میزان افسردگی بین مردان در ایران در مرز هشدار قرار دارد، افسردگی مریضی هست که کمتر برای درمان آن به دکتر مراجعه می شود.شاید همۀ ما بارها برای درمان مریضیهای جسمانی به دکتر مراجعه کرده باشیم، اما زمانی که حرف از مریضیهای روانی می شود، از بازگوکردن آن واهمه داریم و اغلب از رفتن نزد روانشناس و روانپزشک طفره میرویم.
ترس از انگ و بدنامی درپی مراجعه به مراکز روان درمانی، در میان مردان شیوع بیشتری نسبت به زنان دارد و اغلب مردان به علت موانع فرهنگی از بازگوکردن مشکلات روانی خود نزد مشاور و روانشناس دوری میکنند.اما مردان نیمی از جامعه و بخش اعظم از نیروی کار کشور را تشکیل میدهند و نسبت به زنان در معرض خطرهای محیطی و شغلی بیشتری قرار می گیرند.
دقت به سلامت روانی مردان موجب افزایش و ارتقای سلامت نیروی کار در جامعه می شود. به علت تاثیر و اهمیت بالای سلامت مردان در ارتقای سلامت جامعه، ١٣ تا ١٩ژوئن مصادف با ٢٣ تا ٢٩خرداد به نام هفته جهانی سلامت مردان نامگذاری شده هست.
زندگی در کلانشهرهای اجتماعی مشکلات فراوانی را به دنبال دارد، آلودگی و شلوغی شهرها گاه موجب می شود شهروندان اضافه بر مشکلات جسمانی، با مشکلات روحی و روانی دستوپنجه نرم کنند. رشد سریع جمعیت، شهرنشینی و مهاجرت، روزبهروز بر فشارها، مسائل و مشکلات روانی و اجتماعی افراد جامعه میافزاید و دنیا شاهد تغییرات زیاد در اپیدمولوژی مریضیهای روانی، در صدر عوامل ایجادکننده ناتوانی و سالهای در معرض مریضی هست.
شیوع بالای این مریضی و ناتوانیها باعث شده تا این مشکلات در تمامی جوامع بهعنوان یک اولویت بهداشتی مورد دقت قرار گیرد. گاهی مشکلات در زندگی، آنقدر روی شانههای فرد سنگینی می کند که مجبور میشود برای تحمل سختیها از فرد یا افرادی کمک بگیرد. بعضی افراد در حل مشکلات روحی و روانی نزدیکترین افراد در زندگی را گزینه می کنند، اما بعضی با مراجعه به روانپزشک، مشاور یا روانشناس مشکلات خود را حل میکنند
سلامت اساسیترین بخش از رفاه اجتماعی به شمار میرود و بیش از مداخلات پزشکی به عوامل اجتماعی و اقتصادی وابسته بوده و یکی از مفاهیم محوری توسعه، رفاه و بهزیستی جامعه هست. طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامتی عبارت هست از یک حالت آسودگی کامل جسمی، روانی، اجتماعی و تنها به نبود مریضی
یا ناتوانی اطلاق نمیشود. سلامتی انسانها امری اساسی هست که فقط سلامت فیزیکی را دربرنمیگیرد و سلامت روانی و اجتماعی بخش مهمی از آن را تشکیل میدهد. هر جامعه، برای دستیابی به صلح و امنیت باید در درجه نخست، سلامت مردم و شهروندان آن جامعه را فراهم کند.
