پارس ناز پورتال

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

اگر قصد خرید خودرو دارید و در بین انتخاب هاي شما سانگ یانگ و رنو کپچر هم میباشند میتوانید مقایسه کاملی از این دو خودرو را در زیر دیدن نمایید.وقتی بازار یک محصول انحصاری باشد، سلایق نیز به تدریج محدود میشوند. این امر موجب می‌شود که عموم انتخاب ها ناشی از نبود انتخاب باشد و تدریجی به علت تجربه گزینش هاي محدود،

 

بعضی محصولات عادی بسیار بی نظیر به نظر برسند و در مقابل گزینش هاي منطقی تر فراموش شوند. به تدریج گفته ها و شنیده هاي عامیانه نیز به جای تجربیات حقیقی و علمی دست به دست می‌چرخند تا بیش از پیش موجب گوشه گیری بعضی محصولات و در مقابل محبوبیت و خوش فروش شدن یک سری انتخاب ها شوند.

 

این مسائل در خصوص بازار خودرو کشورمون کاملا قابل تعمیم هست و سرمایه محسوب شدن خودرو در این بازار نیز مواردی که در بالا ذکر شد را تشدید میکند.بنابراین در اولویت انتخاب هاي افراد، خودروهایی را خواهیم دید که ممکن هست به اصطلاح عامه پسند، خوش فروش و سرشار از آپشن هاي رنگارنگ باشند.

 

با بالا گرفتن تب کراس اوور در بازار، حال این روزها شاسی بلند سواری در بازار مُدگرای کشور که روز به روز رقابتی تر از قبل نیز می‌شود، اهمیتی دو زیاد پیدا کرده هست. حال اگر بخواهیم به دنبال گزینش هایي غیر چینی بگردیم و گفته ها و شنیده هاي عموم مردم را کنار بگذاریم، به دو گزینش سانگ یانگ تیوولی و رنو کپچر خواهیم رسید؛

 

دو نمونه از ارزان ترین کراس اوورهای غیر چینی بازار که هر دو برای بیشتر افراد یک علامت سوال بزرگ میباشند و گرچه در قیاس با سایر گزینش هاي بازارپسند به نوعی مهجور مانده اند. پرسش مشخص هست: تیوولی بخریم یا کپچر؟

 

شرقی ساختارشکن در برابر اروپایی خودپسند

معادله موفقیت یا شکست یک خودرو در بازار ایران از جمله معادلاتی هست که به این سادگی نمی‌توان به پاسخ آن رسید. سانگ یانگ برندی تازه کار نیست و پیش از این نیز تجربه حضور در کشورمون را داشته اما این بار با تفکر و رویه جدید و دست پرتر به بازار کشورمون بازگشته و با تیوولی در مقابل رنویی قرار گرفته

 

که به علت فرانسوی بودن و بهره گیری از پیشرانه کم حجم پرخوران، دید منفی بازار نسبت به آن وجود دارد. سانگ یانگ هنوز هم برای تعداد زیادی از خریداران یک علامت سوال هست، این که آیا برندی قابل اعتماد هست یا باید به سراغ برندهای محبوب بازار رفت؟ در آن سو رنویی قرار دارد که همۀ به خوبی آن را می شناسیم اما کمتر به خرید آن تمایل نشان میدهیم.

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

تیوولی را میتوان حاصل خط مشی جدید سانگ یانگ پس از تصاحب زیاد مالکیت آن توسط ماهیندرای هند دانست. تا پیش از این سانگ یانگ را با خودروهای عجیب، نامتعارف و ساختارشکن خود می شناختیم اما در خصوص تیوولی به نظر می‌رسد که انگار سانگ یانگ تازه به تعریف درستی از لغت ساختارشکن رسیده هست.

