نقش های منفی در تاریخ سینمای هالیوود همه ي وقت خوشگل بوده اند و برخی از انها در یادها ماندگار شده اند. ما منفی ترین نقش ها را به شما معرفی میکنیم. برای طرفداران سینما و تلویزیون شخصیت هاي شرور حکایت منفورترین افراد روی زمین میباشند. آنها شیطانی, بد ذات و سنگدل میباشند و نقشه هاي شرورانه اي برای تسلط بر جهان,
از میان بردن بشریت و ربودن شخصیت هاي دوست داشتنی دارند. اما گاهی شخصیت هایي که ما انها را شرور میدانیم آن قدرها نیز اعمال غیرانسانی انجام نداده و در مورد آنها دچار سوء تفاهم شده ایم. در واقع آنها ذاتاً شرور نبوده و عمداً کارهای ناخوشایندی انجام نمیدهند بلکه یک دشوار یا دچاری باعث شده که انها دست به این اعمال ویرانگر بزنند.
بدین ترتیب در مواردی مرز بین شرور و قربانی مبهم میشود و میتوان آنها را افرادی دانست که تنها مشکلشان این هست که ایده ها و عقایدشان با بقیه افراد و هنجارهای جامعه همخوانی ندارد.مهم تر از آن باید بدانیم که دنیایی که در فیلم ها, سریال ها و انیمیشن ها به عکس کشیده میشود یک دنیای کاملاً ساختگی
و غیرواقعی بوده و با دنیایی که در آن زندگی میکنیم تفاوت هاي بنیادین دارد. برای نمونه شخصیت والتر وایت در سریال «بریکینگ بد» «Breaking Bad» را در نظر بگیرید که به دلیل غرور و تلاش برای ایستادن بر روی پای خود و فراهم سازی مخارج خانواده اش و بدون اینکه به دنبال رسیدن به قدرت و منفعت شخصی باشد به یک انسان شرور تبدیل میشود. بنابراین میتوان ادعا کرد که کمتر کسی از طرفداران این سریال,
والتر وایت را شخصیتی تماماً منفی و منفور میداند و بسیاری رفتارهای غیرانسانی وی را توجیه پذیر میدانند. نمیتوان با تماشای جلد یک کتاب در مورد محتویات آن قضاوت کرد, به همین ترتیب نیز شایسته نیست که شمار زیادی از شخصیت هاي منفی را از روی ظاهر آنها و کارهایشان مورد قضاوت قرار داد.
11- هانیبال لکتر- سکوت بره ها
در فیلم «سکوت بره ها» «Silence of the Lambs» از همان ابتدا شخصیت کلاریس میدانست که نباید انتظار داشته باشد شخصیت پزشک هانیبال لکتر با بازی خیره کننده ي آنتونی هاپکینز, برترین روانشناس تمام دوران باشد. او میدانست که بی تردید با شخصیتی با اساس هاي سادیستی ضد اجتماعی عمیق و تاریک روبرو خواهد شد.
اما حکایت به همین سادگی پیش نمیرود پس بگذارید نگاهی بیندازیم به حکایت فیلمی که یکی از خوشگل ترین حکایت هاي ژانر خود را دارد. کلاریس یک مامور اف بی آی مبتدی هست که قصد دارد قاتلی سریالی به نام بوفالو بیل که دختر یک سناتور را ربوده به دام بیاندازد. به همین منظور او برای دستگیری یک جانی بیرحم مجبور میشود دست کمک به سوی هانیبال لکتر آدمخوار دراز کند.
بوفالو بیل شخصیت اصلی منفی حکایت فیلم «سکوت بره ها» هست زیرا در نهایت مشخص میشود که نه تنها تعدادی از قربانیان خود را به هولناک ترین روش به قتل رسانده بلکه از اعضای بدن انها لباس هایي برای خود تهیه کرده هست که موجبات حسادت لیدی گاگا را نیز فراهم خواهد کرد.
اضافه بر این او هنوز آخرین قربانی خود را زنده در یک سیاهچال در زیرزمین منزل اش نگه داری میکند. با این وجود شخصیت پزشک هانیبال لکتر علی رغم سخنان زشت و رکیکی که به زبان می آورد و رفتارهای ضد اجتماعی که از خود نشان میدهد در واقع در نهایت به کلاریس کمک میکند و در نهایت پرونده ي یک آدمکش روانی مخوف را با موفقیت حل میکند. اضافه بر این او از همان ابتدا در پشت میله هاي حبس قرار دارد و با آن نام با مصما و هنری خود,
«هانیبال آدمخوار» «Hannibal the cannibal» بدون اینکه دشوار بزرگی ایجاد کند نقش موثری در آزاد شدن دختر سناتور و دستگیری بوفالو بیل روانی ایفا میکند.