با رشد علم، امید به زندگی در همه ي کشورها افزایش یافته هست، اما آن چه در کنار افزایش طول عمر اهمیت دارد، کاهش سالهای توأم با مریضی هست. در حقیقت تعداد زیادی از مریضیهای روانی برخلاف مریضیهای جسمانی کشنده نیستند. بیماران روانی ممکن هست عمری طولانی داشته باشند، اما این سالهای طولانی،
همراه با مریضی طی می شود. به گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال٢٠١٥میلادی، شیوع مریضی افسردگی در بیش از ۳۰۰میلیون جمعیت انسانی موجب می شود افراد در سطح دنیا بیش از ٥٠میلیونسال با معلولیت زندگی کنند. در حقیقت کشندهنبودن مریضیهای روانی باعث میشود
مبتلایان به این نوع مریضیها احتیاج بیشتری به درمان سرپایی، بستریشدن و تخت بیمارستانی داشته باشند که این امر هزینه هنگفتی برای دولتها به همراه خواهد داشت.مریضی افسردگی یکی از شایعترین مریضیهای روانی در میان افراد هست. شیوع و اهمیت این مریضی در میان افراد به قدری بااهمیت هست که در سالجاری، محور و موضوع اصلی روز جهانی بهداشت بر مریضی افسردگی گذاشته و شعار «افسردگی؛ بیایید صحبت کنیم» برای آن گزینش شد.
آخرین گزارش سازمان جهانی بهداشت نشان می دهد ۳۲۲میلیون نفر در دنیا از مریضی افسردگی رنج می برند و تعداد انها از سال٢٠٠٥ تا ٢٠١٥، ١٨درصد افزایش داشته هست. این روند افزایشی، اهمیت دقت به این مریضی را در دهه جدید اکثر کرده هست. نزدیک به نیمی از این جمعیت افسرده در آسیای جنوبشرقی و غرب اقیانوس آرام زندگی می کنند.
بیشترین میزان افسردگی در مناطق مورد بررسی سازمان بهداشت جهانی، در گروه سنی ٥٥ تا ٧٤سال گزارش شده که میزان افسردگی در این گروه ٧,٥درصد برای زنان و ٥.٥درصد برای مردان هست.
سکوت مرگبار افسردگی
در اردیبهشت ماهسال جاری، آمار افسردگی در زنان ایرانی ۱۶درصد و در مردان ۱۰.۵درصد اعلام شد. گرچه بالا بودن میزان افسردگی در زنان به علت امید زندگی و طول عمر اکثر زنان در مقایسه با مردان هست، اما آمار قابل دقت افسردگی در میان مردان نشان می دهد، مردان نیز از این مریضی خاموش در امان نیستند.
بررسیهای اپیدمولوژیک انجام شده در دنیا، همواره شیوع اختلالات روانی را در زنان بالاتر از مردان گزارش کرده هست. همین طور تحقیقات نشان می دهد زنان اکثر از مردان تمایل به فاش کردن مشکلات بهداشت روانی خود دارند و از دکتر درخواست کمک میکنند که این امر به بهبود سریعتر انها کمک می کند.
در حقیقت، وقتی صحبت از سلامت روان می شود، زنان به علت ابراز عواطف، احساسات و دغدغههای روانی خود اکثر از مردان مورد دقت قرار می گیرند، غافل از اینکه درصد قابلتوجهی از مردان با مشکلات روانی درگیر میباشند و متاسفانه مردان از ترس متهمشدن به ضعف و ناتوانی، کمتر از زنان به روانپزشک و مشاور مراجعه می کنند
و مراجعه به مراکز روان درمانی را به دلایل گوناگون ازجمله باورهای غلط اجتماعی و فرهنگی به تأخیر می اندازند. درحالیکه سلامت روان در مردان موجب شادی، نشاط و بالارفتن حس اعتمادبهنفس در آنان می شود و فقدان آن اضطراب، استرس، دلهره و ناامیدی از زندگی را به همراه خواهد داشت. به همین علت دقت به سلامت روانی مردان
با تاکید بر پیش گیری از استرسهای شغلی، کاهش افسردگی و اضطراب، ارتقای مهارتهای زندگی و روابط بین فردی در خانواده از مهمترین اهداف نظام سلامت در هر جامعه هست.اغلب مردان، افسردگی را نشانه ضعف، ناتوانی یا شکست میدانند و آن را یک مریضی زنانه تصور می کنند، به همین علت از بازگوکردن این مریضی احساس خجالت می کنند.