 

تیوولی این روزها به خوبی در کانون توجهات قرار گرفته و می‌توان آن را برگ برنده اي برای برند سانگ یانگ دانست که به کمک آن تدریجی جایگاه بهتری در بازار برای خود باز میکند؛ کاری که امثال کوراندو، چیرمن، اکتیون و سایر محصولات این برند هنوز هم پیروز به انجام آن نشده اند.
مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

در خصوص رقیب تیوولی یعنی رنو کپچر شرایط کاملا متفاوت هست. کپچر نشان تجاری کاملا شناخته شده و جا افتاده اي در بازار دارد اما همین نشان یعنی لوگوی لوزی رنو موردی هست که همواره دیدگاه هاي دوگانه اي پیرامون آن وجود داشته. بسیاری رنو را برندی مطرح و پیروز میدانند و در مقابل افراد زیادی میباشند

 

که به سادگی با آن کنار نمی‌آیند و مسائلی همچون سادگی بیش از حد طراحی و کمبود امکانات را بعنوان دلایل خود مطرح میکنند. پاشنه آشیل کپچر، برچسب عبارت پیشرانه 1300 سی سی آن هست که روی آن الصاق شده و حداقل برای تفکر سنتی بازار ایران که همواره علاقه خود را به پیشرانه هاي پر حجم نشان داده خوشایند نیست.

 

شاید هضم این موضوع که مبلغی بالای 100 میلیون تومان را باید برای یک خودروی 1.2 لیتری پرداخت برای بسیاری ساده نباشد.

 

طراحی ظاهری

این روزها به نظر می‌رسد همۀ در تلاشند تا بلندتر از قبل باشند. سانگ یانگ تیوولی و رنو کپچر هر دو جزو خودروهای مینی کراس اوور محسوب میشوند و تقریبا در هر شرایطی کاربرد دارند جز خارج جاده!مقایسه ظاهری تیوولی و کپچر کار زیاد راحتی نیست چرا که دقیقا در حال دیدن دو خط فکری کاملا متفاوت در طراحی این دو خودرو هستیم.

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

وقتی سانگ یانگ تیوولی را ساختارشکن خطاب می‌کنیم، منظور این نیست که غیرعادی هست. برعکس می‌توان ادعا کرد یکی از متناسب ترین خودروهای موجود در این کلاس هست که در طراحی آن سعی شده المان هاي متداول و کلیشه اي کنار گذاشته شده و از زبان طراحی نوینی در فرم دهی آن بهره گیری شود.

 

طراحی تیوولی نه مثل نیسان جوک نامتعارف هست و نه مثل سایر هموطن هاي کره اي اش اغراق شده و تکراری. مانورهای خشک و عضلانی روی بدنه تیوولی حکمفرمایی میکند. در واقع طراحان تیوولی در شرایطی که همۀ بیشتر روی احجام اغراق شده مانور می‌دهند، به سراغ حجم جعبه اي رفته و به ترکیبی بسیار متناسب و جذاب از خطوط و مانورها رسیده اند.

 

بارزترین ویژگی ظاهری تیوولی، ستون هاي صاف و ساده جلو با زوایای تیز و خشک هست که فرمی جعبه اي به بخش فوقانی اتاق داده هست که آن را متفاوت از عموم خودروهای در حال تردد در سطح خیابان‌ها میکند.این فرم متفاوت سقف به صورت خوشایندی با مانورهایی در موتور و چراغ هاي تهاجمی تیوولی هماهنگ میباشند

 

و نمای سه رخ بی نقصی را از کلیت خودرو ارائه می‌دهند. در نمای جانبی، ماهیچه هاي سوار شده روی گلگیرها و تناسب منطقی آن ها با خط شانه، تیوولی را از سادگی به دور کرده و تضاد جالبی با سقف و ستون هاي جعبه اي به وجود آورده هست.طراحان تیوولی کار خود را در نمای عقب با یک ترکیب خوشگل و جسورانه از چراغ هاي عقب با ماهیچه گلگیر

 

و ستون C به اتمام برده اند. در یک کلام تیوولی همانند نام ایتالیایی اش جذاب و خوش استیل هست و نظر طیف گوناگون افراد را به خوبی به خود جلب می‌کند.با دیدن رنو، دنیایی 180 درجه متفاوت با تیوولی را شاهد خواهید بود. کپچر که روی پلتفرم مشترک با رنو کلیو و نیسان جوک شکل گرفته، از جمله محصولات جدید رنو هست

 

که همانند سایر برادرانش دیگر روح پاتریک لکوم هنرمند در آن یافت نمی‌شود بلکه خط مشی نوین و رنگارنگ لارنس وِن دن اکر را در آن خواهید دید. طراحی ظاهری کپچر کاملا سبک و سیاق اروپایی داشته و پویا و مدرن هست. کپچر را می‌توان از آن دسته خودروهایی دانست که حداقل اختلاف را با طرح کانسپت خود دارند.