10- میراندا پریستلی- شیطان پرادا میپوشد
شخصیت میراندا در فیلم «شیطان پرادا میپوشد» «The Devil Wears Prada» با بازی مریل استریپ را نمیتوان شخصیتی دوست داشتنی و مهربان دانست. او با دلیل نیش و کنایه هاي تند و رفتارهای رییس مآبانه اش که همکاران و زیردستانش را به شدت اذیت میدهد. در تمام نیمه ي اول فیلم میراندا
پریستلی را زنی بسیار رک, دیکتاتور, شدیداً منظم و بدجنس میبینیم که بسیاری وی را دوست دارند. اما هم زمان این خصوصیت هاي اخلاقی وی را شبیه شخصیت هاي شرور و بدذات میکند هرچند در واقع چنین انسانی نیست.
شخصیت منفی و شرور این فیلم را باید بی تردید نایجل دانست اگر چه نقش پسر مفید حکایت را بازی میکند. او برای موفقیت تیم کاری شرکت میراندا پریستلی با سیاست بازی میکند و دست به کارهای کثیفی میزند. بنابراین میتوان ادعا کرد که میراندا نه تنها شخصیت بد حکایت نیست
بلکه وی را باید شخصیت مثبت و قهرمان حکایت دانست. میراندا اگر چه مغرور هست و بیش از هر چیز دیگری به کارش اهمیت میدهد اما شخصیت او درست درک نشده و رفتارهای او به اشتباه تفسیر میشود. رفتارهای خشن او نتیجه ي رویدادها ناخوشایندی هست که وی را به چنین زن بی عاطفه اي تبدیل کرده اند. با این وجود در نهایت به شخصیت اندی کمک میکند به آنچه که آرزو دارد دست یابد.
9- وی- وی مثل وندتا
در فیلم «وی مثل وندتا» «V For Vendetta» شخصیت ایوی هاموند قربانی اصلی رویدادها وحشتناکی هست که حکومت عامل اصلی آنها شناخته میشود. ایوی توسط شخصیت وی که یک آنارشسیت بدنام هست نجات داده میشود که در و.اقع عضو یک گروه مخالف دولت هست.
اما آیا میتوان وی را شخصیت شرور حکایت نامید؟ اگر چه وی یک عقبه ي رازآلود دارد اما سخنوری با اساس هاي ضداجتماعی هست و از همۀ مهم تر در برابر ساختار حکومتی که به او ستم کرده می ایسند. با این وجود نمیتوان وی را شخصیت شرور حکایت نامید.
در طرف مقابل او به منظور انتقام از دولت دست به هر کاری میزند. اگر چه ممکن هست قهرمان دانستن شخصیت وی در این فیلم دیدگاهی شخصی باشد اما همین که او یکه و تنها در برابر یک رژیم زورگو میایستد از او یک قهرمان ساخته میشود. به عبارت دیگر رژیم ستمگر شخصیت شرور اصلی حکایت فیلم
«وی مثل وندتا» هست. وی به اتباع این انتخاب را میدهد که بر ترسشان از حکومت چیره شوند اگر چه چنین موفقیتی باید با روشهای آنارشیستی و آشوب گرایانه بدست آید.
8- گاستون- دیو و دلبر
حکایت «دیو و دلبر» «Beauty in the Beast» که به اندازه ي تاریخ قدمت دارد زیبایی درون را به عکس میکشد و از شما سوال میکند که آیا میتوان کسی را بر اساس ظاهر او دوست داشت یا خیر؟ همان طور که در عنوان این حکایت آمده هست قرار هست شخصیت «دیو» نقش منفی و شرور حکایت را بازی کند.
اما علت اصلی اینکه وی را شخصیت شروری در نظر میگیرند این هست که ظاهری هیولا مثل داشته و بر اساس طبیعت و خوی خود عمل میکند اما درست مثل شخصیت میراندا در مورد شانزدهم فریاد او بلندتر از گاز اوست و او مجبور شده که چنین باشد. اما اگر گاستون شخصیت شرور این حکایت نیست
پس تکلیف این شخصیت چه میشود؟ بسیاری بر این باورند که جادوگر شخصیت منفی این حکایت هست یا زنی که در همان ابتدا درها را باز میکند یا شخصیت لفو.
