شکل، 0.2 ثانیه زمان بیشتر نیاز هست

اما شتاب گیری تا تندی 96 کیلومتر در ساعت، با 6B، تنها 3.3 ثانیه زمان می برد و این فرآیند، نه با هرزگردی و دود شدن تایرهای عقب همراه هست و نه نیازمند مهارتی جز تخته کردن پدال گاز هست.

شتاب 400 متر 6B نیز خیره کننده هست (11.8 ثانیه با حداکثر سرعت 187.6 کیلومتر در ساعت) اما در انتهای این مسافت، تنها 0.4 ثانیه جلوتر از M6 هست و از آنجایی که بیشینه سرعت ساخته M در انتهای مسیر، تقریبا 7 کیلومتر در ساعت بیشتر از این آلپیناست، در صورت ادامه یافتن درگ در پهنه مستقیم بزرگراه، M6 بی شک از 6B پیشی خواهد گرفت.

عوامل بسیاری در این امر دخیل میباشند. اول این که V8 آلپینا سرعت پاسخگویی پیشرانه M6 را ندارد چرا که منیفولدهای خروجی آن از نوع مرسوم هست و هر یک از توربوشارژرهای متصل به آن، گازهای خروجی را تنها از یک مسیر حلزونی دریافت می‌کنند. دوم این که 6B تقریبا 160 کیلوگرم سنگین تر از M6 هست

که بخشی از این وزن بیشتر به خاطر بهره مندی از سیستم چهارچرخ محرک هست. درضمن، نه تنها بخشی از قدرت در مسیر سامانه محرک چهارچرخ هدر می رود، بلکه گیربکس اتوماتیک دارای مبدل گشتاور 6B نیز به مراتب کندتر از گیربکس دوکلاچ M6 دنده عوض می‌کند. با تمام این ها اما 6B برای دنیای حقیقی، مناسب تر هست

اگر M6 تا این حد مغرور به قدرت خود نبود، این اتفاق نمی افتاد، اما هست و این که پیشینه برند M دیکته می‌کند که M6 هم باید دیفرانسیل عقب باشد و هم قدرتمندتر از هر سری 6 گرن کوپه دیگر، تبدیل به پاشنه آشیل این M می شود.

در طرف مقابل، هیچ یک از محدودیت هاي این پیشینه، متوجه آلپینا 6B نیست.

در کنار بهره مندی از پیکربندی چهارچرخ محرک که برای دنیای واقعیت، یک امتیاز مثبت به حساب می آید، ساخته آلپینا از ترکیب دیگر سازش هایي سود می برد که آن را به خودرویی بهتر برای شهر و جاده تبدیل کرده اند.

گیربکس 8 سرعته اتومات دارای مبدل گشتاور 6B که ساخت ZF هست، برای کاربری هاي روزمره به مراتب نرم تر از آلبوم دوکلاچ زمخت M6 هست. مانند سیستم فرمان دارای همیار هیدرلیک این آپلینا که به مراتب نرم تر و دقیق تر از فرمان بسیار سفت M6 هست.

ساب فریم عقب آلپینا با بوشینگ هایي از شاسی جدا شده و به همین علت، صدا و تکان هاي کمتری از مسیر به کابین انتقال می دهد. اگرچه 6B نیز سوار بر چرخ هاي به قطر یکسان با M6 هست اما کیفیت سواری به مراتب بالاتری داشته، ناهمواری هایي را بدون زحمت دفع میکند که M6 را کاملا به تکان و لرزش می اندازند. فرمان هم با وجود نسبت به مراتب کندتر (18.7 به 1 در برابر 12.7 به 1)، بازخورد و احساس بهتری دارد.

جمع بندی نهایی
سبک و سنگین کردن به این شکل هست که فکر کنید بیشتر مواقع، قسمت جلو آلپینا کمی از نظارت خارج خواهدشد در حالی‌که در M6، به مراتب پایدارتر و دقیق تر هست. این پیش فرض تقریبا مردود هست چرا که سوار بر M6 و در نزدیکی هاي حد مجاز، کافی هست کاملا تصادفی و تنها به میزان 4 میلی متر بیشتر از اندازه پدال گاز را بفشارید

تا اتومبیل به پهلو سُر بخورد. این سُرخوردن هاي ناخواسته به پهلو، اتفاقی معمول در سواری گرفتن هاي تهاجمی از M6 هست و بسیار سریع اتفاق میوفتد.این خصوصیت، حتی حرفه اي ترها را نیز به دام می اندازد اما با فائق آمدن بر آن، ثبت زمانی بهتر از 6B (2.2 ثانیه سریع تر) برای یک دور از پیست سرعت بین المللی ویلواسپرینگز ممکن شد.

گرچه با این وجود نیز گزینش ما برای پیست، اتومبیل کندتر یعنی 6B هست چرا که دورهای تند و تیز M6 در پیست، به قیمت اتخاذ یک سبک رانندگی قابل پیش بینی و نظارت شده به دست می آیند. رفتار مترقی و پیشرفت به مرور 6B، حتی در پیست، مطلوب تر هست.

M6 در یک بخش، موفق بی چون و چراست و آن هم سیستم استاپ استارتی هست که به لطف گیربکس دوکلاچ اتومات، به مراتب نرم تر از آلپیناست و تداخل کمتری در فرآیند رانندگی ایجاد میکند. اما این، تنها نقطه قوت ساخته M هست. در کل، تاکید محض M6 بر خصوصیات موتور اسپرت، با خودرویی اینچنین حجیم و سنگین، تناسب ندارد؛ حداقل نه به شکلی که آلپینا با آن سازش هاي خود را مهندسی کرده هست.

ساخته آلپینا برای دنیای واقعیت کوک شده هست. خودرویی همچون سری 6 گرن کوپه هرگز قرار نیست در مسابقه شرکت کند، پس زمان هایي که در پیست ثبت می‌ کند، مهم نیستند. مهم، تجربه هست. آلپینا 6B اثبات کرد که برای رانندگی عادی، سواری گرفتن هاي تهاجمی در جاده هاي پرپیچ و خم و حتی قدرت نمایی در پست، سری 6 گرن کوپه بهتری هست.