 

بدنه مواج کپچر سرشار از مانورهای حساب شده بوده و سقف و ستون با رنگ آمیزی متضاد و طراحی رینگ هاي آلومینیومی آن که به صورت بی نظیر اي با مانورهای بدنه هماهنگند، جلوه اي دو زیاد به این مخلوق کوچک رنو داده اند.

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

در نمای جلو تکنیک نوین طراحان برای هدایت چشم ها به لوگوی رنویی به چشم میخورد که در نیم دهه جدید روز به روز ابعاد بزرگ تری از جلوپنجره محصولات این برند فرانسوی را اشغال می‌کند. در نمای جانبی، کپچر همانند سطح آب متلاطم هست و فرم قرارگیری زه درها به گونه اي هست که انگار درون بدنه مواج نفوذ میکند.

 

سوالی که در نهایت ممکن هست با دیدن نمای عقبی کپچر به ذهن خطور کند، این هست که چرا این جسارت و پویایی نتوانسته به نمای عقب این خودرو سرایت کند؟ هر چند نمای عقب کپچر نیز بی نقص و مدرن به نظر میرسد اما فرم دهی این قسمت به گونه اي هست که انگار طراحان با بی حوصلگی از روی آن قبل اند.

 

شاید جذاب ترین مولفه این قسمت اسپویلر متفاوت و خاص تعبیه شده در بالای در صندوق و شیوه تداخل و بازی رنگ آن با سقف باشد.در یک جمع بندی در خصوص ویژگی هاي ظاهری، هر دو خودرو طراحی هاي خوشگل و حساب شده اي دارند که قیاس انها کار ساده اي نیست چرا که هر کدام سبک خاص خود را دنبال میکنند. قضاوت نهایی در خصوص طراحی ظاهری را به خوانندگان واگذار می‌کنیم.

 

فضای کابین

با ورود به فضای کابین خودروها چند مورد به سرعت نظر نگارنده را به خود جلب کرد. طراحی فضای کابین هر دو خودرو کاملا متاثر از فلسفه طراحی نمای خارجی آنهاست اما چند تفاوت زیاد وجود دارد.هنگامی که پشت غربیلک فرمان کپچر قرار می‌گیرید، فضای کابین مدرن آن نگاه را به خود جلب میکند. طراحی کابین کپچر کاملا آینده نگرانه طراحی شده

 

و فرمی جذاب و گیرا دارد که در این میان فرم پنل کلاستر که از نسل چهارم رنو کلیو به عاریت گرفته شده کاملا فضایی هست. از این دست ویژگی هاي نامتعارف در کابین کپچر کم نیستند. بعنوان جعبه داشبورد کشویی با حجمی قابل دقت که در تاریکی با نوری ملایم روشن می‌شود و یا هشدارهای مربوط به تجهیزات ایمنی که در بالای آینه سقف تعبیه شده هست،

 

آلبوم مانیتور سیستم چند رسانه اي و کنترلرهای تهویه اتوماتیک کنسول وسط نیز مستقیما از نسل دوم لوگان قرض گرفته شده و کار با انها ساده هست.

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

حس قرارگیری در ارتفاع در کابین کپچر کاملا مشهود هست، ضمن آن که صندلی ها زیاد تمایلی به در بر گرفتن سرنشینان ندارند. حسی که تا حدی یادآور تندر 90 هست و در صندلی ردیف عقب به بحبوحه خود میرسد. در واقع صندلی هاي نیمکت مثل و فاقد پوشش چرم کپچر مشکل اصلی فضای کابین آن هست.

 

دقیقا برای نگارنده مشخص نیست که چرا رنو در این کلاس از خودروهای اقتصادی خود همچنان اصرار بر بهره گیری از چنین تیپ صندلی هایي دارد. گرچه صندلی هاي نیمکت گونه یک مزیتی را فراهم کرده و آن فضاسازی بسیار مناسب کابین هست. فضای کابین کپچر نسبت به ابعاد بدنه وسیع هست، میدان دید کاملی نسبت به محیط اطراف وجود داشت

 

و موقعیت قرارگیری راننده در ارتفاع نوعی حس برتری برای آن در جاده ایجاد کرده هست. فضای پا، سر و شانه کافی هست و تنها در ردیف عقب ممکن هست افراد بلندتر از 180 سانتی متر دچار مشکل شوند.حس فضای باز و میدان دید کپچر زمانی ملموس تر می نمود که در فضای کابین تیوولی قرار بگیرید. تیوولی اگرچه صندلی هاي بسیار مناسبی

 

در قیاس با صندلی هاي نیمکت مثل کپچر دارد اما در آن همواره حسی از قرارگیری در عمق وجود دارد که ستون هاي ضخیم و میدان دید محدودتر این حس را تشدید می‌کند. فضای کابین تیوولی در قیاس با کپچر ساده تر و عامه پسندتر هست اما بعضی موارد عجیب در آن به چشم میخورند که عادت کردن به آن ها زمان می‌برد.