7- کینگ کونگ- کینگ کونگ
شخصیت کینگ کونگ یکی از نخستین هیولاهایی هست که در فیلم ظاهر شد و یکی از شناخته شده ترین این هیولاها در تاریخ سینما شناخته میشود. اما آیا واقعاً شخصین کینگ کونگ شخصیت شرور حکایت فیلمهای کینگ کونگ هست؟ کونگ غول جسد شخصیت اصلی فیلم «کونگ» «Kong » سال 1930 و بازسازی آن در سال 1986 و 2005,
هچنین دنباله هاي آن در سال 2017 با نام «کونگ: جزیره جمجمه» «Kong: Skull Island» هست که گاهی بعنوان شخصیت اصلی شرور, گاهی ضد قهرمان و گاهی حتی ضد شخصیت شرور فیلم عمل میکند
تماشاگران به علت ظاهر, اندازه و رفتار ترسناکش وی را شخصیت شرور میدانند. اما وقتی که متوجه میشویم پشت این ظاهر وحشتناک و خشن وی احساسات و مهربانی خاصی داشته و به دنبال عدالت برای انسانیت هست تازه می فهمیم که وی اکثر به قهرمان حکایت شبیه هست
تا شخصیت شرور. وی بعنوان یک جانور تنها بر اساس غرایز خود عمل کرده و کوشش دارد از قلمرو زندگی خود که یک جزیره هست در برابر افرادی که قصد تجاوز به آن را دارند محافظت کند.
6- فرانکشتاین- فرانکشتاین
هیولای فرانکشتاین نیز مثل کونگ و گاستون اغلب شخصیت شرور شناخته میشود. اما او قربانی شرایط هست زیرا او نخواسته که کسی وی را خلق کند و او بدون اینکه اختیاری در این فرمایش داشته باشد به ناگاه ساخته شده هست و بدون اینکه بخواهد هر شخصی که به او نزدیک میشود را می ترساند.
بنابراین باید گفت که شخصیت شرور حکایت فیلمهای فرانکشتاین نه خود فرانکشتاین بلکه پزشک ویکتور هست که وی را به این جهان می آورد. او که اهدافی خداگونه دارد انسانی منطقی و مستقل هست که همۀ چیز را به فرانکشتاین تحمیل میکند.
5- پروفسور سوروس اسنیپ- هری پاتر
اینکه پروفسور سوروس اسنیپ در فیلمهای «هری پاتر» «Harry Potter» را شخصیت شرور حکایت بدانیم نیازی به جستجو و تامل فراوانی ندارد زیرا او شخصیت تندخو و مسخره اي دارد و مشخص نیست که دقیقاً متحد کدام گروه هست.
اما وقتی که رنج هایي که در طول زندگی کشیده مشخص میشوند در مییابیم که او شخصیت شرور حکایت نیست. وی که در فقر به جهان آمده به هنر جادوگری سیاه علاقمند میشود و در تلاش برای انتقام گرفتن مهارت هاي خود را در طول سال ها گسترش میدهد. اینکه او برخی اوقات کارهای بدی انجام میدهد بدین معنا نیست که شخصیت شرور حکایت هست.
4- سامارا- حلقه
سامارا مورگان شخصیت وحشتناک فیلم «حلقه» «The Ring» واقعا وحشتناک هست. این دختر بچه ي وحشتناک در واقع به جهان بازگشت و ویدیویی لعنت شده فرآوری کرده که هر شخصی انها را تماشا کند بعد از یک ماه کشته خواهد شد.
اما او شرور به جهان نیامده هست بلکه شرارت به او تحمیل شده و در واقع شخصیت هاي شرور مادر اصلی و مادرهای ناتنی او میباشند که سامارا را ترک کرده, نادیده گرفته و در نهایت وی را کشته اند. احتمالاً وحشتناک و مرگبار باشد اما نه شرور هست و نه قهرمان حکایت. اگر چه او به دنبال انتقام از بشریت هست اما در واقع به دنبال مادری میگردد که وی را نکشد.