غافل از اینکه افسردگی یک مریضی قابل درمان هست که میلیونها نفر از مردان در دنیا به آن مبتلا میباشند و در صورت دستکم گرفتن و بیتوجهی میتواند علاوهبر روح، بر جسم فرد اثر گذارد و گاه به یک مریضی لاعلاج تبدیل شود.اغلب مردان تا زمانی که مریضی افسردگی آن ها به شکل مشکلات جسمانی نمود پیدا نکند، به فکر درمان آن نیستند
و از ابراز مشکلات روحی و روانی خود طفره می روند. در حقیقت، عدم بازگویی مشکلات روحی و پشت گوش انداختن مریضی افسردگی در مردان سبب میشود این مریضی در میان انها تا مراحل بحرانی پیش رود و گاه منجر به خودکشی شود. آمار و ارقام نشان می دهد، مردان مبتلا به افسردگی چهار برابر اکثر از زنان احتمال دارد که اقدام به خودکشی کنند.
نادر رحیمی، روانشناس معتقد هست: «افراد به دلایل مختلفی به افسردگی مبتلا میشوند، این دلایل و علتها در میان زنان و مردان و گروههای سنی گوناگون متفاوت هست.افسردگی می تواند ناشی از عوامل بیولوژیکی و زیستی باشد یا اجتماعی. سنین مشخص و بحران ناشی از این سنین همانند دوران نوجوانی و ٤٠سالگی،
استرس در مدرسه، محل کار یا منزل، شکست در رسیدن به اهداف زندگی، مشکلات اقتصادی، بیکاری، ازدستدادن و تغییر شغل، دچارشدن به مریضیهای گوناگون و احساس ناتوانی، ترک موادمخدر یا الکل، مرگ اعضای خانواده یا دوست، مهاجرت، بازنشستگی، مشکلات زناشویی و طلاق از مهمترین علل شیوع افسردگی در مردان هست.
در این مواقع که خطر احتمال افسردگی بالا می رود، عدم حمایت خانواده از فرد میتواند به این امر دامن زند. مردان در مواجهه با این مسائل باید با بازگوکردن مشکلات خود با اطرافیان و در برترین شرایط با مشاور، شجاعت به خرج دهند و سعی در تغییر سبک زندگی خود داشته باشند، چراکه مطالعات نشان می دهد افسردگی
و استرس با سبک زندگی و نوع شغل افراد رابطه قوی دارد و آن ها می توانند با ورزش منظم، رژیم خوراکی سالم حاوی کربوهیدراتها، ویتامینها، سبزیجات، امگا٣ و میوهها به همراه خواب کافی، استرس و افسردگی را به حداقل برسانند.»
نوع شغل و افسردگی
مطالعات گسترده در اساس علل اجتماعی افسردگی نشان میدهد نوع شغل یکی از مهم ترین علل ایجادکننده افسردگی هست. مشاغلی که در آن ها، دستمزد افراد پایین هست مثل کارگری، مشاغلی که فرد در آن امنیت شغلی ندارد مثل بازیگری، مشاغلی که فاقد تنوع هست مثل حسابداری و کارمندی و مشاغلی که با مشکلات افراد جامعه درگیر می شوند مثل پزشکی، مددکاری و پرستاری شیوع افسردگی اکثر هست.