 

نظیر طراحی نامتعارف اهرم راهنما و برف پاک کن و یا وجود یک عدد نشانگر زاویه فرمان در نمایشگر کیلومتر شمار که دقیقا مشخص نیست در یک کراس اوور شهری چه کاربردی می‌تواند داشته باشد!

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

از نظر ارگونومی تیوولی خصوصا در ردیف عقب شرایط بهتر از کپچر دارد اما عملا فضای باز فدای راحتی سرنشینان شده و صندوق بار آن در قیاس با کپچر کمی کم حجم تر هست «455 لیتر در رنو در برابر 423 لیتر سانگ یانگ». کاستی هاي تجهیزاتی عجیبی در هر دو خودرو به چشم میخورد نظیر نبود

 

سانروف در کپچر یا فقدان تهویه اتوماتیک در تیوولی یا عدم وجود تنظیمات برقی صندلی در هر دو خودرو و این در شرایطی هست که هر دو خودروی مورد آزمایش مجهز به کامل ترین رده تجهیزاتی عرضه شده به بازار میباشند.با این حال تجهیزاتی نظیر بالابرهای برقی شیشه ها، گرمکن صندلی هاي جلو، کروز بازرسی و محدود کننده سرعت،

 

سنسورهای نور و باران و فاصله سنج، مالتی مدیا با نمایشگر 7 اینچی و دوربین دید عقب، ایموبلایزر با استارت کیلس، ایربگ هاي جلو و جانبی، فرمان برقی، تهویه مطبوع، ESP، EBD، ABS، ترمز کمکی حرکت در سربالایی «HAS» و رینگ هاي آلومینیومی. در این میان تیوولی دارای 2 ایربگ بیشتر، پشت سری فعال در تصادف،

 

سنسورهای فاصله سنج جلو، سیستم ضد لغزش ASR و بازرسی هرزگردی TCS، سانروف، دو اسپیکر بیشتر و آمپلی فایر نسبت به کپچر هست و در مقابل تهویه مطبوع اتوماتیک، هشدار باد تایر، محدود کننده نیروی کمربندها و حالت رانندگی اقتصادی «ECO mode» در کپچر یافت میشوند که در تیوولی وجود ندارند.

 

از حیث ایمنی در تصادفات رانندگی نیز کپچر دارای 5 ستاره ایمنی از یورو انکاپ با 4 ایربگ بوده و دیدنی هست که تیوولی با دو ایربگ بیشتر 4 ستاره ایمنی از انکاپ دریافت کرده هست.

 

در حرکت

رانندگی را با کپچر آغاز کردم، غربیلک فرمان کپچر خوش دست و اسپرت بوده و ترکیب چرم و پلاستیک براق با کیفیت آن حس خوبی به راننده القا میکند. کپچر در حرکت حس تسلط مناسبی دارد که از میدان دید وسیع و مناسب و قرار گیری راننده در ارتفاع حاصل شده. پیشرانه 1.2 لیتری پرخوران کپچر قادر هست 130 اسب بخار در 4900 دور بر دقیقه ساخت کند

 

و از مرز 2000 دور 190 نیوتن متر گشتاور در اختیار راننده قرار دهد. چنین اعداد و ارقامی در ترکیب با گیربکس 6 دنده دوکلاچه نگارنده را در خصوص عملکرد کپچر کنجکاو کرده بود. باید گفت که در نخستین برخورد کمی عملکرد محافظه کار گیربکس در حالی‌که عنوان دوکلاچه را یدک میکشد تعجب آور هست

 

اما به تدریج دورگیری سریع پیشرانه و حساسیت مناسب آن به9 پدال گاز و گشتاوری که از همان دورهای ابتدایی در اختیار راننده قرار میگیرد، لبخند رضایت را بر لب می نشاند.