3- لوکی- ثور
لوکی لوفیسون که خدای شرارت, جادو و کارهای بد هست برادر ناتنی و دشمن فناپذیر ثور نیز به شمار میآید. او نقش شخصیت دشمن را در فیلم «ثور» «Thor» بازی میکند و احتمالا همه ي فکر کنند که او شخصیت شرور حکایت هست. اما او با ناامیدی و درماندگی, انتظارات فراوان دیگران و میل به تحت تاثیر قرار دادن دیگران دست و پنجه نرم میکند.
اگر چه او ذاتاً موجود شروری هست اما این کارهای شرورانه را به علت دلایل درستی انجام میدهد. برخی حتی ممکن هست بگویند که وی این کارها را برای جلب کردن نظر پدرش انجام میدهد. بنابراین کوشش میکند که برترین آرزوهای پدرش را به بدترین شکل ممکن انجام دهد.
2- ایناک «ناکی» تامپسون- امپراطوری بوردواک
سریال «امپراطوری بوردواک» «Boardwalk Empire» حکایت دوران ممنوعیت خرید و فروش مشروبات الکلی در شهر آتلانتیک سیتی را روایت میکند. بی تردید شخصیت ایناک تامپسون سیاستمدار فاسد و سستی هست و معمولا هیچ کسی از چنین شخصیت هایي خوشش نمیآید. اما در واقع او انسانی باهوش و مهربان هست که افکار خوبی در سر دارد.
برخلاف دیگر همتایانش با زنان و اقلیت ها رفتار مناسبی دارد. در کل وی در سنجش با دیگر گروه هاي گانگستری دوران خود که همگی تفکراتی سادیستی دارند رفتارها و دیدگاه هاي انسانی تری دارد. اما در سریال «امپراطوری بوردواک» شخصیت بد و شخصیت مفید مثل آنچه که در زندگی
و فیلمهای دیگر میبینیم وجود ندارد. او نیز دروغ میگوید, دیگران را گول زده و در برخی از موارد نیز دست به قتل میزند اما تماشاگر دوست دارد که ناکی پیروز و پیروز باشد. بدون دقت به تمایلاتش به شرور بودن نمیتوان وی را انسان شروری دانست بلکه عنوان «ضد قهرمان» برای او مناسب تر خواهد بود.
1- والتر وایت- بریکینگ بد
او خود اعتراف میکند که انسان بدی هست اما با دیگر افرادی که در خشونت ها و جنایات خیابانی فعالیت میکنند تفاوت هاي پدیدار دارد. والتر وایت در سریال بی نظیر خوشگل «بریکینگ بد» احساسات متفاوتی نیست به دیگر افراد آماده در قاچاق مواد مخدر از خود نشان میدهد. جسی پینکمن نیز در این اساس با او یکسان هست. والتر وایت تنها میخواهد مطمئن شود که پس از مرگ زندگی خانواده اش فراهم سازی باشد.
والتر و پینکمن کارهای اشتباه و غلط را برای اهدافی مثبت و درست انجام میدهند. انها برخلاف دیگر افراد آماده در این حوزه تحت تاثیر احساساتشان میباشند. اگر چه والتر و جسی نیز در مواردی خونسردی و سنگدلی هایي دارند اما آنها با انجام کارهای خلاف خود برای یک هدف بزرگتر و بهتر خود را از دیگر قاچاقچیان مواد مخدر جدا میکنند.
این دو رفته رفته مدارج ترقی را در این حوزه طی کرده و گاهی موارد با درگیری ها و فراز و نشیب هایي وارد میشوند اما هم زمان با افراد روانی و بیرحم دیگری نیز مبارزه میکنند. در اواخر سریال در می بابیم که او حتی ضد قهرمان نیز نیست فقط شخصی هست که غرورش هم نقطه ي ضعف او شده
و هم نقطه ي قوتش. او نه قهرمان هست و نه شرور و با شخصیت هاي دیگر شغل خود مثل گاس فرینگ که قصد دارد تمامی رقبای خود را از میان بردارد کاملاً متفاوت هست. در 4 فصل ابتدایی سریال بی تردید میتوانید بگویید که او شخصیت شرور حکایت نخواهد بود. حتی در فصل پایانی نیز او هنوز شخصیتی دلیر, نترس,
محکم, رانده شده و گرچه پدر و شوهری دلسوز هست که علی رغم مشکلاتش هم چنان برای خانواده اش وقت میگذارد حتی اگر برای تصحیح کردن دروغ هایش باشد.