چند زنی و افسردگی
مطالعه نعیما محمدی و خان محمد آسکانی در شهرستان سرباز از توابع استان سیستانوبلوچستان، در سال ٩٤ نشان می دهد سلامت روانی بر مردانی که یک یا دو همسر دارند اکثر از مردانی هست که ٣ یا ٤ همسر دارند. چند زنی با افزایش تنش خانوادگی، رقابت ناسالم و چشم و همچشمی موجب افزایش خشونت،
اضطراب و افسردگی مردان می شود و نمیتواند سلامت روانی را برای مردان خانواده به همراه بیاورد. مطالعه و مقایسه میزان سلامت اجتماعی و روانی مردان در شهرستان سرباز نشان میدهد چندهمسری سلامت روانی مردان را کاهش می دهد.در شرایط کنونی عرف چندزنی، برخلاف قبل، با افزایش اعتبار اجتماعی مرد، رفاه اقتصادی خانواده، مشارکت همدلانه اعضای خانواده و سلامت روانی مردان همراه نیست و به کلی تغییر کارکرد داده هست
بحران ٤٠ سالگی در مردان
٤٠ سالگی برای مردان مقطع مهمی در زندگی هست همانطور که ٣٠ سالگی برای زنان. ٤٠سالگی از سنین میانی عمر افراد هست و در این حولوحوش مردان در بحبوحه فعالیتهای شغلی خود میباشند و می توانند به هماهنگی کامل فکری دست پیدا کنند.اما بعضی تغییرات بیولوژیکی در آغاز دهه پنجم زندگی مردان ازجمله کاهش تودههای عضلانی،
افزایش تحریکپذیری، بیحوصلگی، گرگرفتگی، وجود دردهای استخوانی، تكرر ادرار و ریزش مو می تواند به همراه یکسری از تغییرات در شیوه زندگی آن ها ازجمله عدم تمرکز، کاهش انرژی، بیقراری، اضطراب، فقدان قدرت تصمیمگیری، احساس بیارزشی و ناامیدی اساسساز بحران ٤٠سالگی و درنهایت افسردگی باشد.
در این سن فرد احساس میكند زمان زيادی برای زندگی ندارد و در سالهای سپری شده عمر، دستاورد مهم و در خور انتظار خود يا اطرافيان و حتی جامعه نداشته هست.حمید سعیدی، روانپزشک معتقد هست که زنان در مریضیها و مشکلات روحی و روانی قویتر از مردان میباشند، او می گوید: «مردان با وجود اینکه از نظر جثه و حجم عضلات از زنان قویتر میباشند، اما مقاومت انها در برابر فشار روانی کمتر از زنان هست.
مردان اغلب در برابر نشانه و علایم جسمانی مشکلات روانی ازجمله احساس لرزش، سوزش در ناحيه قلب، دردهاي عضلانی، خشكی دهان، سردرد، کمر درد، تعرق زيادو حالت تهوع بیتفاوت میباشند، اما این علایم درنهایت به مشکلات جسمانی از قبیل فشارخون بالا، حمله و مشکلات قلبی، چربی و کلسترول بالا، زخمهای معده
و اعتیاد به الکل و موادمخدر تبدیل میشوند. این مشکلات جسمانی ناشی از مریضی روانی در زنان به علت دقت و درمان بهموقع مریضیهای روانی، کمتر بروز میکند.»براساس آمار اعلامشده از سوی مرکز نظارت و پیشگیري از مریضیها، درواقع رویاهای محققنشده یکی از دلایل ازدیاد خودکشی در سنین بین ۴۵ تا ۵۴سالگی هست.
به گزارش پارس ناز بحران ٤٠ سالگی یا بلوغ دوم در مردان، اگر به شیوه مناسبی حلوفصل شود، تغییرات مناسبی برای فرد ایجاد میکند و موجب رشد و شکوفایی او می شود. اما اگر فرد برخورد درست و مناسبی با بحران ٤٠سالگی نداشته باشد، این بحران به افسردگی بیولوژیکی تبدیل و گاه به خودکشی منجر میشود.
کلام آخر
اکثر مردان تصور می کنند دقت به سلامت روانی یک ویژگی زنانه هست و مردان بهطور بیولوژیکی در برابر مریضی قوی و مقاوم میباشند، غافل از اینکه بیتوجهی به علایم نخست فشار روانی بسیار خطرناک هست و میتواند کشنده باشد. بهتر هست مردان نسبت به بیان احساسات خود موضع درونگرایی نداشته باشند و در صورت دیدن نشانههای افسردگی با صحبت و بیان این مشکلات اولین قدم را برای درمان بردارند.