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

این رضایت هنگامی دو زیاد میشود که با فشردن پدال گاز تیوولی را در آینه خود دیدن کنید. تیوولی علی رغم داشتن پیشرانه اي پر حجم تر و تنفس طبیعی، 30 نیوتن متر گشتاور کمتری را در 2600 دور بر دقیقه بالاتر از کپچر ارائه می‌دهد، آن هم در شرایطی که 120 کیلوگرم سنگین تر از آن هست.

 

در عمل هنگام شتابگیری چه در حالت نخست و چه ثانویه، تیوولی چهره بازنده خود را به سرعت نمایان میکند. در تیوولی برای داشتن نتیجه اي مطلوب باید دور پیشرانه را همواره بالا نگه داشت که این امر با زوزه نه زیاد خوشایندی از جانب پیشرانه همراه هست.

 

گیربکس 6 دنده اتوماتیک آیسین و پاسخ هاي هوشمندانه و به موقع آن از نقاط قوت تیوولی به شمار میرود. شاید بهتر باشد که بگوییم عملکرد گیربکس تیوولی در تعداد زیادی از موارد به داد پیشرانه ضعیف آن نسبت به وزنش می‌رسد. هر چند این گیربکس دارای یک ضعف ناخوشایند نیز هست و آن مکانیسم تعویض دستی آن هست که توسط یک سوئیچ کوچک روی سلکتور صورت می‌گیرد که عملا لذت تعویض دستی را از راننده سلب میکند.

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

مقایسه خودروهای سانگ یانگ و رنو کپچر

حس سواری تیوولی همواره با نوعی حس شل و رها بودن قطعات خودرو همراه هست و گرچه سیستم تعلیق در کنار رینگ هاي آلومینیومی 18 اینچی کمکی به آرامش کابین نمی‌کنند. در مقابل رنو با وجود ابعاد نمونه رینگ و تایر «یک اینچ کوچک تر» نرم تر از تیوولی عمل می‌کند. هر چند کپچر را نمیتوان خودروی نرمی دانست

 

«خصوصا اگر نرمی رنویی همچون مگان را تجربه کرده باشید» اما برخلاف تیوولی حس به اصطلاح قرص و محکم بودن خودرو را در سواری دارید و از اجزای کابین زیاد صدای اضافی به گوش نمی‌رسد.لازم به ذکر هست که هر دو خودرو کارکردی نمونه یکدیگر دارند. نمایشگرهای کپچر از جمله قسمت هاي دوست داشتنی آن در حین رانندگی میباشند که اسپرت و کاملا خوانا بوده و پیغام هاي نوشتاری نیز در قسمت فوقانی آن به نمایش در می‌آید.

 

در حال حرکت و لذت بردن از عملکرد پیشرانه کپچر، به اتمام مسیر تست میرسیم. هر حرکتی ایستادنی هم در پی دارد و در این مورد باید گفت عملکرد هر دو خودرو در ترمزهای شدید و ناگهانی با آشفتگی و تمایل به انحراف همراه هست که حس عدم اطمینان را القا میکند. در طول چند مورد ترمز شدید حتی نوعی حس حالت کشیدگی

 

و تمایل به قفل شدگی مقطعی چرخ ها در هر دو خودروی مورد آزمایش وجود داشت. نکته دیدنی، عملکرد نمونه ترمز کپچر با تیوولی علی رغم کاسه اي بودن محور عقب آن بود که این امر را باید به حساب اضافه وزن تیوولی نیز گذاشت.

 

نتیجه گیری

نتایج مشخص هست، رنو کپچر در مجموع با به ارث بردن ویژگی هاي ذاتی برادر کوچک تر خود یعنی کلیو، سبک رانندگی اسپرت تری را نسبت به تیوولی ارائه میکند. دینامیک رانندگی به مراتب پویاتری دارد و از حیث توانایی هاي حرکتی انتخاب برتر هست. تیوولی کاملا نشان دهنده آن هست که مدیران سانگ یانگ از اشتباهات قبل خود درس گرفته اند.

 

خودرویی جذاب، راحت و مجهز بوده و به خوبی طیف خریداران خود را هدف گرفته هست و تنها افسوس یک پیشرانه قدرتمندتر برای آن باقی میماند. اگر خواهان خودرویی خوش دست، اسپرت و چابک در این رنج هستید، کپچر انتخاب شماست اما اگر خودرویی خاص تر، مجهزتر و خانوادگی تر مد نظر شماست، تیوولی می‌تواند انتخابی بهتر باشد.